پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۸۹۷/عبدالرحیم اباذری* اندیشه معیار بنا به فعالیت ها و تحقیقاتی که پیرامون تاریخ حوزه و روحانیت و تاریخ انقلاب و به خصوص پژوهش پیرامون جریان شناسی شخصیت های حوزوی و انقلابی داشتم و دارم، همواره در فرصت های مقتضی تذکر و هشدار دادم که در راستای تحکیم ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران و کار آمدی آن به مکتب و اندیشه حضرت امام خمینی و حواریون امام توجه، عنایت و اهتمام ویژه داده شود و بارها به عبارت های مختلف از مسئولین و دلسوزان خواستم، از کمرنگ شدن و به فراموشی سپرده شدن و حاشیه رفتن تفکرات امام و حواریون امام در سطح جامعه و به خصوص در مدیریت های کشوری مانع گردند.

به صراحت نوشتم اگر این اتفاق رخ بدهد و خدای ناکرده ما از مکتب و مبانیِ حکومتیِ امام و حواریون فاصله بگیریم انحراف، انحطاط و ناکارآمدی نیز حتمی خواهد شد.بعضی مخاطبان تماس می گرفتند و می پرسند که دلیل این همه نگرانی و تکرار چیست؟ چه تهدید و پیامدی در میان است؟ مگر اندیشه و تفکرات و به عبارت عامیانه خط و خطوط امام و حواریون کمرنگ شده و به فراموشی سپرده می شود؟

چه کسانی در صدد تضعیف و انزوای این اندیشه ها هستند؟ اصلا حواریون امام چه کسانی می توانند باشند و تفکراتشان چیست؟ مگر اداره و مدیریت نظام جمهوری اسلامی فقط بر اساس تفکرات بنیانگذارانش باید انجام بگیرد؟ اگر این کم لطفی به تفکرات امام و اندیشه های حواریون هست، آنوقت چه افکار و سلیقه هایی قرار است جایگزین آنها بشود؟ آیا این جایگزینی ها می توانند جوابگو باشند و کشور، انقلاب، نظام و مردم را اداره کنند؟ و ده ها سوال دیگر... طبیعی است در یک یادداشت کوتاه جواب به این همه پرسش امکان پذیر نیست و فرصتِ مفصلِ دیگری می طلبد، اما،جهت شروع و ایجاد انگیزه می توان به چند مورد آن به صورت اجمال پاسخ داد:

۱ – باید توجه داشت که «شاگردان حضرت امام» غیر از «حواریون امام» هستند و هر کدام تعریف خاص خودشان را دارند، منظور از شاگردان، شخصیت های محترمی هستند که در درس فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان حضور داشتند و بعضی درس امام را تقریر هم کردند، اما ای بسا در نهضت و سیاست، افکار و اندیشه های استاد را به طور کلی قبول نداشتند یا بعد از پیروزی در مواردی مانند نقش مردم در جمهوریتِ نظام ( مردم سالاری دینی) یا اختیارات حکومت، اختلاف نظر آشکار با امام پیدا کردند و یا اگر با همه اینها موافق بودند در مرحله عمل و اجرا نتوانستند و یا نخواستند در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند و به همان درس و بحث حوزوی بسنده کردند. برخلاف حواریون که ضمن اشتراک در افکار و اندیشه ها در تمام این مراحل در حد توان، جانانه و مخلصانه در خدمت امام، انقلاب و مردم بودند و لو این که بعضی از آنها در هیچ یک از دروس امام حاضر نشده بودند. به عبارت منطقی میان شاگردان و حواریون از نِسَب اربعه، عموم و خصوص من وجه وجود دارد به این معنا بعضی شاگردان از حواریون نیستند؛

بعضی از حواریون نیز از شاگردان به شمار نمی آیند؛ اما بعضی هر دو عنوان را با هم دارند؛ از حواریون امام می توان به نام حضرات آیات : مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید محمود طالقانی، محمد جواد باهنر، محمد مفتح، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه ای و... اشاره کرد.

۲ – در هر انقلابی مادامی که رهبران اصلی و حواریون در رأس نظام، حضور و اشراف لازم دارند مشکلی به نام انحراف و انحطاط در آن متصور نیست و اگر هم باشد قابل ترمیم است، اما وقتی رهبران اصلی و حواریون به هر دلیلی کنار گذاشته شدند و افکار و اندیشه هایشان به فراموشی سپرده شد و اشخاص دیگری جایگزین آنان شدند، طبیعی است که آن انقلاب سرنوشتی جز انحراف و انحطاط نخواهد داشت. چنانکه در بعضی انقلاب ها مانند انقلاب مشروطه و انقلاب فرانسه شاهد این جایگزینی ها، انحراف ها و شکست ها بودیم.در انقلاب اسلامی ایران، زمان حیات خمینی کبیر با این که بعضی از حواریون مانند بهشتی، مطهری، باهنر و مفتح به شهادت رسیدند و رفتند، اما حضور و اشراف مقتدرانه امام و باقیمانده حواریون مانع از این خطر شد و انقلاب همچنان به رشد ، تعالی و تکامل خود ادامه داد. اما بعد از رحلت امام، برغم اهتمام ستودنی رهبر معظم انقلاب به ادامه راه، سیره، مکتب و مبانی خمینی کبیر، متاسفانه یک جریان خاص به گونه خزنده و حساب شده، شروع به ترویج افکار و اندیشه های دیگران کردند که در ادامه مقاله به آن پرداخت خواهد شد.

