پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۸۴/ عبدالرحیم اباذری
موضوع وکالات و اجازات در تشکیلات مرجعیت شیعه، ریشه در سیره و سیاستهای امامان معصوم(ع) دارد. از نظر تاریخی این تشکیلات بیشتر به «دستگاه نیابت، وکالت و سفارت» در عصر امامان معصوم(ع) و دوران نیابت نواب اربعه بر میگردد و در واقع از آنجا سرچشمه گرفته است و یک نوع شیوه ارتباطی میان توده مردم و رهبران دینی و مذهبی به شمار میآید. لیکن این تشکیلات دینی و سیاسی در عصر حضور، به صورت کمرنگ و پراکنده بود. با گذشت زمان و به تدریج بر عمق، شعاع و گستره آن افزوده شد، به طوری که در دورترین شهرهای شیعه نشین، نمایندگان، وکلا و سفیران امام معصوم(ع) حضور فعال داشتند و نقش رابط میان امام و مردم را به وجه مناسب بر عهده داشته و براین اساس عمل میکردند، این تشکیلات در عصر غیبت کبری نیز با همت فقهای عظام و مرجعیت شیعه همچنان به رشد و شکوفایی خود ادامه داد و موجب خیر و برکت و پیامدهای مبارک در مجامع شیعی شد. در این مقاله ضمن اشاره گذرا به سیر تاریخی آن، به فعالیتهای امور اجازات و وکالات حضرت امام خمینی; و آثار و پیامدهای مثبت آن پرداخت شده است.
کلید واژهها: امامان معصوم(ع)، امام خمینی;، اجازات، وکالت، ارتباطات.
مقدمه
موضوع تشکیلات وکالت و نمایندگی روحانیون از سوی مراجع معظم تقلید و فقهای عظام در طول تاریخ و به خصوص از آغاز دوران غیبت کبری از مسلّمات تشیع است و این روش، ریشه در سیره امامان معصوم(ع) دارد. در این مقاله به سیر تاریخی این موضوع پرداخت شده و تشکیلات وکالت و نیابت در زمان ائمه(ع) و فقهای عظام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت به شرح و بررسی تشکیلات وکالت و نمایندگان حضرت امام خمینی; و آثار و تبعات آن در گسترش مرجعیت و چگونگی مدیریت ایشان ادامه پیدا کرده است و به ویژه اجازات امور حسبیه امام; از حیث سیاسی و اجتماعی مورد عنایت واقع میباشد که به ترتیب زیر تقدیم حضور میشود:
تعریف وکالت و امور حسبیه
اجازات و وکالات در امور حسبیه به سلسله اجازاتی گفته میشود که فقیه، مجتهد و مرجع تقلید جامع شرایط آن را برای کسانی که شایستگی رسیدگی و تصدی انجام امور حسبیه را دارند صادر میکند. امور حسبیه آن دسته از اموری است که به اداره، مدیریت و مصالح عمومی مسلمانان ارتباط دارد و شارع مقدس به نادیده انگاشتن آن راضی نیست.[۱] تشکیلات امور حسبیه اختصاصی به امور مالی و اقتصادی ندارد، بلکه شامل امور دینی، فرهنگی و احیاناً سیاسی و اجتماعی از قبیل امر به معروف، اجرای حدود، حفظ موقوفات عامه و بدون متولی، حفظ و هزینه مال مجهول المالک در موارد مقرّر، حفظ اموال ایتام و غُیب (کسانی که غائباند) و قُصّر بدون ولیّ (مانند دیوانگانی که ولی ندارند) و تجهیز اموات بدون ولیّ و امثال آن هم میشود و دامنه آن بسیار گسترده است.[۲]
ریشههای تاریخی وکالت
این تشکیلات بیشتر به «دستگاه نیابت، وکالت و سفارت» در عصر امامان معصوم(ع) و دوران نیابت نواب اربعه شباهت دارد و در واقع از آن الهام و الگو گرفته است و یک نوع شیوه ارتباطی میان توده مردم و رهبران دینی و مذهبی به شمار میآید.
این شیوه ارتباطی اگرچه در دوران امامت، اکثر معصومین(ع) به صورت کم رنگ و پراکنده وجود داشته است، مانند نیابت علی بن یقطین به نیابت از امام کاظم(ع) در دربار هارون جهت رسیدگی به امور شیعیان و اینکه خمس را به محضر امام کاظم(ع) میفرستاد، یا مثل عثمان بن عیسی رواسی در کشور مصر، حیان سران در کوفه، محمد بن ابی عمیر در بغداد و یونس بن یعقوب بجلی در مدینه که همه به عنوان وکیل آن حضرت شناخته شده و فعالیت میکردند. چنانکه پیش از آن عبدالرحمان بن حجّاج و معلّی بن خنیس وکالت امام صادق(ع) را در مناطق عراق و مدینه بر عهده داشتند.[۳]
اما با توجه به برخی شواهد و قرائن تاریخی میتوان گفت به سبب تشدید فشار و گسترش فضای اختناق در زمان امامت حضرت جواد(ع)، چهارچوب و شالوده این شبکه و تشکیلات ارتباطی به گونه سازماندهی شده و منظم به دست مبارک امام دهم(ع) راهاندازی شد و در عصر حضرت هادی(ع) و امام عسکریu به مرحله رشد و بالندگی رسیده است. وقتی ارتباط شیعیان در این مقطع با امام خود به مرحله دشوار و بس ناممکن رسید، امامان معصوم(ع) هرکدام اقدام به تعیین نمایندگان و وکلایی در اطراف، مناطق و نواحی مختلف شیعه نشین کردند. در زمان امام هادی(ع) نمایندگانی از جانب ایشان در مناطق و شهرهای: حجاز، یمن، مصر، بغداد، مدائن، کوفه، قم و همدان در خدمت این سیستم ارتباطی بودند؛ این تشکیلات در زمان امام عسکریu توسعه یافت و به شهرهای نیشابور، آوه، خراسان، ری، آذربایجان، گرگان گسترش پیدا کرد.[۴]
روشن است هدف از تأسیس و توسعه این سیستم ارتباطی پاسخگویی به سؤالات شرعی و جواب از اشکالات و شبهات علمی، اخذ وجوه شرعی و مصرف آن در موارد مقتضی و لازم و در نهایت هدایت و مدیریت سیاسی شیعیان بود. به شهادت تاریخ این شیوه ارتباطی نقش تعیین کننده و سرنوشتسازی در ادامه حیات مکتب تشیع از خود به جای گذاشت و از سویی زمینه را برای غیبت صغری و بعد غیبت کبرای امام دوازدهم(ع) فراهم آورد و تجربهای شد بر اینکه میتوان جامعه اسلامی را به اقتضای ضرورت در عصر غیبت معصوم توسط فقها و مراجع و دانشمندان متخصص و آگاه به زمان اداره کرد.
