خاستگاه «قدرت طلبی»، «نفسانیت» است و به این ترتیب «حب نفس» سرچشمه بسیاری از معاصی و تباهی‌ها می‌شود که قدرت طلبی یکی از آنهاست. این معاصی، در صحنه‌های زندگی فردی دارای آثار تلخ و زیانباری هستند که در عین آفات وآسیب‌هایی که تولید می‌کنند، محدود می‌باشند و فقط همان فضا را در بر می‌گیرند و اثر زیانمند بر جای می‌گذارند. لکن معاصی وقتی در فضای گسترده مدیریت‌های گوناگون به ویژه مدیریت کلان سیاسی قرار می‌گیرند، دامنه‌ای وسیع می‌یابندکه به هیچ وجه با زندگی فردی قابل مقایسه نمی‌باشند.

موضوع مهم دیگر این است که نوع گناهان در زندگی فردی با گناهان و تباهی‌ها در حیات اجتماعی و سیاسی متفاوت است و با هم فرق دارند. معاصی و تمایلات نفسانی در عرصه مدیریت‌های سیاسی به گونه‌ای است که آثار ناگوار و آسیب‌های گوناگون آن در تمام جامعه تأثیر مخرب می‌گذارند و زمینه ساز بسیاری از گرایشات ضداخلاقی در مردم می‌شوند، به طوری که برخی از افراد به سهولت به فعالیت‌های ناسالم اخلاقی متمایل می‌گردند و تاخت و تاز در حریم جان و مال و آبرو و ناموس دیگران را مجاز می‌دانند و به خطر انداختن امنیت فکری و اخلاقی افراد را یک عمل صحیح و دارای ثواب و پاداش معنوی و اخروی تلقی می‌کنند!

گناهان و تمایلات نفسانی تأثیرگذار در جامعه که باعث می‌شود در مردم تحول مخرب به وجود آورده و به سوی تخریب گری‌ها و فعالیت‌های ضداخلاقی متعامل سازد، عبارتند از جاه طلبی، مقام پرستی، شهرت جویی، ریاست‌گرایی، سلطه طبی، استبداد فکری و نظری، خویشتن‌گرایی و خودمحوری و از همه خطرناک‌تر «قدرت‌طلبی».(1)

این حالات و روحیات مخرب و صفات و رفتارهای نکوهیده و خطرناک که در اثر جاذبه‌های مقام، قدرت، ثروت و ریاست به وجود می‌آید، دارای آفات و آسیب‌های گسترده‌ای می‌باشد که در همه صاحبان قدرت در چهار گوشه جهان تعمیم می‌یابد. یعنی قدرت طلبی مختص به حکومت و مدیر و زمامدار خاصی نمی‌باشد و دامنه آن وسیع و در همه حاکمانی که ناسالم و نامهذب باشند ظهور و بروز دارد. به همین دلیل قدرت طلبی در هر جا و در هر کس، مخرب و خطرناک است و اگر با آن مقابله نشود به طور گسترده در جامعه آثار مخرب به وجود می‌آورد.

در اندیشه‌های سیاسی امام خمینی - و آنگونه که سیره و روش آن پیشوای الهی بود - بسیار صریح به جاه طلبی و قدرت گرایی نگریسته می‌شود و این آسیب و خطر به گونه‌ای وسیع و دارای آسیب و زیان معرفی می‌‌گردد.

امام خمینی خاستگاه اولیه قدرت‌طلبی‌ها و ریاست‌گرایی‌ها را تمایلات نفسانی دانسته و آفات و آسیب‌های آن را تهدید کننده «مجموعه صاحبان حکومت در همه جا و در میان همه کس» معرفی می‌کرد.

اندیشه‌ها و هشدارهای بسیار تکان دهنده امام خمینی را در این باره با تقسیم بندی در چند بخش و تبیین هر کدام از این بخش‌های مرتبط و پیوسته با هم را برای نتیجه گیری‌های چهارگانه در چهار موضوع، به تفکر و تعمق در می‌آوریم.

الف - امام خمینی در آغاز این کالبدشکافی قدرت برای روحیه شناسی قدرت طلبان سیاسی، چنین می‌فرماید:

«تمام فسادها و جنگ‌ها و ظلم‌ها و تعدی‌ها و تجاوزها، اساسش «حب نفس» است... شعبه‌هایی از این حب نفس و مظاهری که دارد... بشر را به تباهی کشیده و می‌کشد، و انبیاء هم برای اصلاح این امر آمده‌اند... یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست است،‌ حب جاه است، حب غلبه است». (2)

در این سخنان بیندیشیم و دقیق شویم تا رابطه حب نفس و قدرت طلبی را بیابیم و جاه طلبان و قدرت گرایان را بشناسیم و با آثار مخرب ناشی از حب نفس که تمایل شدید و انحرافی به ریاست و شهرت و منصب است آشنا شویم.