۳ - بر اهل اطلاع روشن است علاوه بر بعضی شاگردان امام ، تعدادی از شخصیت های دیگر حوزوی نیز که حتی بعضی در مسند مرجعیت هم بودند چندان تمایلی به نهضت امام و تشکیل نظام جمهوری اسلامی نداشتند و بارها تصریح کرده بودند که هر حکومتی قبل از ظهور حضرت حجت (عج) باطل و بی ثمر است و یا اگر هم بعضی معتقد بودند به جمهوریت آن اعتنایی نداشتند و مردم را هیچکاره و رعیت محض می پنداشتند، چنانکه پس از پیروزی نیز در مصاحبه ها و تدریس درس خارج شان به آن تصریح کردند و تا آخر هم به آن تأکید داشتند.مضافا به این که درس ها و مبانی حوزوی این بزرگان با فقه، اصول، فلسفه، اخلاق و عرفان امام در ابعاد مختلف دارای تفاوت و تمایز آشکار است که شرح و تفصیل آن در اینجا نمی گنجد و شاید نگارنده هم نتواند از عهده آن بخوبی بر آید؛ از اساتید فن و علاقمندان به امام و نظام اسلامی انتظار می رود وارد این عرصه ها شوند و امتیازات و پویایی مکتب، مبانی و اندیشه های امام و حواریون را برای مردم و نسل جوان معاصر تشریح کنند.

۴ – این یادداشت به هیچ وجه در صدد صحت، سقم و نقد یا نفی نظرات مخالفان امام نیست و برهمگان واضح است که نظرات این بزرگان حتما بر اساس اجتهاد ، تفقه و دارای حجت شرعی بوده و محترم می باشد؛ اما بحث این است نظام جمهوری اسلامی بر اساس تفکرات امام و حواریون امام شکل گرفته و استمرار آن نیز بر پایه همین تفکرات، باید مدیریت و هدایت بشود والا گرفتار مشکل و ناکار آمدی خواهد شد، چنانکه تجربه عینی نیز همین را نشان می دهد. با کمال تاسف باید گفت و نوشت که از اواخر دهه هفتاد در پی قصور، سهل انگاری و یا حسن نیت بعضی مسئولین، افکار و اندیشه های مخالفان فکری امام و حواریون از سوی بعضی شاگردان امام و محافل مشخص و به صورت تشکیلاتی در جامعه میان مردم و جوانان مطرح و ترویج شد و تاسف بارتر این که بعضی از پیروان آنان یکی پس از دیگری توانستند در رده های مختلف ارکان نظام اسلامی اعم از مجلس، قوه قضائیه، دولت، خبرگان رهبری و ائمه جمعه حضور و نفوذ پیدا کنند و این نفوذ در دوران ریاست جمهوری نهم و دهم به اوج خود رسید و اتفاقا مشکلات و ناکارآمدی ها نیز از همین مقطع آغازشد.

همزمان در صدا و سیما و سایر مراسم و نشست ها این کم لطفی ادامه یافت، چنانکه هیچ خبری از ترویج تفکرات امام و حواریون در آنها دیده نمی شود و اگر هم باشد بسیار کمرنک و اندک است، گاهی در مراسم رسمی از نصب عکس امام دریغ می شود! اخیرا سرودی تهیه شده، ولی دقیقا بر خلاف مبانی رهبری، از امام و حواریون خبری در آن نیست و از بعض کسانی نام آورده شده که چندان سابقه انقلابی ندارند.

گاهی دیده می شود سخنان و جملات صریح و محکم خمینی کبیر را بوضوح و به نفع تفکرات خود تحریف می کنند؛ چند روز پیش یک آقای معممی که نماینده مجلس هم هست جمله محکم امام مبنی بر «میزان رای ملت است» را در صدا و سیما می گفت امام این را در مقابل روشنفکران گفته و نظر واقعی ایشان نیست. وقتی محکمات این گونه تحریف و ضایع شود، معلوم است سرنوشت متشابهات چه خواهد شد؟

سخن پایانی این که افکار و اندیشه های همه بزرگان فی حد نفسه محترم است و اختلاف سلیقه و اندیشه در مرحله تئوری نباید موجب تفرقه، کدورت و چند قطبی در جامعه بشود جا دارد با نگاه مثبت با آن برخورد شود، اما در مرحله عمل و اجرا هر کدام این شخصیت ها و تفکرات در جای مناسب و مقتضی خود باید باشند ، اتفاقا یکی از آسیب های جدی امروز همین است که انقلابیون واقعی، بنیانگذاران و حواریون و تفکران آنان به تدریج منزوی و فراموش می شوند و به جای آنان کسان دیگری جایگزین می شوند که ناشناخته و چندان مقارنتی با اندیشه های امام و حواریون ندارند و با حسن نیت می توان آنها را فقط جزو « مجاهدان شنبه» و انقلابیون بعد از فتح به شمار آورد. سرنوشت انقلاب، مدیریت کلان کشور و سیاست های مهم نظام جمهوری اسلامی در تمام ابعاد بر اساس تفکرات امام و حواریون باید تعیین و تبیین بشود در غیر این آینده بسیار نگران کننده است.

*نویسنده، پژوهشگر علوم اسلامی

. انتهای پیام /*