به گزارش پرتال امام خمینی(س) حجت الاسلام محسن غرویان، استاد برجسته حوزه علمیه و عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه، درباره شخصیت امام خمینی(س)، مبانی اندیشه ایشان در انقلاب و دسته‌بندی گروه‌های مخالف با انقلاب و انقلابیون گفت: یک دسته از این مخالفان طرفداران شاه و رژیم سلطنتی بودند که عمدتاً به آن‌ها شاه‌پرست گفته می‌شد و شاه را «ظل الله» و نماینده خدا می‌دانستند و واقعاً او را می‌پرستیدند.

وی با اشاره به کرنش‌ها و تعظیم‌های بسیار اغراق‌آمیز و مبالغه‌آمیز این افراد در برابر شاه، گفت: البته روشن بود که این تعظیم‌ها که بعضی از فیلم‌ها و عکس‌های آن‌ها هنوز موجود است، به خاطر این بود که این افراد از قِبَل شاه منافع مادی داشتند؛ یعنی بیت‌المال مردم در دست آن‌ها بود و از این طریق زندگی‌های مرفه، پول و ثروت به دست می‌آوردند و در واقع شاه را به عنوان ابزاری که شکم آن‌ها را سیر کند، می‌خواستند. این‌ها سلطنت‌طلبان بودند و الان هم بعضی از آن‌ها هنوز هستند و در کشورهای خارجی، علیه انقلاب و نظام فعالیت‌های مذبوحانه‌ای را دارند.
غرویان با اشاره به دسته‌ای دیگر از مخالفان بیان کرد: یک دسته دیگر روشنفکرانی بودند که امام(س) را یک شخص مرتجع می‌دانستند. مشکل اصلی آن‌ها این بود که امام(س) یک روحانی بود و شخصیتی دینی و مذهبی داشت. آن‌ها می‌گفتند که روحانیون و علمای دین مرتجع هستند و نمی‌توانند کشور را اداره کنند، روحانیون مدیریت سیاسی نمی‌دانند و باید فقط به امور دینی بپردازند؛ و لذا این‌ها هم با امام(س) مخالف بودند.
به گزارش پرتال امام خمینی(س) ،این استاد حوزه علمیه از ملی‌گرایان به عنوان گروه دیگری از مخالفان یاد کرد و گفت: افرادی نیز که بر گرایش‌های ناسیونالیستی و ملیت‌پرستانه خیلی تأکید داشتند، این‌ها هم امام(س) را قبول نداشتند. البته مخالفت این دسته مانند مخالفت سلطنت‌طلب‌ها و شاه‌دوستان نبود، اما این‌ها هم می‌گفتند که امام(س) و روحانیون و مراجع و علما نمی‌توانند کشور را اداره کنند، این‌ها بلد نیستند و باید نماز بخوانند و منبری بروند و روضه‌ای بخوانند و چهار تا مسئله دینی برای مردم بیان کنند. این‌ها عقل سیاسی ندارند و نمی‌توانند کشور را ادراه کنند. این‌ها هم یک دسته بودند.
وی با اشاره به این مطلب که در بین مذهبی‌ها و متدینین نیز تفکراتی بود که مخالف امام(س) بودند، گفت: تفکرات گروه‌هایی که می‌گفتند ما نباید در سیاست دخالت کنیم و دین و مذهب اصلاً نباید وارد سیاست بشود و مراجع نباید وارد مسائل سیاسی شوند، این بود که سیاست مال ریاست‌طلبان است و امری دنیوی است و دین را نباید با امور دنیا مخلوط کرد. این‌ها تفکری ارتجاعی داشتند و امام(س) از این‌ها تعبیر به متحجرین و مرتجعین کردند.

