پرتال امام خمینی(س)/یادداشت ۶۴۷: حسن پویا

در سال دهم هجری پیامبر اکرم(ص) عزم سفر حج کرد و تمام مسلمانان را برای حضور در مراسم حج فراخواند. امیرمؤمنان(ع) در آن هنگام، در یمن به سر میبرد و پیامبر برای وی نامه نوشت و فرمود از راه یمن به مکه بیا تا با ما حج بجاآوری.مورخان، این حج را حجه الوداع یا حجه البلاغ خوانده اند.

عدد مسلمانان را در این حج تا صدهزار نفر نوشته اند.رسول خدا(ص) در نهم ذی الحجه در سرزمین عرفات برای مردم خطبه خواند و در فرازهایی از آن فرمود:ستایش خدای را سزا است.

او را می ستاییم و از او یاری می جوییم و از وی آمرزش می طلبیم و به سوی او باز می گردیم...ای مردم، خونها و اموال شما تا هنگامی که پروردگارتان را ملاقات کنید، بر یکدیگر حرام است... هر کس امانتی نزد او است به صاحبش بازگرداند...ای مردم، به راستی که مؤمنان با یکدیگر برادرند و برای هیچکس مال برادرش جز از روی رضا و طیب خاطر حلال نیست.

خدایا تو شاهد باش که من آنچه بدان مأمور بودم ابلاغ کردم...ودر خاتمه فرمود:من در میان شما دو گوهر گرانبها به یادگار گذاشتم که اگر بدان چنگ آورید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا و اهل بیتم ... (تحف العقول، ص ۳۰ – ۳۴)

مناسک حج پایان پذیرفت و کاروان روی به سوی مدینه نهاد. روز ۱۸ ذی الحجه، در میانه راه، پیامبر اکرم(ص) در نزدیکی جحفه در برکه غدیر فرمان توقف داد. گویی رسالتی بر دوش دارد و میخواهد همگان را مطلع سازد و سبک بال به راه خود  ادامه دهد.

مردمان با جهاز شتران برای پیامبر(ص) منبری ساختند. پیامبر خدا(ص) از منبر بالا رفت و لختی درنگ کرد و سپس با دست، علی را فراخواند. علی(ع) در کنار پیامبر ایستاد. آنگاه حضرت با صدایی رسا فرمود: ألست أولی بکم من أنفسکم؟ آیا من به شما سزاوارتر از خود شما نیستم؟

گفتند: آری. در این هنگام پیامبر، دست علی(ع) را بالا گرفت و فرمود:من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، وانصر من نصره و اخذُل من خذله.(امالی، صدوق، ص ۱۲۳)؛ هرکس که منم مولای او، این علی مولای اوست. خدایا دوست بدار دوستدار اورا و دشمن بدار دشمنش را. یاری کن یاورش را و سر نگون کن آن را که سرنگونی او را می خواهد.

آنگاه پایین آمد و دو رکعت نماز خواند. سپس مؤذن اذان ظهر را گفت و نماز به جماعت خوانده شد. پس از نماز، مسلمانان یک یک و گروه گروه نزد حضرت علی(ع) آمدند و مولایی او را تبریک گفتند.

امام خمینی(س) با توجه به جایگاه پیامبر خدا(ص) و عظمت این نصب در روز عید غدیر و فلسفه این عمل بزرگ رسول خدا که با فرمانی از سوی خداوند با ندای: یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته... (سوره مانده، آیه ۶۷) صورت گرفت، می فرماید:     

روز عید غدیر روزی است که پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ تکلیف‏‎ ‎‏حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت‏‎ ‎‏اسلام نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همۀ جهاتْ مهذّب، در همۀ‏‎ ‎‏جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنی کسی مثل‏‎ ‎‏حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو‏‎ ‎‏وضعی باشد از حکومتها، تا آخر تعیین فرمودند؛ چنانچه حضرت امیر خودش هم‏‎ ‎‏برنامه اش را در آن «عهدنامۀ مالک اشتر»‏ بیان فرموده است که حکومت و آن‏‎ ‎‎ ‎‏اشخاصی که از طرف ایشان حاکم بر بلاد بودند تکلیفشان در همۀ جهات چه هست.‏.(صحیفه امام، ج ۵، ص ۲۸)

اکنون قرنها از این ماجرا میگذرد و مسلمانان سالروز غدیر را، به عنوان عید ولایت جشن میگیرند، چنانکه ابوریحان بیرونی می گوید: عید غدیر از جمله عیدهایی است که اهل اسلام مراسم آن را برگزار می کنند. (پیشوای مؤمنان، ص۸۴، به نقل از الغدیر، ج ۱، ص ۲۱۵)

این روز بزرگ یادآور ارتباط بین بعثت و رسالت و امامت و ولایت است و شادی مؤمنان در سایه سار امامت امام معصومان علی(ع) صورت میگیرد.