اجازات مراجع تقلید
این سیره با الهام و به پیروی از امامان معصوم(ع) در عصر غیبت کبری توسط فقهاء و مراجع تقلید شیعه شکل گرفت و به همان روش ادامه پیدا کرد. به خصوص در سدههای اخیر که مراجع عظام تقلید درگیر مسائل سیاسی، اجتماعی بیشتر بودند تشکیل و گسترش شبکه وکالت در اولویت برنامه آنان بود. با توجه به اینکه در زمانهای پیشین وسائل ارتباط جمعی و ابزارهای اطلاع رسانی اینگونه وسیع و عمیق و منضبط نبود، رابطه مقلدان با فقهاء و مراجع تقلید و بالعکس با همین شبکههای وکالت و صدور اجازات به افراد مورد اعتماد در مناطق و شهرهای دور و نزدیک انجام میگرفت.[۵]
این موضوع در عصر صفویه بروز و ظهور پررنگتری داشته است، استاد رسول جعفریان در توصیه آن چنین مینویسد: عالمان در شهرها از زمان صفویه به این سو در کارهای عمومی، اعمّ از قضاوت و وقف و امور مدنی و همینطور گرفتن حقوق شرعیه و هزینه کردن آن در موارد مورد نظر، مسئولیت داشته، این مسئولیت بر اساس قواعد کلی موجود در فقه شیعه میبایست از قدرت اجتهاد نشأت میگرفت، تأیید این قدرت اجتهاد و بالتبع اجازه تصدی امور شرعیه در اختیار مجتهدان درجه اول بود، مجتهدان جزء که از نجف به شهرها فرستاده میشدند اجازه برای تصدی امور شرعیه دریافت میکردند تا مردم با اطمینان کامل، ولایت آنان را در امور عمومی بپذیرند.[۶]
امروز وقتی به مجموعه اجازه نامههای مراجع معظم تقلید که بعضی از آنها در چند جلد تهیه، تدوین، چاپ و منتشر شده، مرور میکنیم، به خوبی و روشنی به عظمت این تشکیلات و شبکه ارتباطی پیبرده و انگشت به دهان میشویم و معلوم میشود این تشکیلات در ابعاد دینی، سیاسی و اجتماعی چقدر تأثیرگذار بوده است.
دراینجا پیش از ورود به اجازهنامههای مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ، به اوضاع سیاسی دوران مرجعیت ایشان از زبان رهبر معظم انقلاب مرور میکنیم:
یکی از خصوصیات مهم ایشان این است که در یکی از دورانهای بسیار حساس تاریخ این منطقه زعامت معنوی و دینی شیعه را بر عهده داشتند... مرجعیت مرحوم آقا سید ابوالحسن مرجعیت مطلق در تمام قلمرو تشیع از کشورهای عربی تا هندوستان و بقیه مناطق شیعهنشین میشود. این مرجعیت مطلق تا سال ۶۵ قمری (۱۳۲۵ شمسی) که سال وفات ایشان است یعنی ده سال ادامه داشته است. شما ببینید از سال ۱۳۳۹ قمری که مرجعیت ایشان آغاز میشود (حدود ۱۳۰۰ شمسی) تا سال ۱۳۶۵ قمری یعنی حدود ۲۵ سال در تمام این دوران در این منطقه چه اتفاقاتی افتاده است؟ اتفاقات این منطقه در این دوران خیلی مهم است: در ایران مصادف است با روی کار آمدن رضاخان، در ترکیه روی کار آمدن آتاترک، در عربستان سعودی روی کار آمدن خاندان ملک سعود، در خود عراق نقشه جدید انگلیسها و آن ظلمهای بزرگ در حق مردم عراق و حکومت ملک فیصل، در یک چنین دورانی مرحوم آقا سید ابوالحسن زعامت شیعه را بر عهده داشتند که خیلی دوران دشواری است. ممکن است کسی امروز به بعضی از مواضع مرحوم سید اعتراض کند که چرا فلان موضع را نگرفتند یا فلان حرکت را نکردند لکن اگر چنانچه با چشم انصاف نگاه کنیم میبینیم این بزرگوار خیلی پخته و متین و هوشمندانه و بر اساس تکلیف عمل کردند. دو برهه سیاسی در زندگی مرحوم سید میتوان قائل شد: در برهه اول مرحوم آقا سید ابوالحسن; جزو کسانی بودند که به همین حکومت عراق و انتخابات صوری انگلیسها اعتراض کردند... برهه اول حرکت مرحوم آقا سید ابوالحسن یک چنین حرکتی بود ولی در برهه دوم ایشان همتّش بر این است که اولاً حوزه نجف را حفظ و تقویت کند و بعد تفکرات شیعه و تشیع را در اقطار دنیای اسلام (توسط وکلا و نمایندگان) ترویج کند.[۷]
