«فرزند عزیزم احمد؛ از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسایل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر میدانم و در تمامی فراز و نشیبها کنار من بودهای و هستی و با صداقت و کیاست امور سیاسی و اجتماعی را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیه مسایل مربوط به خود، که بسا در رسانههای گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است، انتخاب مینمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است توفیقات شما را خواستارم. امید است با صرف وقت و دقت نظر، این امر را به پایان برسانی».
این حکم چندخطی در روز پنجشنبه 17 شهریور سال 67، مجوزی شد برای شکلگیری یک خزانه از اسناد تاریخی و محلی برای حفظ و نگهداری برشی از تاریخ ایران و پاسخ پدری بود به فرزند که نگران تحریف و تقطیع آثار و گفتههای پدر بود و بر این اساس، موسسه تنظیم و نشر آثار امام(س) عملا در روز 18شهریور 1367 کار خود را شروع کرد و درتاریخ 14 آبان سال 68 طرح قانونی آن تصویب شد، و این روزها به منبعی مورد وثوق درخصوص اسناد انقلاب و امام و یارانش بدل شده است؛ اسنادی که به گفته حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا حشمتی، معاون فرهنگی این موسسه 99 درصد آنها منتشر شده و در دسترس عموم است. او در گفتوگو با «شرق» از روند شکلگیری این خزانه اسناد میگوید و از اینکه آیا درهای این خزانه روزی به طور کامل گشوده خواهد شد؟
برای شروع بفرمایید اساسا وظیفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام به عنوان یکی از منابع حفظ اسناد تاریخی در کشور چیست؟
در زمان حیات حضرت امام از سوی برخی افراد مطالبی بیان شد درباره بعضی رویدادهای انقلاب از جمله رفتن امام از نجف به... یا نامهای از حضرت امام منتشر شد که مورد تشکیک قرار گرفت که آیا این نامه از امام هست یا نیست؟ این موضوع را مرحوم حاجاحمدآقا با امام در میان میگذارد و در پی راهحل میگردد و در نهایت به این نتیجه میرسد که برای حفظ این اسناد، سخنرانیها و نامهها از امام به صورت مکتوب مجوز بگیرد تا دفتری تاسیس شود. تا پیش از آن تنها دفتری در همین جماران وجود داشت برای پاسخگویی به مراجعات و جمع و ضبط آثار امام که همراه با حاجاحمدآقا کلا حدود 20 نفر آن را اداره میکردند. این در شرایطی است که این دفتر علاوه بر جمعآوری آثار امام، وظیفه سرو سامان دادن به ملاقاتهای مردمی و پاسخگویی به پرسشهای مردم از جمله مسایل شرعی را نیز برعهده داشت. به هر حال وقتی این مشکلات در سال 67 بروز میکند حاجاحمدآقا از امام مجوز کتبی میگیرد برای راهاندازی دفتری که در آن پروندههای حضرت امام در ساواک، کتابهای ایشان، نامهها و... را جمعآوری و حفظ کند. حضرت امام در 17 شهریور سال 67 در پاسخ به ایشان در واقع مجوز لازم برای تنظیم و تدوین تمامی مسایل مربوط به خود را صادر میکنند. حاجاحمدآقا براساس طرحی که به همین منظور تدوین شده دستور تاسیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام را میدهد( 18/شهریور ماه 1367 ) که در 14 آبان سال 68 با توجه به وظایف این دفتر، قانونی در مجلس تصویب میشود تحت عنوان قانون نحوه حفظ آثار و یاد حضرت امام خمینی و الحاقیه آنکه در آن هم به وظایف این موسسه اشاره میشود هم تاکید میشود حکمها، گفتار، آثار و مصاحبههای حضرت امام باید در این موسسه گردآوری شود و از همه نهادها و وزارتخانهها نیز خواسته شده که با این موسسه همکاری کنند. در آن زمان بر اساس حکم مرحوم سید احمدآقا در جایگاه تولیت موسسه، حاج آقا محمدعلی انصاری سرپرستی موسسه را بر عهده میگیرند و قائممقامی موسسه نیز بر عهده دکتر حمید انصاری گذاشته میشود. پس از فوت حاجاحمدآقا نیز سیدحسن خمینی مسئولیت تولیت مجموعه را عهده دار هستند.