در نگاه حضرت امام خمینی خاستگاه اصلی و اولیه علاقه به قدرت ناسالم و ریاست مذموم و دوستداری سلطه و غلبه بر دیگران، «حب نفس» است.

در این نگرش دسته‌ای از صاحبان قدرت و ریاست از پستان دنیا شیر آلوده و چرکین می‌نوشند و به دنبال آن گوشت جاه و منصب حرام بر پیکر مدیریت و حکومت خود می‌رویانند و دلباخته تاخت و تاز و سیطره جویی می‌شوند و تا بر دیگران غلبه نکنند و مسلط نشوند، دست از فعالیت‌های مخرب و قدرت طلبانه بر نمی‌دارند.

خاستگاه این تفکر سیاسی امام خمینی، تعالیم و معارف ژرف قرآن کریم است. وقتی در این معارف عمیق شویم متوجه می‌گردیم که خداوند متعال دلباختگی و وابستگی به نفس را به گونه‌ای در افراد و گروه‌های قدرت طلب شدید می‌داند که آنان را به گزینش "نفس" به صورت «معبود» می‌رساند و از همین جاست که این معبود به پرستش و اطاعت کامل در می‌آید و جاه طلبان آن را به جای خدا به پیروی و تبعیت در می‌آورند (ارایت من اتخذ الهه هویه)(3)

چنین نفسی به دلیل خروج از پرستش و طاعت خدا، انسان را مورد امر و نهی قرار می‌دهد و به فعالیت‌های خلاف دین راغب می‌کند (ان النفس لاماره بالسوء)(4)

و شگفت انگیز این که تداوم طاعت از نفس در طول تاریخ و توسط عناصر و گروه‌های اسیر در حلقه‌های جاه و مقام و قدرت، به تکذیب آیات الهی انجامیده و فرجام تباهی برای آنها به وجود آورده است. (فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین)(5)

 

ب - در نگاه امام خمینی، پرستش نفس و تبعیت از اوامر آن، نه تنها تمایل و تحرکی ضد "شرع"، که تلاشی مخرب علیه "عقل" نیز به شمار می‌رود. یعنی عناصر قدرت طلب نه تنها با نفس گرایی‌های خود در مقابل خدا و قوانین دین او قرار می‌گیرند، بلکه علیه عقلانیت نیز معارضه و مبارزه می‌کنند و برخلاف راهنمایی‌های عقل و خرد، به اطاعت از نفس در می‌آیند. زیرا "عقل" نیرویی نهفته و راهگشاست که به وسیله آن می‌توان همه خوبی‌ها و نیکی‌ها را به دست آورد.(6) لکن باید توجه داشت که بهره وری از عقل درصورتی امکان دارد که انسان خود بخواهد که «عقل» را بر «نفس» حاکم گرداند و اگر کسی چنین نخواست، در واقع نفس را بر مملکت وجودش مسلط ساخته و در این جاست که این تعبیر ژرف در متون فرهنگی اسلام معنی پیدا می‌کند که: «چه بسیار نفسی که امیر و فرمانفرماست و چه بسیار عقلی که اسیر و فرمانبردار می‌باشد». (7)

امام خمینی در یک رویکرد به مدیریت کلان سیاسی در سطح جهان، همه جنایت‌ها و تباهکاری‌های ناشی از سیطره قدرت‌های استکباری همچون آمریکا و شوروی را نتیجه «حب نفس» به عنوان یک وسوسه گر قوی و محرک نیرومند در وجود آنان می‌داند و چنین می‌فرماید:

«از اول عالم تا حالا، از این قدرت‌های جابر هرچه به مردم رسیده است، از این حب اشتهار، ریاست، حب قدرت و از اینها بوده است که اساسش همه از "حب نفس" است... حب قدرت است که امریکا را وادار می‌کند که این جنایت‌هایی که در طول تاریخ بی‌سابقه است انجام بدهد. و حب سلطه و ریاست است که شوروی را برمی انگیزد که این طور با مردم دنیا و مظلومین دنیا رفتار کند». (8)