روشن است یکی از روشهای ظریف ایشان در حراست از حریم اسلام، تشیع و شیعیان، همین صدور اجازه نامههای اجتهاد و امور حسبیه به وکلا، نمایندگان و علمای ساکن در شهرهای مختلف در کشورهای گوناگون بود. آیت الله مکارم شیرازی در این باره میگوید: «مرجعیت آیت الله اصفهانی در زمان رضاخان اتفاق افتاد، رضاخان میخواست ایران را از روحانی خالی کند به همین خاطر طرح متحدالشکل بودن لباس را در ایران مطرح کرد، در آن زمان تنها مجتهدین حق لباس داشتند به همین دلیل مرحوم سید در آن زمان به طور رسمی اجازه اجتهاد صادر نمودند، این عقل و درایت سید است که برای حفاظت از حوزههای علمیه و طلاب آن، دست به این اقدام جسورانه میزند».[۸] آیت الله سید احمد حسینی اشکوری، کتابشناس چیرهدست که دوران حیات سید را درک کرده است میگوید: «یکی از کارهای مهمی که سید در دوران مرجعیتشان انجام دادند صدور اجازه اجتهاد به تعداد فراوان به منظور مقابله با طرح خلع لباس رضاخان بود که در آن مقطع به جز مراجع، طلاب دیگر حق پوشیدن لباس روحانیت نداشتند. این گونه در مقابل سیاستهای رضاخان رفتار میکردند، مرحوم سید به افرادی که میخواستند به ایران بیایند اجازه اجتهاد میدادند.»[۹]
گفتنی است این اجازات اختصاصی به اجازه اجتهاد نداشت بلکه اجازه امور حسبیه و غیره نیز به همین منظور صادر شده است، استاد و پژوهشگر سترگ رسول جعفریان در این باره مینویسد: «در سالهایی که روحانیون ایران تحت فشار دولت رضاخان مجبور به خلع لباس بودند، اجازه اجتهاد یا اجازه گرفتن سهم امام و غیره که از سوی مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی یا مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری برای روحانیون صادر میشد، وسیلهای بود تا دولت از خلع لباس این اشخاص خودداری ورزد.»[۱۰]
وقتی در اوائل دهه ۲۰ آذربایجان و بخشی از شمال کشور ایران توسط قوای روسیه و بعد توسط ایادی خود فروخته آن، حزب دمکرات به رهبری پیشه وری و غلام یحی دانشیان اشغال میشود صدور همین اجازه نامه و تعیین وکلا از سوی مراجع وقت مانند حضرات آیات ثلاث: حجت کوه کمرهای، سید محمّد تقی خوانساری، سید صدرالدین صدر به روش آیت الله اصفهانی ادامه پیدا میکند، چنانکه ارسال دستخطهایی تحت عنوان «اذن در امور حسبیه» و پشتیبانی معنوی و مادی از روحانیت منطقه در مقابل اشغالگران کمونیستی و در جهت انسجام روحانیت و دلگری و امیدواری توده مردم منطقه و بسیج آنها علیه تجاوزکاران بسیار مؤثر و سرنوشتساز میگردد. به گونهای که در این مقطع تاریخی جنبه سیاسی این اجازه نامهها و دستگاه وکالت بیش از جنبههای دیگر خودنمایی کرده و آنها را کاملاً تحت شعاع قرار میدهد.[۱۱]
در ایامی که قحطی منطقه آذربایجان را فرا گرفته بود، یکی از علمای بزرگ شهرستان میانه مرحوم آیت الله حاج شیخ باقر ملکی میانجی که نمایندگی از آیت الله اصفهانی داشت طی استفتایی از ایشان میپرسد:
حضرت مستطاب حجت الإسلام والمسلمین، آیت الله اصفهانی(مدّظله)
در بلاد آذربایجان مجاعه شده و غالباً فقرا مشرف به تلف یا اینکه در غایت مرتبه شدت و عسرت میباشند. اجازه میفرمایید در این صورت از سهم امام uبه آنها داده شود یا نه؟
آیت الله در جواب وی چنین مینویسند:
بسم الله الرحمن الرحیم، بله بدهند، هرچه بدهند و هر مقدار باشد اینجانب را قبول است، البته مسامحه نکنند از اوجب واجبات است، بلکه لازم و واجب است از غیر حقوق، هر متمکن به آنها بدهد و إلا مسئول عندالله خواهد بود. الأحقر ابوالحسن الموسوی الاصفهانی.[۱۲]
علاوه دونفر از شخصیتهای برجسته به نامهای: مرحوم میرزا ابوالفضل صدیقی سرابی و حاج میرزا فتاح شهیدی در تبریز به نمایندگی از آیت الله اصفهانی حضور داشتند و در جهت جلوگیری از بحران فاجعهآمیز قحطی و گرسنگی تلاش میکردند.[۱۳]
در سال ۱۳۲۵ شمسی که هنوز اشغالگران حزب دمکرات در آذربایجان حضور داشتند، وقتی مرجع تقلید شیعیان، مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی رحلت کرد و خبرش به منطقه آذربایجان و شهر میانه رسید، عالم فداکار مرحوم آیت الله حاج میرحسین حججی از ایشان اجازه امور حسبیه داشت و نماینده ایشان در سطح شهرستان میانه به شمار میآمد، او برغم فضای اختناق کمونیستی، طی اقدامی اهالی شهر را جهت مراسم عزاداری به مسجد جامع شهر فرا خواند و تا چهلم آن مرجع بزرگ هر روز مراسم عزا داری، مجلس ترحیم، بزرگداشت و سخنرانی برگزار نمود که تأثیر بسیاری در راستای نشر فرهنگ دینی و مذهبی در برابر اشغال ایادی حکومت روسیه کمونیستی شوروی داشت.[۱۴] تاریخ صدور اجازه ایشام به مرحوم حججی ۱۲ محرم الحرام ۱۳۵۹ مصادف با بهمن ۱۳۱۸ شمسی است.[۱۵]
اجازات حسبیه امام خمینی به وکلا