بیش از 20 سالی که از شکلگیری این موسسه میگذرد، به طور مشخص چه اقداماتی برای جمعآوری اسناد مرتبط و طبقهبندی و انتشار آنها صورت گرفته است؟
براساس همان وظایفی که گفته شد، در چند سال نخست شکلگیری این موسسه، بیشتر تلاشها صرف جمعآوری تمامی آثار و اسناد حضرت امام و آنچه به ایشان مربوط میشده بهویژه آثار قلمی، تصاویر و فیلمهای مرتبط شد و به جز در چند مورد ضروری این اسناد منتشر نشد. در حال حاضر، در آرشیو موسسه بیش از چهارهزار عکس از حضرت امام وجود دارد که از جاهای مختلف جمعآوری شده است و همچنین دستخطهای ایشان را جمع کردهایم و انشاءالله در موزهای که در کنار حرم امام راهاندازی و در معرض دید مردم قرار خواهد گرفت. مکتوبات ایشان و اصل اسنادی را هم که ساواک از حضرت امام داشته با همکاری وزارت اطلاعات گرفتیم و گویاسازی و بخش عمدهای از اسناد ساواک را در 22 جلد با عنوان اسناد مبارزاتی امام منتشر کردیم. شاید تعداد کمی از اسناد آن مجموعه به دلیل اینکه به اسم فرد خاصی اشاره شده منتشر نشده است. همچنین بیشتر کتابهای امام نیز چند نوبت چاپ شده که در میان آنها کتاب «چهل حدیث» ایشان بیش از همه مورد استقبال قرار گرفت. در واقع به جز یک کتاب بقیه کتابهای ایشان چاپ شده است. از سوی دیگر وصیتنامه حضرت امام را به عنوان یک سند تاریخی در چندین هزار تیراژ به چاپ رساندهایم. بعد از اینها پرداخته شد به صحیفه امام که تا پیش از آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اول انقلاب آن را با عنوان صحیفه نور چاپ کرد. پس از آنکه موسسه این مجموعهها را بررسی کرد به این نتیجه رسید که اشکالاتی وجود دارد و برخی سخنرانیها ناقص است. مصلحت دیده شد که این مجموعه با رفع ایرادات در مجموعهای 22جلدی با عنوان «صحیفه امام» گردآوری و چاپ شود که این مجموعه مشتمل است بر سخنرانیها، پیامها و بیانیههای امام به جز آثار قلمی. در جلد 22 این مجموعه هم فهرست اعلام و افراد آورده شده است.
ولی به نظر میرسد با وجود اینکه سعی شده است صحیفه کامل باشد، روایتهای شفاهی هم از برخی شخصیتها و چهرههای نزدیک به امام وجود دارد که هنوز گردآوری و منتشر نشده است، در حالی که این سخنان نیز میتواند به عنوان سند مورد رجوع قرار بگیرد. آیا ممکن است موسسه این موارد را هم جمعآوری کند و آیا امکان دارد تعداد جلدهای صحیفه اضافه شود؟
در سالهای اخیر مجموعهای ابتدا به عنوان ضمیمه جلد 21 منتشر شده است که کمحجم است و در جدیدترین چاپ صحیفه، در جلد 21 ادغام شدهاست و مشتمل است بر اسامی برخی افراد یا سندهایی که بعدا به دست ما رسید. در بخش سخنان امام یا بیانیهها و پیامها چیزی اضافه نخواهد شد. اما در بخش «تاریخ شفاهی» که محور اصلی آن بر مصاحبه و دریافت خاطرات شخصی از افراد است تاکنون بیش از 50 جلد خاطرات اشخاص را منتشر کردهایم که البته آن مجموعه خاطراتی را که خود افراد منتشر کردهاند، شامل نمیشود مثل خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی که ایشان جداگانه آن را منتشر کرده و در بخشهایی از آن به خاطرات خود با حضرت امام اشاره کرده است. الان هم در حال ضبط و ویراستاری خاطرات بیش از صد نفر دیگر هستیم. ولی هیچ کدام از اینها جای صحیفه را نمیگیرد، زیرا این مجموعه یک سند تاریخی و مسلم است. درحالی که تاریخ شفاهی بهویژه که در جلسهای خصوصی بین او و امام راحل مسائلی رد و بدل شده است چندان نمیتواند مورد اعتماد باشد. البته بخش عمدهای از اینها را هم پس از اصلاح منتشر میکنیم.
