امیرحسین کاکایی

 

 

در ابیات انقلابی رایج در ایران و جهان همواره از تقابل کلماتی مشترک در میان زبان ها مانند ظلمت و روشنایی،شب و روز،خاموش و بیدار و ... دیده می شود. این مضامین مشترک از جمله شاخصه های اصلی ادبیات انقلابی در سطح جهانی است که در انواع نمونه های ادبی انقلابی می توان آن ها را یافت. اساسأ هر حوزه ادبیاتی چه در ایران چه در جهان دارای یکسری مضامین و کلمات مشخص هستند که به نوعی معرف آن نوع ادبی است. برای مثال در ادبیات جنگ ما استفاده مکرر از دایره واژگانی شامل مقاومت، جنگ، خون، لاله، سرباز و... را مشاهده می کنیم. این دایره واژگانی بعضا نماد یک واقعه یا یک مسئله متناسب با آن جریان می باشند و حوزه ادبی متولد شده ماحصل تلفیق ادبیات سمبلیک و واژگان انحصاری آن حوزه است که بعد از تلفیق با یکدیگر یک حوزه ادبیاتی را شکل می دهد. به عنوان مثال در ادبیات انقلاب شب یا ظلمت یا تاریکی نماد و سمبل استبداد حکومتی و روز و روشنایی و سحر سمبل آزادی است و یا خاموشی و خواب نشانه غلفت مردم و بیداری و فریاد نشانه آگاهی مردم است. این حوزه لغوی همگی زیر مجموعه ادبیات سمبلیک محسوب می شوند. شکلی از ادبیات که در تمامی حوزه های ادبی حضور دارد. یکی از دلایلی که شاعران به استفاده از ادبیات سمبلیک در ادبیات انقلاب روی آوردند، محافظ کاری در مقابل رژیم های استبدادی وقت خود بوده است. اساسأ شاعران معتقدند که در شعر نباید لزوما به مسئله ای مستقیمأ اشاره کرد و علاقه ای به ساده گفتن ندارند زیرا معتقدند که مخاطب شعرشان باید به شنیدن آن شعر به فکر برود و با تأمل به منظور شاعر برسد و ساده گویی در شعر یک نوع ابتذال کلامی محسوب می شود. حال در ادبیات انقلاب فزون بر این نکته، در امان بودن از رژیم وقت نیز شاعران را بیشتر ترغیب کرد که به ادبیات سمبلیک در ادبیات انقلابی خود روی بیاورند. همچنین استفاده از نماد ها در ادبیات به نوعی خلاقیت و تیزهوشی شاعر را نیز بیان می کند. ارنست کاسیرر در رابطه با سمبولیسم در ادبیات می گوید: «صورت های نمادین در واقع فرآیند خلاقیت ذهنی محسوب می شوند»

سر می کشد دیو شب از مرداب خونین

دیواره شب بشکند سیلاب خونین

نصرالله مردانی در سال 1326 در کازرون به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات خود را در همان جا به پایان برد. هنوز دوره نوجوانی را پشت سر نگذاشته بود که اشعار او در مجلات معتبر ادبی به چاپ رسید؛ اما نام و آوازه مردانی به همراه صیت انقلاب اسلامی، به ویژه هم زمان با طبل جنگ در عرصه ادبیات منتشر شد. لحن تپنده و حماسی، بدعت کاری های زبانی، موج ترکیب سازی و رنگین بودن کلام، شعر مرادنی را در طوب دوره جنگ برتر از همگان نشاند و طبع و ذوق جوانان شاعر را به سمت او و شعرش مایل کرد. مردانی پس از دو دهه حصور کاملا جدی در عرصه شعر انقلاب اسلامی، سر انجام در 19 اسفند 1382 در جوار مرقد حضرت سید الشهدا بدرود حیات گفت و در «بوستان مردانی» زادگاهش آرام گرفت.

از جلمه آثار او می توان به «قیام نور، خون نامه خاک، آتش نی، قانون عشق، چهارده نور ازلی و مست برخاستگان» اشاره کرد. همچنین تذکره منظوم ستیغ سخن و حافظ از نگاه نصر الله مردانی از آثار پژوهشی او محسوب می شود.

مردانی یکی از تاثیر گذار ترین چهره های ادبیات انقلاب اسلامی، به ویژه در دوره جنگ به شمار می آید. از جمله برجستگی های شعر نصر الله مردانی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. موج ترکیب سازی
  2. نماد گرایی و اسطوره پردازی
  3. تموج خیال و تصویر سازی

یکی از شاخص های زبان مردانی، موج ترکیب های اوست. تزاحم ترکیب در شعر مردانی چنان است که گاه در هر مصراع آن، دو ترکیب می توان یافت و تقریبا هیچ بیتی از شعر وی از این شگرد بی بهره نیست. تازگی هر دو پایه ترکیب، تنوع ترکیب ها از نظر پایه و نوع امتزاج، شکفت بودن و پندار ناسازواری اولیه در برخی ترکیب ها و استفاده از عناصر مجرد و کارکرد های مفهومی زبان در پایه های ترکیب، از ویژگی های عمومی ترکیب ها در زبان شعر مردانی به شمار می آید.