امام خمینی نیز مثل سایر مراجع تقلید در طول تاریخ به جهت داشتن مقام مرجعیت و زعامت عام، اجازات بسیاری در امور حسبیه برای افراد واجد شرایط صادر کرده است که گزارش آن به دستخط خود حضرت امام در دفتری ثبت شده است.[۱۶]
مروری بر اجازات کتبی صادر شده از سوی ایشان، نشانگر این است که دقت بسیار زیادی در صدور آنها اعمال شده و در غالب اجازات، شخص مجاز به مراعات احتیاط و ملازمت تقوی سفارش میشده، و در بسیاری از اجازات صادره، عبارت «فله التصدّی لما ذکر مع مراعات الاحتیاط» و «أوصیه ـ أیده الله ـ بما أوصی به السلف الصالح من ملازمة التقوی والتجنّب عن الهوی والتمسّک بعروة الاحتیاط فی الدین والدنیا» دیده میشود.[۱۷] از فهرست اجازات بر جای مانده رعایت دقیق ضوابط شرعی از سوی امام ; کاملاً مشهود است، ایشان در این فهرست معرّف و حدود اختیارات افراد اجازه داده شده را با دقت ذکر کرده است.[۱۸]
اولین اجازه امور حسبیه از ناحیه امام ; برای حجت الاسلام والمسلمین سید سجاد حججی و به درخواست او در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۴۰ صادر گردید.[۱۹] و آخرین اجازه در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ برای حجت الاسلام والمسلمین سید هاشم شخص موسوی صادر شده است.[۲۰] اخیراً متن ۴۳۰ مورد از این اجازه نامهها و۵۳۱ مورد فهرست آن در کتاب مستقلی تحت نام «اجازات امام خمینی » در ۶۰۰ صفحه با قطع وزیری از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، تهیه، تنظیم و منتشر شده است که بخشی از مقدمه مؤلف چنین آمده است:
بنابر اسناد موجود، اجازات صادر شده در دورههای مختلف مرجعیت سیساله امام ـ از حیث تعداد ـ دارای فراز و فرودهایی بوده است؛ در مقاطعی مثل سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱، اجازات زیادی صادر شده است، به خلاف سالهای حبس، حصر و تبعید ایشان، یعنی از ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۴ مهر ۱۳۴۴ که اجازات صادر شده کمتر میباشد. در برخی مقاطع که ظاهراً مشکلی در ارتباط افراد با ایشان هم در میان نبوده، اجازات محدودی از ایشان صادر شده است. به عنوان مثال، بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴، اجازات محدودی از امام ; صادر شده و ایشان در مکاتبه با یکی از علما، به این موضوع اشاره و فرمودهاند که: «... عجالتاً مدتی است در اجازات توقفی دارم.[۲۱]
متن اجازات عموماً، شبیه هم نوشته و دارای انشاء واحدی است. در موارد اندکی، علاوه بر اجازه اخذ وجوهات، اجازه نقل حدیث از کتب معتبره هم صادر شده، که بسیار انگشتشمار میباشد.[۲۲] در اکثر اجازات صادر شده موجود، اجازه مصرف وجوهات به مقدار معاش، به همه افراد داده شده؛ که شأنیت افراد نیز، در میزان این اجازه در نظر گرفته شده است. تفاوت اساسی و شاخص بین اجازات، در میزان اختیار افراد میباشد. این میزان، از استفاده به قدر معاش و ایصال باقیمانده آغاز، و به اجازه مطلق در مصرف وجوه ـ البته به تعداد بسیار محدود وانگشتشمار دادهاند ـ ختم میگردد. افرادی که اجازه مطلق دارند، وکلای تامّ الاختیار امام بوده، و امضای آنها به منزله امضای ایشان میباشد.[۲۳] در سایر موارد، میزان اختیار، به مصرف ربع، ثلث و نصف، که بعضاً با حق امهال و دستگردان نیز همراه است، میباشد.
نکته قابل توجه اینکه عموم اجازات با جمله توصیه به تقوا و رعایت احتیاط در همه امور و درخواست دعای حضرت امام به پایان رسیده است. قریب به اتفاق این اجازات برای روحانیون، و در موارد انگشتشمار نیز، برای افراد غیرروحانی صادر شده است؛ افرادی نظیر: سیفالله تولایی، نوروز علی نوروزی، جواد آشوری، محمدحسن ایمانیه، ابوطالب نظریزاده، محمدمهدی فضل مشهدی، ابراهیم یزدی و حبیبالله عسکر اولادی.[۲۴]
حضرت امام برای صدور اجازه نامه، باید شخصاً فرد را میشناخت و یا دو نفر آن فرد را به ایشان معرفی میکرد ـ که بعضاً شهادت افرادی برای امام ، ارزش شهادت دو فرد را داشته است ـ و در حالت سوم، آن شخص درخواستکننده، باید شهرت کافی برای وثاقت داشته باشد، که حضرت امام;، با کلمه «معروف هستند»، به این موضوع اشاره کردهاند. و این مطلب، از دفتر مخصوص ثبت اسامی صاحبان اجازه ـ که به قلم خودشان موجود و در انتهای مجموعه آورده شده ـ فهمیده میشود.