با این حساب معتقدید مهمترین سندی که در رابطه با تاریخ انقلاب و مرتبط با امام منتشر شده است، صحیفه امام است؟
بله صحیفه شاید مهمترین سند انقلاب اسلامی از سال 32 تا روزهای آخر حیات ایشان در مقطع زندگی حضرت امام است. در واقع در این مجموعه همه اسناد مرتبط با امام جمعآوری شده و شاید تنها یکدرصد از اسناد در مخزن ما ذخیره باشد که آن هم دلایلی دارد؛ از جمله اینکه نام شخصی برده شده یا موضوعی بوده که انتشار آن به مصلحت نبوده است.
در سخنانتان اشاره کردید که 99درصد اسناد مرتبط با امام و انقلاب چاپ شده است. آیا در دورههایی که صحیفه تجدید چاپ شده، چیزی به آن اضافه یا از آن کاسته شده است؟
همانطور که اشاره کردم در سالهای اخیر ضمیمهای منتشر کردیم که مشتمل است بر اسنادی که احیانا نزد برخی بزرگان و یاران امام بود و بعدا به دست ما رسید. از جمله چند سند خوب که آشیخ حسن صانعی که از یاران نزدیک امام است به ما داده و برخی افراد دیگر هم اسنادی را در اختیار ما گذاشتند. ما این اسناد را با عنوان ضمیمه چاپ کردیم و تاکنون هیچ سندی را از این مجموعه حذف نکردیم. اینها مجموعه اسناد هستند و در اسناد نباید نام اشخاص یا موضوعات و رویدادها حذف شود. میتوانیم از ابتدا سندی را منتشر نکنیم اما وقتی منتشر شد به عنوان بخشی از تاریخ باید ماندگار بماند زیرا نمیتوان بخشی از تاریخ را حذف کرد.
اما اخیرا در بخشی از سخنرانیها یا نوشتهها، حتی در کتابهای درسی بخشی از تاریخ به طور کلی کنار گذاشته میشود، یا با حذف رویداد یا حذف نام اشخاص. به نظر شما در مقوله اسناد چنین اقدامی توجیهپذیر است؟
ما به عنوان مرکز اسناد مرتبط با حضرت امام که مورد رجوع هم هستیم حق نداریم سندی را حذف یا کم و زیاد و دخل و تصرف کنیم. اما کسانی که مثلا وظیفه تنظیم کتب درسی را بر عهده دارند شاید بنا به مصالحی برخی اسناد را تقطیع کنند. به عنوان مثال بخشی از سخنرانی را که به نفعشان است نقل و بخشی دیگر را حذف کنند. یا به قول شما مقطعی از تاریخ را حذف کنند با این استدلال که نام شخصی در آن برده یا رویدادی توصیف شده است. ما این کار را درست نمیدانیم و اعتقاد داریم تاریخ باید درست به نسل بعد منتقل شود و تقطیع تاریخ کلا درست نیست. بهویژه در حال حاضر که بسیاری از اسناد در دسترس همگان است و مثلا در شرایطی که نرمافزار صحیفه امام در دسترس است، حذف بخشی از اسناد چه توجیهی میتواند داشته باشد. این هم ناگفته نماند که به خصوص در زمان نگارش کتب تاریخی حذف نامی یا موضوعی صرفا با این توجیه که ما از شخصی خوشمان نمیآید به هیچ عنوان جایز نیست. حتی گاهی در صدا و سیما برنامههایی ساخته شده که سخنان حضرت امام را در آنها تقطیع کردهاند. ما این کار را درست نمیدانیم.
آیا اثر سند دیگری هم در حال انتشار دارید؟
بله، یک مجموعه 16 یا 17جلدی هم با عنوان «اسناد ساواک درباره یاران حضرت امام» در دست انتشار است. سعی میکنیم تا پایان امسال به بازار بیاید.