انجمن حجتیه وظیفه خود را زنده نگه داشتن نام امام زمان(ع) و مبارزه با بابیت و بهاییت می‌دانست
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه با اشاره به انجمن حجتیه، عنوان کرد: بخشی از انجمن حجتیه‌ای‌ها، قبل از انقلاب، تفکرات ارتجاعی داشتند. البته همه افراد انجمن این گونه نبودند و بعضی از آن‌ها افراد روشن و روشنفکری نیز بودند و حتی انقلابی و مقلد امام(س) هم بودند؛ ولی این‌ها در اقلیت بودند.
غرویان ادامه داد: در واقع تفکر آقای آقاشیخ محمود حلبی، رییس انجمن حجتیه، این بود که ما نباید وارد سیاست شویم و با رژیم شاه در بیفتیم و مبارزه رو در رو کنیم؛ چون ایشان می‌گفت که ما می‌خواهیم از امام زمان(ع) دفاع کنیم و انجمن حجتیه وظیفه‌اش این است که نام امام زمان(ع) را زنده نگه بدارد، نیمه شعبان را زنده نگه بدارد و کسانی را که در دام بهاییت و بابیت می‌افتند، نجات بدهد؛ و لذا اگر بخواهیم مبارزه سیاسی رو در رو و مستقیم با شاه داشته باشیم، شاه تشکیلات ما را از بین می برد و ما دیگر نمی‌توانیم برای امام زمان(ع) کار کنیم. لذا تفکر انجمن حجتیه غالباً این بود که در سیاست دخالت نمی‌کنیم و وارد نمی‌شویم.
به گزارش پرتال امام خمینی(س) ، وی افزود: بنده، قبل از انقلاب، زیاد به جلسات انجمن هم رفته بودم و دیده بودم که این‌ها بحث‌های معارفی و عمدتاً درباره امام زمان(ع) و انتظار مطرح می‌کردند و وارد مسائل سیاسی نمی‌شدند. اما بعد از این که حضرت امام(س) اعلام کردند که انجمن حجتیه یک تفکر انحرافی دارد، آقای حلبی هم رسماً بیانیه داد و انجمن حجتیه را منحل و تعطیل اعلام کرد. در هر صورت این‌ها هم یک دسته بودند که با تفکر امام(ره) و انقلابی‌گری در واقع مخالف بودند و اختلاف‌نظر داشتند و بیشتر می‌گفتند که ما وظیفه داریم که در زمان غیبت همین تبلیغ معارف دینی کنیم. به هر حال می‌شود گفت که این‌ها مجموعه‌ای از کسانی بودند که قبل از انقلاب با تفکر حضرت امام(س) و مشی انقلابی ایشان مخالفت داشتند.

موضع مراجع قبل از انقلاب
وی با اشاره به موضع مراجع نیز بیان کرد: مراجع هم قبل از انقلاب، اغلب، ساکت بودند؛ این سکوت هم از باب این بود که می‌گفتند ما قدرت مبارزه با شاه و رژیم سلطنتی را نداریم و شکست می‌خوریم و اگر بخواهیم با شاه در بیفتیم، در این بین مردم پایمال می‌شوند و خون‌شان ریخته می‌شود و نتیجه‌ای هم ندارد، چون که ما ابزار لازم و قدرت لازم را نداریم. شاه ارتش و وسایل و ابزار دارد و ما را می‌کشد، زندان می‌کند، مردم را از بین می‌برد. به هر حال از این جهت یک سری از مراجع هم با این حرکت انقلابی حضرت امام(س) مخالف بودند، ولی امام به اتکای مردم، با تبلیغ و تبیین و روشنگری‌هایی که کردند، الحمدلله توانستند این انقلاب را پدید بیاورند و آن هدف و آرمان خودشان را که تشکیل نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی اسلامی بود، محقق کردند.