اجازات صادر شده عموماً مستقل میباشد، ولی در برخی موارد، اجازه ایشان، در حاشیه اجازه صادر شده توسط مراجع دیگر، مانند آیت الله سید عبدالهادی شیرازی نوشته شده و حضرت امام; اختیارات صادره از سوی آن مرجع را، امضا کردهاند.[۲۵]
حضرت امام به برخی اجازه شفاهی دادهاند؛ مانند اجازه به آقایان کمال فقیه ایمانی،[۲۶] و علی عزیزیان غروی،[۲۷] و در مواردی در اجازه نامه کتبی اختیارات شخص را محدود و به صورت شفاهی آن را افزایش دادهاند؛ نظیر آنچه در خصوص اجازه آقای سیّد جواد حیدری[۲۸] در دفترچه اجازات ایشان موجود است.
حضرت امام، در دریافت وجوهات بسیار حساس بوده است و موارد متعددی در نامههای ایشان یافت میشود که نسبت به رسیدن وجه و دریافت آن، پیگیری کرده و از اینکه وجهی گم شود، اظهار ناراحتی شدید کردهاند. و در خصوص نحوه مصرف وجوهات، حساسیت زیادی داشته و به سادگی برای هر موضوع درخواستی، به اشخاص اجازه مصرف نمیدادند. به عنوان مثال، برای ساخت مسجد، حسینیه و هزینههای تبلیغی، اجازه مصرف وجوهات نمیدادند، مگر در صورتی که ساخت آن ضروری و راهی برای تأمین هزینه آن وجود نداشته باشد؛ چنانکه در موردی خطاب به آیت الله شهید اشرفی اصفهانی مینویسد:
راجع به اجازه در حسبیات و اخذ حقوق دولتی و غیرهما جنابعالی مجاز هستید به آنها که اعمالشان مباح است اجازه بدهید. راجع به مساجد حتی به دوستان اجازه ندهید. اگر در مواردی بود که لازم دانستید بیش از ثلث اجازه بدهید با قیودی از قبیل آنکه از سایر وجوه میسور نباشد و مسجد لازم باشد و تعمیر آن ضروری باشد... .[۲۹]
در نحوه پرداخت شهریه به طلاب و امور مرتبط به آن نیز توجه خاصی داشتند، که بسیار آموزنده است و در بخش تهیه مسکن به آن پرداخت خواهد شد.
حضرت امام در مقطعی از عمر شریف خود ـ سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ ـ نسبت به وجوهات شرعیه موجود در دستشان، احساس خطر نموده و از محدودیتهای گذشته در مصرف وجوهات دست برداشته و به نمایندگان و وکلای خود، دستور صادر نمودند که هرگونه میتوانند این وجوهات را مصرف نمایند[۳۰].[۳۱]
محورهای دستگاه وکالتی امام خمینی
همان طوری که در پیش مطرح شد، دستگاه وکالت، نیابت و سفارت در عصر حضورائمه(ع) و دوران غیبت صغری اختصاصی به امور مالی نداشت و در وقت نیاز و لزوم، این تشکیلات وارد عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی هم شد و در عصر غیبت کبری نیز توسط فقها و علمای بلاد ادامه پیدا کرد. چنانکه اجرای همین خط مشی و شیوه در طول سی سال مرجعیت حضرت امام خمینی کاملاً و بهوضوح مشاهده میشود و شاید پر رنگتر و گستردهتر نیز بوده است.
به طور کلی در دهههای چهل و پنجاه که اوج مبارزه علیه رژیم شاه و نهایت دوران غربت مبارزان، انقلابیون و حواریون امام بود میبینیم این شبکه ارتباطی به مدیریت وکلای امام در سطح استانها و شهرستانها وارد عرصههای جدید دیگری میشود و با اجازه، اشراف و مدیریت امام در ابعاد مختلف فعالیت خود را توسعه داده و انجام وظیفه میکنند. در این بخش به چند محور بسنده میشود که در تمام اینها نقش وکلا به صورت چشم گیری برجسته و تعیینکننده است.
۱. محور سیاسی و مبارزاتی: در این محور شاهد حضور و فعالیت منسجم و وسیعی از سوی وکلای امام چه در سطح حوزه و چه دانشگاه و در سطح کشور و خارج کشور هستیم، از یک سو امام طی پیامهای متعدد خطاب به دانشجویان مسلمان در آمریکا، اروپا و کانادا، آنها را به استقامت در مبارزه، مقابله با دشمنان و معرفی اسلام در جامعه بشری دعوت میکند.[۳۲] در این میان نقش دستگاه وکالتی در جهت انسجام و مدیریت دانشجویان تعیینکننده است، حضور افرادی مثل ابراهیم یزدی که از امام اجازه در امور حسبیه داشتند بر کسی پوشیده نیست. اولین اجازه یزدی از امام در ربیع الثانی ۱۳۹۵ برابر فروردین ۱۳۵۴ است که وی ساکن آمریکا بوده است.[۳۳] اجازه دومش، ۱۰ آذر ۱۳۵۶ صادر شده و امام در آنجا تأکید دارد:
ضمناً جنابعالی مجازید از وجوهی که در حساب اینجانب از سهم مبارک امام(علیه السلام) خدمتتان میدهند به همان مقدار که برای مصارف در ترویج اسلام در آمریکا مجازید، برای آقایان رفقای اروپایی یعنی اتحادیه دانشجویان اسلامی بفرستید و به آنها تذکر دهید که مصرف نشر و تبلیغ اسلام بشود.[۳۴]
همین طور مکاتبات و نامههایی که امام; به روحانیون و وکلای مبارز داخل کشور جهت انسجام، دعوت و توصیه به صبر و استقامت و تزریق امید داشت در موارد متعددی در صحیفه امام به چشم میخورد،[۳۵] از جمله طی نامهای خطاب به حاج سید سجاد حجج (یکی از وکلا ) به تشکیل جلسات هفتگی پرجمعیت در شبهای یکشنبه و روزهای جمعه تأکید دارد.[۳۶] چنانکه در موارد دیگر نیز معروف است که امام مرتب به تشکیل این نوع جلسات دورهمی اهتمام میورزید ولو اینکه به یک استکان چایی بسنده شده باشد.
