«و دربین همه ی لیالی، بنیه ی احمدی«تعین محمدی» صلی الله علیه وآله، که نور حقیقت وجود به جمیع شؤون و اسماء و صفات و با کمال نوریت و تمام حقیقت در افق آن غروب نموده است. لیلة القدر مطلق است، چنانچه یوم محمدی یوم القیامه مطلق است.»
در ساختمان [بنیه] وجودی پیغمبر(ص) همه اسماء و صفات ظهور کرده، چون همه آن ها به او رسیده، می توان گفت همه حقیقت در افق وی غروب کرده است و نور ساطع به آن جا رسیده و در آن جا غروب کرده است، لذا شب قدر مطلق است، یعنی شب همه اسماء و صفات و ظهور و بروز همه آن ها و رجوع هم که می کند و صعود هم که می کند، رجوع و صعود همه آن هاست، نه برخی از اسماء و صفات.
« و دیگر لیالی و ایام، لیالی و ایام مقیده است.»
چون در آن ها همه نور، همه اسماء و صفات به ظهور و بروز و به غروب و نشستن نرسیده است، و در آن ها برخی از شئون است که ظاهر گشته است، برخی از اسماء و صفات است، و آن هم نه به اطلاق، بلکه مرتبه ای از آن ها ظاهر و بارز گشته است، پس نزول در آن ها مقید و صعود از آن ها نیز مقید است، پس آن ها لیالی و ایام مقیده هستند.
«و نزول قرآن در این بنیه شریفه و قلب مطهر، نزول در « لیله القدر» است. پس قرآن هم جمله در لیله القدر نازل شده به طریق کشف مطلق کلی، و هم نجوماً در عرض بیست و سه سال در لیله القدر نازل شده است.»
نزول قرآن در ساختمان [بنیه] وجودی نبی اکرم، همان بنیه ای که تمامی اسماء و صفات در آن نشسته و غروب کرده، یا بگو ظهور کرده؛ قرآن که خود از همان مرتبه فیض اطلاقی است، در این مرتبه وجودی از فیض اطلاقی حق، به تمامه بر قلب رسول الله (ص) که همان لیله القدر است، نازل شده است و این نزول، خود کشف مطلق است و همه کشف است، و همچنین قرآن در طول بیست و سه سال باز به تدریج و قطعه قطعه شده، بر همین وجود که لیله القدر است، نازل می شود. هر دو نزول در لیله القدر است ولی یکی کلی و دیگری تفصیل و تدریج.
نجوم، جمع نجم به معنای ستاره، ماه، زمان پرداخت اقساط وام آمده است که از نجم به معنای طلوع کرد، گرفته شده است، عرب به اقساط، به شماره های یک چیز « نجم » می گوید؛ و در اینجا همان شماره های مختلف و قطعات مختلف قرآن است که در طول بیست و سه سال نازل شده است.
در اینجا به نکته ای توجه شود که وقتی قرآن در قلب رسول الله نازل می شود و آن مظهر همه اسماء و صفات در ظرف ظهور همه اسماء و صفات قرار می گیرد، همه حقایق آن برای او معلوم و آشکار می شود؛ إنما یعرف القرآن من خوطب به [۵]؛ و دیگران به پیرو او و به اندازه ظرفیت وجودی خود از آن که به وسیله صاحب قرآن قرائت می شود، بهره می برند، و هرکس به اندازه خویش بهره بر می دارد، و بهره مندی بیشتر به تطهیر درون وابسته است. و لا یمسّه الّا المطهّرون.[۶]
«و شیخ عارف شاه آبادی دام ظله می فرمودند که دوره ی محمدیه، «لیلة القدر» است. و این یا به اعتبار آن است که تمام ادوار وجودیه دوره ی محمدیه است و یا به اعتبار آن است که در این دوره اقطاب کمّل محمدیه و ائمه ی هداة معصومین «لیالی قدر» می باشند. »
حضرت امام (س) در اینجا سخنی را از استاد الهی شان عارف بالله مرحوم شاه آبادی نقل می کنند (عبارت ایشان معلوم می کند که در زمان نگارش کتاب، آیت الله شاه آبادی در قید حیات بودند) که دوره محمدیه، لیله القدر است، و به دو وجه و اعتبار آن را شرح می دهند، یکی به اعتبار اینکه کل هستی دوره محمدیه است، و عالم جز شب و روز محمدی نیست، و دیگر به اینکه مراد از آن دوره ظهور خود حضرت ختمی است که یا به ظهور خود وی در عالم و یا به ظهور امامان اهل بیت علیهم السلام می باشد.
« و دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیله القدر می کند حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی گفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطنِ: حم، و الکتاب المبین، إنا انزلناه فی لیله مبارکه إنّا کنّا منذرین فیها یفرق کلّ أمر حکیم[۷] چیست؟ فرمود: اما « حم » محمد صلی الله علیه وآله است و اما «کتاب مبین» علی است. و اما « لیله » فاطمه علیها السلام است.»