تندر تکبیرتان طوفان سرخ روزگار

نعره های نور جاری از گل رگبارتان

اما در مورد نمادگرایی یا همان سمبولیسم که در مقدمه پیرامون آن صحبت کردیم، نصر الله مردانی از جمله شاعرانی است که نمادگرایی در شعر او جلوه ی دیگری دارد. همچنین باید دانست که اساطیر به دلیل دیرینگی، داشتن پشتوانه فلسفی، چند بعدی بودن و خلاقیت نهفته در آن ها، حضور در ذهنیت فخیم و فرهیخته جامعه، به عنوان حوزه اول نماد در زبان هر ملتی شناخته می شود.

جمع این دو دلیل، به همراه آگاهی فردی نصر الله مردانی و داشتن لحن تپنده و حماسی باعث شده تا او را شاعری نمادگرا و اسطوره پرداز بدانیم.

رود سپید نعش سیاهی کشد به کام

ای فاتح همیشه ی تاریخ ای امام

نماد ها را در شعر مردانی می توان به موراد زیر تقسیم کرد:

  1. نماد های شهید: لاله و گل، ستاره،شهاب،نیلوفر،هابیل،آرش،منصور

 

آرشان فاتح این خاک پهناور به پیش ...

 

  1. نماد های بیداری: صبح، فلق و نور، نور و پگاه، آفتاب، روز، سپیده، سحر

 

بگذرد از کوچه های آب ماه خون فشان

فاتح از اقلیم شب آید سپاه خون فشان

با سمند روز می آید ز راه خون فشان

 

  1. نماد رهبری: منجی، خورشید، کلیم، سردار، پیر

 

می آید از کرانه ی ایمان کلیم خون

سردار انقلاب قیام قدیم خون

 

  1. نماد های اسطوره ای و تاریخی: مسیح، کاوه، دستان و سهراب، گیو، ابوذر، رستم، حلاج

 

در گور نفرین می نهد  سهراب خونین

 

  1. نماد های منفی : گرگ، هیولا، دیو، اژدها، مرگ، هلاکو و چنگیز، شغاد

 

در هم شکست نعره ایمان حصار مرگ

و مورد آخر برجستگی های کلامی مردانی تصویر گری های زیبای او در شعر است که به «تصویر های کهکشانی، اقیانوسی، طبیعت، باستانی و تاریخی، بومی و روستایی و وهمی» خلاصه می شود. تصویر و تصویرگرایی که عینی ترین نمود خیال است، در ادبیات معاصر بسیار مورد توجه است و می دانیم که یکی از متأخر ترین مکتب های شعری جهان، مکتب «تصویر گرایی» است. شعر مردانی کلامی است رنگین و تصویرگرا که میزان قابل توجهی از اقبال خود را تحت تاثیر این ویژگی بدست آورده است.

معناگرایی به عنوان نخستین ویژگی یک شاعر متعهد، در شعر مردانی نیز مرتبه نخست را دارد؛ اما این شاعر تلاش کرده تا در جمود معنا نماند و شعر خود را به تصویر سازی و رنگینی خیال، از القای مستقیم پیام، به مرز شاعرانگی و تاثیر کلام بکشاند.

اما با همه این توصیفات برخی از ویژگی های شعر انقلاب نظیر تنوع قالب، تکریم انقلابیون و توجه به سبک هندی در شعر مردانی جلوه چندانی ندارد.

از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران

پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران

در شط سرخ آتش، نعش ستاره می‌سوخت

خون‌نامه نبرد است آیین پاسداران

در کربلای ایثار مردانه در ستیزند

رزم‌آوران اسلام با خیل نابکاران

در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است

ای آب دیده، تر کن لبهای روزه‌داران

در رزمگاه ایمان با اسب خون بتازند

تا وادی شهادت این قوم سربداران

گلگونه شهیدان با خون گل بشویید

تا سرخ‌تر نماید رخسار روزگاران

هابیلیان کجایید قابیل دیگر آمد

ننگ است جان سپردن در دخمه تتاران

در بادهای سوزان نیلوفران خاکی

چشم‌انتظار آب‌اند ای روح سبز باران

ای ابر پرصلابت، آبی ز دیده بفشان

با مرگ لاله طی شد افسانه بهاران

بی‌باوران عالم با چشم دل ببینید

آیینه زمان است این پیر در جماران

 

 

منبع جانبی:

راویان صبح، دکتر غلامرضا کافی

. انتهای پیام /*