۲. حمایت از خانوادههای مبارزان زندانی و تبعیدی: رسیدگی به خانوادههای مبارزان، زندانیان سیاسی و تبعیدیان از جمله محور فعالیتهای دستگاه وکالتی بود، نامههای متعدد حضرت امام خطاب به وکلا در این رابطه، میتواند گویاترین سند باشد، در یکی از نامهها امام; خطاب به شیخ جعفر صبوری سخن از تلاش برای آزادی زندانیان جنوب کشور دارد و مینویسد:
راجع به زندانیانی که در جنوب هستند و وضع ناگوار آنها مرقوم فرموده بودید، حقیر هم بسیار متأثر هستم و برای اینجانب نیز نامههایی فرستادهاند و اقداماتی جهت استخلاص آنان نموده و قولهایی هم دادهاند.[۳۷]
در نامه دیگری ثلث از سهم امام(ع) را اجازه میدهد که در جهت کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی مصرف شود و در نامه دیگری خطاب به حاج سید احمد، به همین موضوع مجدداً تأکید کرده و به خصوص از بعضی شخصیتهای روحانی و مبارز نام برده و مینویسد:
از قرار مسموع آقای آقا شیخ صادق خلخالی وضع ایشان خوب نیست. به آقا ـ دامت برکاته ـ (آیت الله پسندیده) تذکر دهید: ایشان از فضلای حوزهاند، به ایشان رسیدگی شود.[۳۸]
افزون بر این حمایت امام از مبارزان اختصاصی به مبارزان داخلی و ایرانی نداشت، بلکه شامل انقلابیون کشورهای دیگر از جمله مبارزان فلسطینی هم میشد. در شهریور ماه ۱۳۴۷ وقتی جمعی از فدائیان فلسطینی پیرامون صرف وجوه شرعی و زکوات در راستای تقویب جبهه مقاومت از ایشان استفتاء میکنند، حضرت امام در جواب چنین مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم. قبلاً هم تذکر داده ام که دولت غاصب اسرائیل، با هدفهایی که دارد، برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیم دارد و خوف آن است که اگر مسلمین به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و جلوگیری از آنها امکان پذیر نشود. و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است، لازم است بر دول اسلامی ـ بخصوص ـ و بر سایر مسلمین ـ عموماً ـ که دفع این مادۀ فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند. و جایز است از محل زکوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند. از خداوند تعالی مسئلت مینماید که موجب تنبه و بیداری مسلمین را فراهم فرماید و دفع شرّ اعدای اسلام را از بلاد مسلمین بفرماید. والسلام علی من اتبع الهدی. به تاریخ ۳ جمادی الثانیه ۸۸ روح الله الموسوی الخمینی.[۳۹]
۳. رسیدگی به مردم فقیر و مستمند: در اینجا نیز مکاتبات حضرت امام با وکلا و توصیه به آنها در جهت تأمین مایحتاج عمومی فقرا و مستمندان قابل توجه است، در یک نامهای خطاب به آقا سید مصطفی از وضعیت بسیار بد فقرای شهر قم اظهار ناراحتی کرده و از وی میخواهد در جهت تأمین نیازهای آنان با افراد متموّل تماس و هماهنگی لازم انجام دهد و با تهیه خاکه ذغال، آذوقه و لباس برای آنها، مانع از آسیبهای سرمای زمستان بشود و در ادامه مینویسد:
مع الأسف با وضع حاضر، آنطوری که باید و شاید نمیتوانم به بندگان محترم خدای تعالی خدمت کنم. شما از قول من، پس از اظهار تشکر از اشخاصی که کمک کردند، به اهالی محترم و ثروتمندان معزز تذکر دهید که خدای تعالی این روزها را برای امتحان پیش میآورد. خوب است که از امتحان الهی سرفراز بیرون بیایید، و هر کسی به مقدار مقدور خود به سادات محترم و سایر فقرا کمک کند. اگر خدای نخواسته کسی در این سرما تلف شود، همه مسئول هستیم و از انتقام خدای تعالی میترسم.[۴۰]
در نامه دیگری خطاب به اهالی خیرخواه تهران و قم و سایر استانها به همین موضوع تأکید دارد زیرنظر وکلا اجازه میدهد از ثلث سهم امامu و همین طور از سایر وجوه خیریه و تبرعی در راستای تهیه زغال زمستان فقرا اقدام بشود.[۴۱] علاوه در آبان ماه ۱۳۵۷، در اوج مبارزات مردم ایران که بعضی از کسبه، کارمندان و کارگران به خاطر تعطیلی و اعتصابات دچار صدماتی شدند، حضرت امام طی نامهای به همه وکلای خویش در سراسر کشور اجازه میدهند از نصف سهم امام در جهت کمک به آسیب دیدگان نهضت استفاده بشود.[۴۲]
۴. پرداخت شهریه مستمر به طلاب: از مجموع اسناد، مدارک و اظهارات شخصیتهای مختلف در منابع تاریخی انقلاب استفاده میشود که حضرت امام اهتمام عجیبی نسبت به بهبود وضعیت معیشتی طلاب و روحانیون داشت و از هر فرصتی در این راستا کمک و بهره میگرفت، معروف است در ایامی در حوزه نجف، طلاب افغانی و پاکستانی نصف شهریه طلاب ایرانی و عراقی را میگرفتند و البته شهریه ایرانیها و عراقیها هم چندان قابل توجه نبود، اما امام درآغاز پرداخت شهریه در نجف اوّلاً: به همه طلاب اعم از ایرانی، افغانی و غیره به طور مساوی شهریه پرداخت میکند، ثانیاً: به اندازه وصول سهم امام(ع) از مردم به مبلغ آن نیز مرتب اضافه میکند.