در لابهلای سخنانتان اشارهای داشتید به اینکه تاریخ شفاهی در مواردی مورد یقین نیست. به طور کلی در روایات شما چگونه از صحت گفتهها یقین پیدا میکنید؟ منظورم این است که چگونه مطمئن میشوید که یک روایت میتواند ارزش سندی داشته باشد؟
در همه جای دنیا اینگونه است که اسناد مکتوب (سخنرانیهای مستقیم یا احکام صادره) اسناد درجه اول حساب میشوند. اسناد درجه دوم اسناد شفاهی هستند که معمولا وقتی یک فرد ثالث صحت آنها را تایید کند مقرون به صحت است که بیشتر اسناد نیز اینگونه است. ولی جایی که دیدارهای حضرت امام دو نفره است که البته بسیار محدود است، آنجایی که با اندیشههای ایشان منافات نداشته باشد قابل پذیرش است، ولی گاهی مباحثی نقل میشود که با اصول و مبانی فکری امام مغایرت دارد. در چنین شرایطی طبیعتا روایت قابل پذیرش نیست. البته نه اینکه معتقد باشیم فرد راوی دروغ میگوید، بلکه براین تصوریم که فرد مذکور سخن امام را به خوبی متوجه نشده است. به عنوان مثال امام بسیار معتقد به وحدت در جامعه بودند، حال اگر فردی مدعی شود که در دیدار با ایشان حرفی کاملا خلاف زده شده طبیعتا نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد. در واقع ما صحت روایات اینگونه را ارجاع میدهیم به امهات فکر و اندیشه امام. البته در مورد اسنادی که مراکز دیگر منتشر میکنند ما تنها در صورتی میتوانیم صحت آنها را تایید کنیم که با ما مکاتبه شود اما اگر بدون اطلاع موسسه این اقدام صورت بگیرد ما کاری نمیتوانیم بکنیم.
در میان اسنادی که از تاریخ انقلاب وجود دارد قطعا اسنادی هم هستند که براساس ذات موضوع در دسته محرمانه طبقهبندی میشوند. احیانا مثل اسناد دوره جنگ. آیا در مجموعه اسنادی که منتشر شده این سندهای محرمانه هم بوده است؟
در مقطع جنگ برخی انتصابها و عزلها بوده و به دلیل اینکه پای افراد به میان میآمده منتشر نشده و تنها نگهداری شدهاند.
در این صورت آیا این اقدام در راستای اینکه موسسه وظیفه جلوگیری از تحریف تاریخ و اندیشه امام را دارد تعریف میشود؟
بله، اگر کسی خلاف آن سند محرمانه را نقل کند ممکن است از آن سند استفاده کنیم ولی معمولا با اسنادی که منتشر کردیم بخش عمدهای از زندگی امام را منتشر کردهایم. گاهی اوقات با ما مکاتبه و نقلقولی میشود که ما با استفاده از اسنادی که در اختیارمان است جواب میدهیم ولی سعی میکنیم بنا به مصالحی اصل سند را منتشر نکنیم از جمله حفظ امنیت ملی یا آبروی افراد.
در دوره زمانی اخیر بخش مجازی موسسه از جمله سایت جماران و پرتال امام مطالبی را منتشر میکنند که تازگی دارد. آیا دلیل خاصی برای این کار دارید؟ در عین حال چه چیزهایی را منتشر نکردهاید که به نظر خودتان ضرورت دارد به آنها بپردازید؟
تا مقطعی اسناد در صندوقخانهها نگهداری میشد و به کسی نشان داده نمیشد. در تاریخ انقلاب ما هم همین گونه بود و تا دهه 70 این روند وجود داشت. از این دهه به بعد برای آگاهی عمومی، برخی اسناد با ملاحظاتی منتشر شد. اما در حال حاضر وسعت انتشار این اسناد بسیار زیاد است و در شرایطی که انفجار انتشار اسناد در جهان اتفاق افتاده ما هم نمیتوانیم اسناد خود را در صندوقخانه نگهداری کنیم. طبیعتا سایت جماران و پرتال هم سعی میکنند از این قافله عقب نمانند. درست هم این است که مردم که ولینعمتان انقلاب هستند در جریان بخش عمدهای از این اسناد قرار بگیرند.
در میان اسنادی که منتشر نشده قطعا خاطراتی از یاران و نزدیکان امام هم وجود دارد. آیا مورد مشخصی در ذهنتان هست؟
از میان کسانی که خاطراتشان منتشر نشده، آقای صانعی است که ما همین جا از ایشان میخواهیم به گروه ما وقت بدهند که خاطرات ایشان را به عنوان کسی که سالها یار امام و در کنار ایشان بوده است، ثبت و ضبط کنیم حتی آقای هاشمیرفسنجانی هم خاطراتی دارند که اگر مصلحت بدانند باید منتشر کنند. اما از جمله کسانی که بسیار به امام نزدیک بود مرحوم آیتالله توسلی بود که بخشی از خاطرات ایشان منتشر شد اما بخشی دیگر متاسفانه همراه ایشان ماند. خود حاجاحمدآقا یک تاریخچه کامل بود که متاسفانه فرصتی برای ثبت خاطرات ایشان نماند. اخیرا گروه ما خاطرات آقای امام جمارانی را جمعآوری کرده و در حال تنظیم آن هستیم که خاطرات بسیار جامعی است.