حدیث شریف در کافی در باب مولد موسی بن جعفر علیه السلام است که فردی نصرانی برای تحقیق دین حق تلاش بسیار کرده و کتاب های آسمانی و قرآن را خوانده و برای پرسش از حق به مدینه رسیده و به خدمت موسی بن جعفر علیه السلام در آمده است و از باطن قرآن، نه ظاهر آن پرسش می کند، چنین می گوید:
اَخیرنی عن کتاب الله تعالی الذی انزل علی محمد و نطق به ثم وصفه بما وصفه به فقال حم، و الکتاب المبین، إنا أنزلناه فی لیلة مبارکة إنا کنا منذرین فیها یفرق کل أمر حکیم، ما تفسیرها فی الباطن.
به من خبر بده از کتاب خدای که بر محمد (ص) نازل کرده است، و بدان سخن گفته و آن را به آنچه باید وصف کرد، توصیف و معرفی کرده و فرموده: «حم، سوگند به کتاب روشن، که آن را در شب مبارک نازل کرده ایم، که ما بیم دهنده ایم؛ در آن شب هرکار محکمی را جدا و تفصیل می دهند.» تفسیر باطنی آن چیست؟
فقال أمّا حم فهو محمد(ص) و هو فی کتاب هو الذی انزل علیه و هو منقوص الحروف و أمّا الکتاب المبین فهو أمیرالمؤمنین علی (ع) و أمّا اللیلة ففاطمة (ع)...[۸]
پس امام موسی بن جعفر فرمودند: « حم همان محمد(ص) است در کتاب هود که بر وی نازل شده، حروف آن کاسته شده است[یعنی از م ح م د، دوتا کاسته شده ح م باقی مانده است.] و اما کتاب مبین علی (ع) است و شب فاطمه(ع) است... »
حال چرا فاطمه سلام الله علیها، آن شب است، آیا چون اسماء و صفات حق در او نشسته و غروب کرده و او مظهر همه آن ها و محل ظهور یکایک ائمه است، یا تفسیرهای دیگر دارد، خداوند آگاه است.
« و در روایتی، «لیالی عشر» به ائمه طاهرین از حسن تا حسن تفسیر شده است. »
روایت را جابر بن یزید جعفی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که در تفسیر سوره فجر، حضرت فرمودند: « والفجرهو القائم (علیه السلام) و لیال عشر الائمه (علیهم السلام) من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه (علیهماالسلام)[۹] ؛ فجر قائم علیه السلام و شب های ده گانه ائمه علیهم السلام از حسن[ مجتبی، امام دوم] تا حسن[ امام عسکری] است و دوتایی امیرمؤمنان و فاطمه علیهماالسلام هستند. »
« و این یکی از مراتب «لیلة القدر» است که حضرت موسی بن جعفر ذکر فرموده، و شهادت دهد برآن که « لیلة القدر» دوره ی محمدیه است.»
ظاهر عبارت این است که آنچه ذکر شده در همین روایت آخری است که از امام صادق علیه السلام است و می توان با بیانی که اشاره شد، آن را مراد حدیث سابق که از موسی بن جعفر(ع) است، دانست.
« روایتی که در تفسیر برهان از حضرت باقر نقل کند، و این روایت چون روایت شریفی است و به معارف چندی اشاره فرموده و از اسرار مهمه ای کشف فرموده، ما تیّمنا عین آن حدیث را ذکر می کنیم.»
در اینجا به پیرو ایشان، حدیث را به تمام آورده و ترجمه آن را می افزاییم تا بهره مندی از آن بیشتر شود.