امام در مقطعی خطاب به حاج احمد آقا تصریح، توصیه و اصرار دارد آیت الله پسندیده (وکیل علی الاطلاق ایشان) جهت رفاه حال طلاب برایشان مسکن ساخته و تهیه کند و در این مورد از چند نفر مشاهیر نام میبرد که با آنها نیز مشورت و کمک گرفته شود. و مینویسد:
به آقا ـ دامت برکاته ـ (آیت الله پسندیده) پس از سلام عرض کنید، خوب است برای طلبهها منزل درست کنند، منتها به تدریج و بیاسم و بی سر و صدا؛ یعنی ده تا ده تا درست شود، البته با تعجیل، و راجع به مخارج آن، اینجانب از قم و آنچه وسیلة آقای عبدالله اسلامی از تهران است چیزی نمیخواهم بلکه در صورت اقدام و لزوم به وکلای تهران میگویم بدهند. من عجالتاً تا مدتی مدید احتیاجم کَمَک است و متفرقات میرسد. اگر بنا شد اقدام شود هرچه زودتر باشد و اینجانب را مطلع کنید و در این امر اگر بشود آقای حاج آقا محمود طباطبایی قمی، آقای نیلچی، آقای معمار، آقای حاج سید جعفر یزدی و اشخاصی از این قبیل را دخالت دهید؛ بلکه اگر صلاح دیدید و موافقت کردند آقای حائری (آیت الله شیخ مرتضی حائری) در این امر دخالت کنند و مستقیماً از طرف ایشان اقدام شود، شاید بهتر باشد. در هر حال، امر با خود آقاست (آیت الله پسندیده) که با مشورت، هر طور صلاح دیدند اقدام نمایند. گمان ندارم در خرجش اشکالی پیدا شود.[۴۳]
جالب است که امام هیچ وقت خودشان از صرف سهم امامu، مدرسه، مسجد، کتابخانه و بیمارستانی تأسیس نکرد اولویت را در صرف معیشت طلاب میدانست. حتی وقتی وجوه شهریه در شماره بانکی انباشته و متمرکز میشد احساس نگرانی میکرد و به وکلا اعلام مینمود به مبلغ شهریه اضافه کرده و حساب را خالی کنند. حتی در موردی از آقای پسندیده; گلایه میکند و مینویسد:
۱. راجع به وجوه و تورم، باید به هر نحو هست صرف نمایید. نمیدانم چرا شهریه اضافه نفرمودید؟ اگر خوف جلوگیری است اشکالی ندارد ولی هر طور صلاح است عمل فرمایید... ۲. من نمیتوانم الآن کسی را که وجوه نزد او تمرکز پیدا کند تعیین کنم، حضرتعالی بهتر میتوانید تعیین کنید، موارد اطمینان را بهتر میدانید هرکس را معین کنید مورد قبول است، ولی مهمتر آن است که مصرف شود و نماند زیادی شهریه... ۳. وجوهی که مصرف میکنند یا اجازه میخواهند هر مقدار ممکن است اجازه بدهید مانع ندارد. آنچه مسلم است که برخلاف بوده رد کنید اشکالی ندارد، برای ساختمان مدرسه، مسجد، حسینیه و امثال ذالک اگر اجازه خواستند بدهید چاره نیست.[۴۴]
نتیجه گیری
آنچه که روشن است دستگاه وکالت و نمایندگی دفتر و مرجعیت حضرت امام خمینی در طول سه دهه تلاش مستمر یکی از منظمترین و قویترین تشکیلات در میان دفاتر مراجع عظام تقلید به شمار میآید و دارای ویژگیهای منحصربهفرد است که در لابلای مقاله به آن اشاره شد و برای بعضی از آنها نیز نمونه و مصداق آورده و گفته شد که این تشکیلات در واقع در ادامه دستگاه نیابت و تشکیلات سفارت امامان معصوم(ع) قرار دارد و از آن الهام گرفته است، علاوه بر امور مالی، دارای ثمرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز بوده است و این ثمرات و دست آوردها در چهار محور اصلی گزارش شد. و در این میان از نقش سرنوشتساز و تعیینکننده وکلا و نمایندگان در پویایی ساختار و کارآمد بودن دستگاه وکالتی مربوط به مرجعیت حضرت امام خمینی نباید غافل شد.
کتابنامه
۱) اجازات امام خمینی، به کوشش: مهدی حاضری، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۳۹۴.
۲) اجازات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، مهدی باقری سنائی، اصفهان، کانون پژوهش، ۱۳۸۸.
۳) انقلاب اسلامی در میانه، عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱.
۴) تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، جاسم حسین، ترجمه محمدتقی آیت اللهی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۶.
۵) جامع المسائل، محمد فاضل لنکرانی، قم، امیر قلم.
۶) جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، رسول جعفریان، قم، چاپخانه اعتماد، ۱۳۸۵.