استاد علامه محمدرضا حکیمی(ره) در این باره میگوید:پیامبر اکرم(ص) در طول ۲۰ سال، همواره از علی(ع) و شایستگی های الهی و قرآنی او، برای تدام بخشی بر «تربیت قرآنی» و نشر «معرفت قرآنی» سخن گفت. واقعه غدیر ـ با همه اهمیت ـ یک جمع بندی است از آنچه بیشتر درباره علی(ع) و امامت او گفته بود.و غدیر روز بلوغ آفتاب در تابش بر پیکره عدل مجسم است. و عدل یعنی شالوده رشد و سعادت همه اجتماعات، در همه تاریخ.(مرام جاودانه، ص ۲۴۶)

اینچنین است که امام خمینی آن فریادگر مستضعفان زمان و پابرهنگان دوران، با نگاهی عمیق به عید غدیر و انتصاب امیرمؤمنان علی(ع) به ولایت، می فرماید: امروز که روز عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبی‏‎ ‎‏است، این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان‏‎ ‎‏جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم ـ صلی الله علیه و‏‎ ‎‏آله و سلم ـ برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر ـ سلام‏‎ ‎‏الله علیه ـ را منصوب فرمودند. باید ما تأسف بخوریم از این که نگذاشتند دست های‏‎ ‎‏خائن، برای جنگ هایی که در زمان تصدی ایشان به امور بود، آن جنگ ها و جنگ‏‎ ‎‏افروزها نگذاشتند که چهره این مرد بزرگ در ابعاد مختلفی که دارد نمایان بشود.(همان، ج ۱۹، ص ۶۳)

و بدینسان مشخص کردند که ما به عنوان شیعه علی(ع) و پیرو او چگونه باید باشیم تا بتوانیم نام شیعه واقعی را بر خود بگذاریم: ما که می گوییم که مسلمان هستیم، شیعه علی بن ابی طالب هستیم، باید‏‎ ‎‏ببینیم که شیوۀ علی بن ابیطالب چی بود. همین علی بن ابیطالب که رسول خدا او را به‏‎ ‎‏جای خودش نصب کرد، بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد با اشخاصی‏‎ ‎‏که به عقیده او غاصب مقام بودند، برای این که مصالح اسلام اقتضا می کرد. اگر حضرت‏‎ ‎‏آن وقت می خواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. مایی که می گوییم مسلمان‏‎ ‎‏هستیم، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم، نه مصالح شخصی خودمان را.(همان، ص ۶۶)

نگاه عمیق تر و برتر اینست که ما عید غدیر را تک بعدی نظاره گر نباشیم بلکه ابعاد مختلف آن را ببینیم و شخصیت علی(ع) را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم، و آن را تنها یک مسئله شخصی برای حضرت ندانیم بلکه آن را از جهات مختلف بررسی کنیم. در این زمینه امام خمینی به نکات مهمی اشاره می فرماید:  مسئلۀ غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد،‏‎ ‎‏حضرت امیر مسئلۀ غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همۀ جهات بوده‏‎ ‎‏است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آن که‏‎ ‎‏ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است.

خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را‏‎ ‎‏به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد مأمور می کند‏‎ ‎‏رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در‏‎ ‎‏جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر‏‎ ‎‏به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و‏‎ ‎‏مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.(همان، ج ۲۰، ص ۱۱۲)

در این کلام امام، توصیف جایگاه و عظمت علی(ع) برای غدیر مشخص شده است نه عظمت غدیر برای آن حضرت؛ زیرا مقام و مرتبه بلند و معنوی امیرمؤمنان آنچنان بود که غدیر از نام او شهرت یافت و عید بزرگ مسلمانان ولایی گردید.از این رو ارج و جایگاه غدیر در نگاه عارفانه و عالمانه امام خمینی اینگونه ترسیم شده است که:   مسئلۀ غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد،‏‎ ‎‏حضرت امیر مسئلۀ غدیر را ایجاد کرده است.

آن وجود شریف که منبع همۀ جهات بوده‏‎ ‎‏است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آن که‏‎ ‎‏ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را‏‎ ‎‏به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد مأمور می کند‏‎ ‎‏رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در‏‎ ‎‏جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر‏‎ ‎‏به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و‏‎ ‎‏مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.(همان، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵)

امام خمینی با نگاهی جامع به دین و ارکان اصلی آن، راه چگونه زنده نگه داشتن عید غدیر و مانند آن را با بیانی صریح و روشن مشخص کرده است و در این زمینه فرموده است:زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود‏‎ ‎‏و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند‏‎ ‎‏که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در‏‎ ‎‏همۀ اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید‏‎ ‎‏روش ملتها و دست اندرکاران باشد.

قضیۀ غدیر، قضیۀ جعل حکومت است، این است که‏‎ ‎‏قابل نصب است و الاّ مقامات معنوی قابل نصب نیست یک چیزی نیست که با نصب آن ‏مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوی که بوده است و آن جامعیتی که برای آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، می بینیم که در عرض صوم و صلوة و امثال اینها می آورد و ولایت مجری اینهاست. ولایتی که ‏‎ ‎‏عرض صوم و صلوة و امثال اینها می آورد و ولایت مجری اینهاست. ولایتی که در‏‎ ‎‏حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی.

. انتهای پیام /*