« قال رحمه الله، و عن الشیخ ابی جعفر الطوسی، عن رجاله، عن عبدالله بن عجلان السکوئی، قال سمعت أباجعفر علیه السلام یقول: بیتُ علی و فاطمة حجرةُ رسول الله صلی الله علیه و آله، و سقف بیتهم عرش ربّ العالمین، و فی قعر بیوتهم فُرجَهُ مکشوطه الی العرش معراج الوحی، و الملائکة تنزل علیهم بالوحی صباحاً و مساءاً و کلّ ساعه و طرفه عین. و الملائکه لا ینقطع فوجهم، فوج ینزل و فوج یصعد، و ان الله تبارک و تعالی کشف لابراهیم علیه السلام عن السماوات حتی ابصر العرش، و زادالله فی قوه ناظره. و ان الله زاد فی قوّه ناظر محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السلام، و کانوا یبصرون العرش و لا یجدون بیوتهم سقفاً غیرالعرش، لبیوتهم مسقفه بعرش الرحمن، و معارج الملائکه [ فوج بعد فوج، لا انقطاع لهم، و ما من بیت من بیوت الائمه منّا الا و فیه معراج الملائکه لقول الله عزوجل تنزل الملائکة] و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر سلام؛ قال: قلت: من کل امر قال بکلّ امر قلت هذا التنزیل قال نعم. »[۱۰]
« سید هاشم بحرانی، صاحب البرهان، رحمت خدا بر او باد، می گوید: از شیخ ابوجعفر طوسی از رجالش از عبدالله بن عجلان سکونی، روایت شده که می گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرماید: خانه علی و فاطمه، حجره[اتاق] رسول خدا (ص) بود و سقف خانه آن ها عرش پروردگار جهانیان است، و در انتهای خانه آن ها شکافی باز شده تا عرش است که معراج وحی است. و فرشتگان بر آن ها به وحی صبح و شام و هر ساعت و هر لحظه فرود می آیند و رشته فوج فرشتگان بریده نمی شود، فوجی فرود می آیند و فوجی بالا می روند؛ و خداوند تبارک و تعالی برای ابراهیم از آسمان ها پرده برداشت تا عرش را دید، و خداوند بر قوه دید او افزود، و خداوند بر قوه دید محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) افزود؛ و آن ها عرش را می دیدند، و برای خانه آن ها سرپوشی غیر عرش نبود، و خانه آن ها به عرش رحمان مسقف است، و معراج فرشتگان و روح در آن ها دسته پس از دسته است؛ بریده نمی شود و هیچ خانه ای از خانه امامان ما اهل بیت نیست مگر در آن معراج فرشتگان است به دلیل سخن خداوند عزوجل؛ تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر سلام. می گوید: گفتم : من کل امر؛ فرمودند: بکل امر؛ گفتم: این چنین نازل شده است؟ فرمودند: آری. »
در متن نقل شده در آداب الصلوه قسمتی افتاده دارد که داخل [ ] افزودیم.
مطلب دیگر آنکه در بیشتر نسخه ها آمده است، تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربّهم من کل امر سلام؛ ولی در کتاب « تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهرة» علی امین استرآبادی در قرن دهم آمده است، بکل أمر سلام.[۱۱]
در مورد قسمت آخر آیه، اگر حضرت در قرائت آیه بکل امر خوانده باشد، راوی می گوید: من کل أمر، آمده است، حضرت در پاسخ تکرار می کند، بکل أمر؛ راوی می پرسد، نزول آن چنین است، حضرت می فرماید: آری در این صورت نمونه ای از اختلاف قرائت است که در آیات قرآن مجید نقل شده است.
ولی اگر صحیح در کلام حضرت: من کل أمر باشد، سوال از معنای آیه می شود و حضرت آن را بکل امر معنا می کنند، چنان که بسیاری از مفسرین در معنای آیه در این جا من را به باء معنا کرده اند[۱۲]، یعنی باء سببیت یعنی « به سبب هر امر الهی نازل می شوند » و « من » را برخی ابتدای غایت گرفته اند و برخی گفته اند از آن سببیت هم استفاده می شود.
«و تدبر در این حدیث شریف ابوابی از معرفت به روی اهلش باز کند و شمه ای از حقیقت ولایت و باطن « لیله القدر » به آن مکشوف شود.»
همان طور که روشن است، از روایت بر می آید که خانه علی و فاطمه، با خانه پیغمبر(ص) یکی است، و وحی و نزول فرشتگان در آن وجود دارد؛ و دید آن ها تا خود عرش است و اگر عرش را همه موجودات عالم بدانیم و آن را مشیت و واسطه وجودی برای فعل حق تعالی[۱۲] ، پس سراسر هستی را فرا می گیرد. و در ادامه روایت این را شامل تمامی امامان اهل بیت و تفسیر سوره قدر معرفی می کند، و معلوم است که مراد از خانه و حجره، مکان مادی آن نیست و همین خصوصیت است که فرموده اند، به سوره قدر در برابر مخالفان ما احتجاج نمایید.[۱۴]
[۱] التعریفات، ص ۴۹.
[۲] اقبال الاعمال، ج۲، ص ۶۸۷، اعمال ماه شعبان.
[۳] علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۵ و ۳۳۲.
[۴] نگاه کنید به تفسیر القمی، ج۲، ص۳۶۵؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۱۸۴.
[۵] کافی، ج۸، ص۳۱۲.
[۶] واقعه/۷۹.
[۷] دخان/۴.
[۸] اصول کافی، ج۱، ص۴۷۹؛ باب مولد ابی الحسن موسی بن جعفر(ع)، حدیث۴.
[۹] تأدیل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص۷۶۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ض۶۵۰.
[۱۰] البرهان فی تفسیرالقرآن، ص۷۱۴، بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۹۷.
[۱۱] ص۷۹۲.
[۱۲] مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۷۹۰؛ روح المعانی [از اهل سنت]، ج۱۵، ص۴۱۹؛ الجامع لاحکام القرآن [از اهل سنت]، ج۲۰، ص۱۳۳.
[۱۳] شرح چهل حدیث(امام خمینی)، ص ۶۵۸.
[۱۴] کافی، ج۱، ص ۲۴۹، حدیث ۶.