۷) حیاة الإمام العسکری، محمد جواد طبسی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۸) صحیفه امام، امام خمینی ، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۳۷۸.
۹) فرهنگ فقه، سید محمود هاشمی شاهرودی، مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی به مذهب اهل بیتu، ۱۳۸۵.
۱۰) مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، تبریز، نشر آذربایجان، ۱۳۷۸.
۱۱) یک آسمان ستاره، شرح حال علمای میانه و شهدای طلاب، اکبر مظفری، تبریز، سلمان فارسی، ۱۳۹۰.
.[۱] ر.ک: فرهنگ فقه، ج ۱، ص ۶۹۹.
[۲]. ر.ک: جامع المسائل، ج ۲، ص ۶۷.
[۳]. ر.ک: تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۴.
[۴]. ر.ک: حیاة الإمام العسکری، ص ۳۲۹ ـ ۳۴۲.
[۵]. لازم به ذکر است متن اجازهنامههای مراجع عظام تقلید در منابع تاریخی، رجالی و غیره به صورت پراکنده به چاپ رسیده و موجود است و اخیراً توسط بعضی محققان و مراکز پژوهشی مجموع اجازات حضرات آیات: سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بروجردی، سید محمود شاهرودی و امام خمینی در چند جلد جمع آوری شده و بعضی به چاپ رسیده و بعضی دیگر آماده چاپ میباشد. مجموع اجازات اصفهانی با عنوان «اجازات، اسناد و استفتائات سید ابوالحسن اصفهانی» توسط جناب آقای مهدی باقری سیانی در چهار جلد تدوین شده و از طریق مؤسسه کتابشناسی شیعه چاپ خواهد شد و اجازات مرحوم شاهرودی در دو جلد توسط آقای مصطفی مشهدی تدوین شده و جلد اولش به صورت دیجیتالی چاپ شده و در آینده هر دو جلد با هم چاپ خواهد شد.
[۶]. ر.ک: اجازات آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی، مقدمه، ص ۱۵.
[۷]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای همایش بزرگداشت آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی، ۲۱ آبان، ۱۳۸۸ش.
[۸]. ر.ک: اجازات آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۳۵.
[۹]. ر.ک: همان.
[۱۰]. ر.ک: جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۳.
[۱۱]. ر.ک: انقلاب اسلامی در میانه، ص ۵۲.
[۱۲]. اجازات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، ص ۳۳۷؛ به نقل از مفاخر آذربایجان، ج ۵، ص ۲۸۰۶.
[۱۳]. ر.ک: اجازات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، ص ۳۳۷.
[۱۴]. ر.ک: یک آسمان ستاره، شرح حال علمای میانه و شهدای طلاب، ص ۵۹.
[۱۵]. ر.ک: همان، ص ۴۸۳.
[۱۶]. ر.ک: صحیفه امام، ج ۱، ۴۴۸ ـ ۵۱۲.
[۱۷]. ر.ک: صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۲۵.
[۱۸]. ر.ک: همان، ص ۴۴۸ به بعد.
[۱۹]. ر.ک: همان، ص ۴۶.
[۲۰]. ر.ک: همان، ج ۲۱، ص ۳۸۷.
[۲۱]. همان، ج ۳، ص ۲۲.
[۲۲]. ر.ک: اجازات امام خمینی;، ص ۵۸، سند ۶؛ ص۶۲، سند ۱۰؛ ص۸۲، سند ۳۰؛ ص۸۴، سند ۳۲.
[۲۳]. نظیر اجازات آقایان سید مرتضی پسندیده، محمدصادق تهرانی، علیاکبر اسلامی تربتی، حسینعلی منتظری.
[۲۴]. ر.ک: اجازات امام خمینی ، فهرست اجازات، ش ۳۰۸، ۳۱۱، ۴۹۸، ۴۹۵، ۴۴۶، ۴۹۰، ۵۲۹ و۴۲۴.
[۲۵]. ر.ک: همان، ص ۱۰۱، سند ۴۹؛ ص ۱۴۱، سند ۸۹؛ ص ۱۵۳، سند ۱۰۱؛ ص ۳۵۹، سند۳۰۷.
[۲۶]. ر.ک: همان، فهرست اجازات امام، ش ۱۲۱.
[۲۷]. ر.ک: صحیفه امام، ج ۳، ص ۲۰۶.
[۲۸]. ر.ک: اجازات امام خمینی ، فهرست اجازات امام، ش ۳۱۵.
[۲۹]. صحیفه امام، ج ۳، ص ۵۲.
[۳۰]. ر.ک: همان، ص ۲۴.
[۳۱]. ر.ک: اجازات امام خمینی ، مقدمه، ص و، ز، ح، ط.
[۳۲]. ر.ک: صحیفه امام، ج ۲، ص ۲۸۲ و ۲۸۷.
[۳۳]. ر.ک: اجازات امام خمینی ، ص ۵۸۰.
[۳۴]. صحیفه امام، ج ۳، ص ۲۷۵.
[۳۵]. ر.ک: همان، ج ۲، ص ۷۰.
[۳۶]. ر.ک: همان، ج ۱، ص ۳۷۰.
[۳۷]. همان، ص ۳۴۴.
[۳۸]. همان، ج ۲، ص ۴۴۱.
[۳۹]. همان، ص ۱۹۴.
[۴۰]. همان، ج ۱، ص ۲۶۰.
[۴۱]. ر.ک: همان، ج ۲، ص ۵۱ و ۳۵۶.
[۴۲]. ر.ک: همان، ج ۴، ص ۴۰۸.
[۴۳]. همان، ج ۳، ص ۲۴.
[۴۴]. همان، ص ۳۵۰.