ولی با تمام این تلاشها هنوز هم هستند کسانی از نزدیکان امام که با وجود حضور دایم در جوار ایشان هیچ گاه سخنی نگفتهاند، درحالی که احتمالا سخنان آنان میتواند سند متقنی باشد. مثلا حجتالاسلام محمدعلی انصاری یا حتی آقای سید حسن خمینی. برای ضبط خاطرات این افراد هم برنامهای دارید؟
من به عنوان یک شهروند از ایشان و امثال ایشان تقاضا میکنم که خاطراتشان را ثبت و ضبط کنند چون حیف است خاطرات ایشان باقی بماند. حاجحسن آقا یا دختران امام هم از جمله کسانی هستند که باید خاطراتشان را بگویند. البته واحد خاطرات ما فعال است و مدام سراغ افراد میرود حتی افرادی در عراق و نجف هم خاطراتشان ضبط شده است.
به طور کلی اسنادی که در اختیار موسسه است، بیشتر حول چه موضوعات یا اشخاصی است؟
تمام شخصیتهای انقلابی و یاران امام. در مورد سندهای موضوعی هم موضوعاتی همچون جنگ، حوزههای علمیه، شورای نگهبان، جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز، آقای منتظری و...
آیا خاطراتی که دیگران منتشر کردهاند هم در صحیفه گنجانده شده و اساسا ضرورتی برای این کار هست یا خیر؟
ما مجموعه صحیفه را از مجموعه خاطرات جدا میکنیم زیرا این مجموعه سند درجهیک است ولی اگر سند جدیدی به دستمان برسد به آن اضافه میکنیم. اما خاطرات و تاریخ شفاهی را حتی آنهایی را که در خارج از کشور چاپ میشود، به عنوان سند درجهدو، جمعآوری و نسبت به بعضی از آنها هم اظهارنظر کرده و اشکالات را برطرف میکنیم. اما زمانی اینها را به عنوان سند منتشر میکنیم که سندیت آنها برایمان محرز شود. تاکنون هم روال اینگونه بوده که مجموعه خاطراتی را که منتشر کردهایم در ابتدای آن یادآور شدهایم که مجموعه مورد نظر خاطرات شخصی افراد است.
در دورهای که موسسه شکل نگرفته بود، متولی جمعآوری و انتشار این اسناد کدام نهاد بود؟
تا سال 67 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن زمان آنچه را که از سخنان امام از صدا و سیما پخش یا احکام صادره ایشان را که در روزنامهها منتشر میشد جمعآوری و با عنوان صحیفه نور منتشر میکرد. حدود 10 سال این کار ادامه داشت.
اینها مواردی بوده که رسانهای میشده، مواردی که رسانهای نمیشد چطور؟
این موارد را دفتر امام جمعآوری و بایگانی میکرد ولی از آن استفادهای نمیکرد. یک بخشی هم مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. به عنوان مثال آقای حمید روحانی شخصا به عنوان شخص علاقهمند به تاریخ، اسنادی را که در اختیار داشته منتشر کرده است.
آیا شما این اسناد را بازنشر نکردهاید؟
ما با مرکز اسناد، مجلس و با کتابخانه ملی تعامل داریم و اسناد را جمعآوری میکنیم و به صورت سندی هم منتشر کردهایم اما به آنچه به عنوان توضیحات در مکتوبات این مجموعهها آمده است، نپرداختهایم و اصل سند برایمان مهم بوده است. چون برخی اسناد نقل میشود که تحلیلهایی همراه آن است که کار ما به عنوان یک مرکز سندی نیست. مثلا مجموعهای داریم به عنوان کوثر که سندها را گویاسازی کرده و در آن گفتهایم که مثلا فلان حکم امام در چه فضایی صادر شده است. ولی در هیچ کدام نتیجه نگرفتهایم که فلان فرد آدم خوبی بوده یا نه یا وابستگی به این و آن داشته است. در واقع ما اصل سند را حفظ کردهایم و از هر قضاوتی به دور بودهایم.