جامعیت گسترده شخصیت امام(س) و به کار گرفتن آن در خدمت ملت
آیت‌الله غرویان در بخش دیگری از این گفت‌وگو به شخصیت امام خمینی(س) اشاره کرد و گفت: امام(س) از یک جامعیت بسیار گسترده‌ای برخوردار بودند. امام فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، سیاست‌مدار بود و همه این‌ها را در وجود خود جمع کرده بود و شخصیت جامعی داشت. امام در عین حال زاهد بود، یعنی واقعاً قدرت را برای قدرت نمی‌خواست، ریاست را و حکومت را برای خود نفس قدرت و ریاست نمی‌خواست. امام خود را یک سرباز برای دفاع از دین و مکتب می‌دانست و همه عمر خود را در این راه گذاشت، علم و دانش گسترده خود را در این راه به کار گرفت.
وی افزود: این جامعیت حضرت امام(س) واقعاً عنصر بسیار مهمی در جذب مردم به سمت ایشان بود و می‌توان گفت این که ایشان توانستند بین این جهات مختلف جمع کنند، ویژگی منحصر به فرد ایشان بود.
این مدرس برجسته حوزه علمیه قم در بخشی از این گفت‌وگو به بیان خاطره‌ای هم پرداخت و گفت: حضرت امام(س) در اواخر عمرشان فرموده بودند که من روزی درس آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی، استاد عرفان، می‌رفتم و آیت‌الله شاه‌آبادی فرمودند که من به جایی رسیده‌ام که دلم می‌خواهد نه کسی را ببینم و نه کسی مرا ببیند و می‌خواهم در تنهایی و خلوت خودم باشم. امام فرموده بودند که من آن روز از آن سخن استاد آیت‌الله شاه‌آبادی خوشم نیامد و تعجب کردم و گفتم که این چه حرفی است که ایشان می‌زنند و این چه مقامی است که ایشان می‌گویند که نه دوست دارند کسی را ببینند و نه کسی ایشان را ببیند و در خلوت خود باشد.
غرویان ادامه داد: به هر حال امام(س) گفتند که من این سخن را نپسندیدم، اما خود امام هم در این اواخر عمر در جمعی فرموده بودند که من هم به همان حالت استادم مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی رسیده‌ام که دوست دارم در خلوت خودم باشم و نه کسی را ببینم و نه کسی مرا ببیند، اما نمی‌توانم. من خادم این مردم هستم و باید در خدمت مردم باشم و باید با مردم ارتباط داشته باشم. این هم خاطره‌ای است از حضرت امام که نشان می‌دهد ایشان واقعاً خودشان را وقف ملت کردند.

تقدم ولایت اخلاقی و معنوی بر ولایت ظاهری در اندیشه انقلابی امام(س) 
وی در پاسخ به این پرسش نیز که از نظر وی تقدم مبانی در اندیشه انقلابی امام(س) با فلسفه و عرفان است و یا فقه؟ بیان کرد: من نظرم این است که بین علوم یک ترتب منطقی وجود دارد. منطق پایه فلسفه است. فلسفه پایه کلام است و همچنین فلسفه مقدمه عرفان است و کلام پایه اصول است و اصول مقدمه فقه. بنابراین من از نظر منطقی و از حیث ترتب علوم معتقدم که دیدگاه عرفانی و فلسفی حضرت امام(ره) پایه اساسی است برای دیدگاه‌های فقهی ایشان.
به گزارش پرتال امام خمینی(س) ،غرویان افزود: درست است که آن ولایت فقیهی که امام مطرح کرده‌اند، عنوانی فقهی دارد، اما در حقیقت ولایت عرفانی و ولایت به معنای معنوی و ولایت باطنی است. آن ولایت باطنی و عرفانی و معنوی زیربنای ولایت ظاهری است که در قالب ولایت فقیه در فقه مطرح می‌شود.
وی همچنین اضافه کرد: اختیاراتی که ولی فقیه دارد و تصرفاتی که می‌تواند برای مثال در اموال مردم و در شئونات جامعه داشته باشد، زیربنای آن‌ها، آن ولایت اخلاقی و معنوی و ولایت عرفانی است که مورد تأیید فقه هم هست و فقه ما هم مبتنی بر آن مبانی تنظیم شده است.(منبع:ایکنا) 

. انتهای پیام /*