حضرت امام خمینی (س) در پیامی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) چنین ترسیمی دارند: «زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنی که در حجره‏ ای کوچک و محقّر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی‏ می ‏درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقر که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 192)

آنچه از آثار امام خمینی (س) درباره حضرت زهرا (س) به دست می آید گویای این حقیقت است که علاوه بر شخصیت عظیم الهی و موقعیت ممتاز معنوی، آن بزرگوار در ابعاد مختلف رفتارهای فردی و اجتماعی، چه در جایگاه بندگی به درگاه ربوبی و اهتمام به معنویات و چه در جایگاه یک فرزند برای رسول گرامی اسلام و تحمل آن همه سختیها و مرارتهای فوق طاقت، و چه در جایگاه یک شهروند با احساس مسئولیت در قبال جامعه و همنوعان و چه در جایگاه همسر علی بزرگ و چه در موقعیت یک مادر و تربیت فرزندان از اعلاترین نمونه های موفقیت و شایسته ترین اسوه حسنه ای است که باید بزرگی و بزرگواری و عزت و کرامت انسانی را در مکتب آن بزرگوار درس آموخت.

آن حضرت که نمونه برتر بندگی و دارای مقام رفیع و ملکوتی بود، در عین زهد واقعی و بی اعتنایی به ظواهر و زرق و برق زندگی آن چنان در تربیت فرزندان سنگ تمام گذاشت و چنان با موفقیت عمل کرد که حضرت حسین در خطبه جاودانه خود در روز عاشورا که به واقع می توان آن را «منشور عزت انسانی» نام گذاشت در کنار خیلی ارزشهای متعالی دیگر به آن افتخار می ورزند که: «خداوند بر ما زبونی‌ و ذلت‌ را نمی‌پسندد، و رسول‌ خدا و مؤمنین‌ نمی‌پسندند، و دامنهای‌ پاک‌ و پاکیزه‌ای‌که‌ ما را در خود پرورش‌ داده‌اند.» اما جان کلام این جا است که این «پرورشگاه زبدگان اولاد آدم» اتاقکی کوچک و محقر بوده است بی بهره از کمترین امکانات و مبرای از زرق و برق فریبنده دنیا که به پندار بعضی روح های حقیر جلوه عظمت اسلام و یا طویل شدن شخصیت ها است. در این خانه کوچک که به قول دکتر شریعتی از همه تاریخ بزرگتر است؛ علی زندگی می کند و فاطمه و پوستینی را که روی آن علوفه شتر را می ریختند شباهنگام زیر انداز بستر آرامششان بود که شاید نیمی از قد آن ها را هم کفاف نمی داد. در همین خانه حسن و حسین تربیت شدند و زینب پرورش یافت. انسانهائی که بنا به فرمایش امام خمینی (س):

«این خانه کوچک فاطمه - سلام الله علیها- و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار - پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمت هایی کردند که ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است.» (همان، ص 87‏)

امام خمینی (س) که نمونه واقعی قولی و عملی از این بی اعتنائی به حطام ناچیز و بی مقدار دنیا بوده و حب و دوستی آن را به واقع سر همه زشتیها و خطاها می دیدند، از برکات این زهد مثبت ساده زیستی آگاهانه و سازنده چنین یاد می کنند:

«ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا - سلام الله علیها - است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخ‏ نشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمی‏ رسد؛ و در جنبه‏ های تربیتی آن قدر بوده است که هر چه انسان می ‏بیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست.»  (همان؛ ج 17، ص 373)

و این یک حقیت است و یک درس بسیار آموختنی که عظمت خانه به ساکنان آن است و نه به زرق و برق بی مقدار مادی که چنانچه از چهارچوب ابزار خارج شود و در جایگاه هدف قرار بگیرد، در واقع حقیقت انسانی به قربانگاه رفته است. زیرا:

«عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و - نمی ‏دانم – پارک [خانه های مجلل] و امثال ذلک نیست. انسان یک حقیقتی است که آن حقیقت اگر بروز کند شرافتمند است، عظمت دارد. شما می‏ بینید که بزرگترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند. در عین حالی که بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگی می‏ شناختند، در عین حال ساده ترین افراد بودند در وضع زندگی‏ شان. تمام انبیا این طور بودند و تاریخ، همه آنها را نشان می ‏دهد که با وضع بسیار ساده‏ ای عمل می ‏کردند(همان؛ ج 13، ص 487)

و این درس آموزی در گفتاری همیشه مفید برای دولت مردان چنین انشاء می شود که:

«دولت ها بفهمند که قدرت به این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به این نیست که پرده‏ های کذا باشد، بزرگی و عظمت به این نیست که پرده‏ های کذا باشد و مبل های کذا باشد از مال این ملت ضعیف! خود ملت توی این غارها زندگی بکند و شما در کاخ های دادگستری و در کاخ های نخست‏ وزیری؟! تعدیل کنید خودتان را؛ اگر از خودتان شروع نکنید نمی ‏توانید اصلاح کنید.» (همان؛ ج 6، ص 330)

. انتهای پیام /*