آیا لازم است برای تجمیع اسناد حول یک شخص یا موضوع تنها یک موسسه متولی باشد؟ میخواهم بگویم آیا باید تنها موسسه تنظیم و نشر آثار امام متولی باشد؟
قانون مجلس شورای اسلامی دستکم درباره امام این را میگوید و درست هم همین است اما اینکه چقدر مراعات میشود بالاخره مراکز دیگر هم هستند که برای خودشان کار میکنند و چون اسنادی را از قبل داشتهاند و علاقهمند هستند، نمیتوانیم جلویشان را بگیریم ولی درست این است که همه این موارد در مجموعه ما متمرکز شود.
مواردی که تا اینجا به آنها اشاره شد مربوط به نشر آثار امام بود. برای نشر اندیشه و تفکر ایشان چه اقداماتی صورت گرفته است؟
بخش پژوهش ما از نخستین سالهای شکلگیری به این مقوله پرداخته است. تاکنون بیش از 20 همایش بزرگ با حضور اندیشمندان در موضوعات مختلف حتی در مورد اندیشههای اقتصادی حضرت امام برگزار شده. پژوهشهای موردی درباره اندیشههای امام داشتهایم که بخشی از آنها به صورت کتاب منتشر شده است. از برخی پایاننامههای دانشگاهی حمایت کردهایم تا دانشجویان دکترا و فوق لیسانس به این موضوعات بپردازند. پژوهشکدهای تاسیس کردیم با نام امام که دانشجوی فوق لیسانس و دکترا میگیرد برایتربیت اندیشمند در حوزه اندیشه امام. یکی از کارهای زیربنایی پژوهشی ما انتشار تبیانهای موضوعی امام بوده است به این معنا که وقتی تمام صحیفه را جست و جو میکردیم یک موضوع خاص مثل خانواده در یک جلد منتشر میکردیم. حدود 50 جلد تبیان منتشر کردیم بدون دخل و تصرف در پیام امام. از ابزار هنر هم به خوبی استفاده کرده و در حوزه بینالملل نیز کتابهای متعدد از جمله وصیتنامه را به چندین زبان منتشر کردیم.
به این اشاره کردید که حدود 99درصد اسناد مربوط به امام و انقلاب را منتشر کردهاید و تنها یکدرصد را بنا به ملاحظاتی نگه داشتهاید. با این حساب چه دلیلی دارد که مثلا آیتالله هاشمی در دیدار با مدیران پژوهشکده امام از لزوم بازگشایی خزانه اسناد میگوید یا مثلا برخی گهگاه با لحنی تهدیدآمیز از انتشار اسناد مربوط به امام و انقلاب سخن میگویند. واقعا آن یکدرصد باقیمانده تا این حد متفاوت است و اهمیت ویژهای دارد؟
تعداد اسناد همیشه مهم نیست. گاهی یک سند به تنهایی تاریخ را روشن میکند آن هم از زبان و قلم بزرگی مانند امام. به همین دلیل خیلی درصدها تعیینکننده نیستند اما همان گونه که بزرگان ما گفتهاند بعضی از سندها گویای واقعیاتی است که برای مردم مکتوم مانده است. درد دلسوزان انقلاب این است که با انتشار اینها کسی صدمه نخورد وگرنه هرگاه مصلحت باشد این اسناد نیز باید منتشر شود. به نظر من هنوز حرفهای ناگفتهای در برخی از اسناد تاریخ انقلاب و جنگ و گروهها و احزاب و افراد مختلف وجود دارد و چون من هم این سندها را ندیدهام که تا چه حد گویایی دارد، نمیتوانم اظهارنظری کنم. شاید خود من هم موافق انتشار این اسناد باشم ولی به هرحال تولیت موسسه ملاحظاتی دارد. خود آقای هاشمی هم که منبع بسیاری از اسناد هست یقینا نمیخواهد این اسناد بدون ملاحظات منتشر شود.
فکر میکنید چقدر زمان میبرد تا درهای موسسه کامل باز شود؟
اگر ملاحظات برطرف شود، سعهصدر بیشتری در جامعه ایجاد شود و فضای سیاسی بازتر باشد زمینه فراهم میشود. ولی باز هم تا جایی که مربوط به یک شخص است برای همیشه مکتوم میماند،که محتمل است خود امام هم تاکید داشتند که چنین اسنادی منتشر نشود و درست هم هست چون مثلا در حکمی که یک نفر برکنار شده است، این نباید عاملی برای ضربه خوردن فرزندان و منتسبان وی شود. از این رو چنین اسنادی احتمالا مکتوم خواهد ماند. اینها عمدتا ملاحظات اخلاقی است.
.
انتهای پیام /*