با دقت در این رهنمودها مشخص می‌شود که اولاً آنچه قدرت‌های استکباری از جمله آمریکا و شوروی و نظام سیاسی و حکومتی‌شان به صورت تمایل به قدرت، ریاست، شهرت و مقام برای سرکوب ملتها به آن مبتلا می‌باشند همه از "حب نفس" برمی خیزد و در واقع همه این گرایشات سلطه‌جویانه و جاه طلبانه آنان ریشه در نفسانیت‌های فردی و گروهی و سیاسی این جباران دارد. ثانیاً این قدرت‌های استکباری علاوه بر عناد با شرع و تعالیم الهی و نپذیرفتن دستورالعمل‌های بازدارنده آن از ستم ورزی و قتل و جنایت، عقل و راهنمایی‌های آن را نیز بر نمی‌تابند و در نهایت عملاً تابع و عامل نفس می‌گردند و دامنه جور و ستم و خیانت‌های خود علیه بشریت را گسترش می‌دهند.

ج - امام خمینی حکومت‌های استبدادی و عملکرد دیکتاتوران و ستمگران در سرزمین‌های اسلامی را تابع نفسانیت‌های حاکمان می‌داند که در اثر تبعیت از حب نفس به این عملکردهای تباه می‌پردازند. این عملکردهای تباه دو روی یک سکه هستند. روی اول آن وابستگی این حکومت‌های استبدادی به قدرت‌های استعماری می‌باشد و هم آنان هستند که ارباب این بردگان سیاسی محسوب می‌گردند. روی دیگر سکه، خوی فرعونیت خود آنهاست که انگیزه دیکتاتوری‌ها و ستم ورزی هایشان به شمار می‌رود.

وابستگی حکومت‌های استبدادی به قدرت‌های استکباری از یک سو، و تفرعن و گرایشات خشونت بار و جنایت آمیز آنان از سوی دیگر، موجب شده تا سرزمین‌های اسلامی از دیرباز تاکنون به عرصه تاخت و تازها و جنایات حاکمان مستبد و ظالم تبدیل شود.

آنچه امروز به صورت امواج «بیداری اسلامی» در سرزمین‌های اسلامی مشاهده می‌کنیم، میوه‌های درخت‌های تنومند و پرشاخ و برگی هستند که امام خمینی بذرهای آگاهی و بینش آفرینی‌های آن را سالها قبل در اذهان و قلوب افشاند و امروز به بار نشسته است.

حاکمان مستبد نشان دادند که نخواستند مدیریت‌های سیاسی و حکومتی مورد نظر امام خمینی را در سرزمین‌های اسلامی به عینیت در آورند و به همین دلیل از حاکمیت نفس در جلوه وابستگی به قدرت‌های استعماری و خدمت به آنان، و نیز از جلوه به تحقق در آوردن اهداف سیاسی و اقتصادی خود از زاویه حاکمیت بخشیدن به قدرت و ریاست‌های مذموم و خطرناک، فاصله نگرفتند و به خدمت دین و ملت در نیامدند و در نتیجه نتوانستند برای کشورهای تحت حکومت خویش آزادی و استقلال به ارمغان بیاورند.

امام خمینی با توجه به وابستگی‌ها و دین و ملت فروشی‌های سران حکومت‌های منطقه به قدرت‌های خارجی، ملت‌های مسلمان را این گونه در وصیت نامه الهی و سیاسی‌اش مخاطب قرار می‌دهد و به قیام و انقلاب علیه مستبدان فرا می‌خواند:

«و شما‌ای مستضعفان جهان و‌ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان، بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می‌کنند از کشور خود برانید و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید، و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری‌های آزاد و مستقل به پیش روید...»(9)

در نگاه امام خمینی بهترین نمونه و الگو برای ملت‌های مسلمان در مقابله با حکومت‌های مستبد داخلی، انقلاب اسلامی و جهاد و فداکاری ملت قهرمان ایران بوده و به همین دلیل اعلام کرد:

«به ملت‌های اسلامی توصیه می‌کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت‌های جائر خود را درصورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان، حکومت‌های وابسته به شرق و غرب می‌باشند». (10)

د - بخش بسیار مهمی از دیدگاه امام خمینی درباره خاستگاه جاه طلبی و مقام دوستی و علاقه به اشتهار و اقتداری که خاستگاه آن "حب نفس" است، به صورت مواعظ سیاسی و رهنمودهای حکومتی، زمامداران و صاحبان قدرت و حکومت در داخل کشور و نظام اسلامی را در بر می‌گیرد.

این از مختصات و ویژگی‌های خاص شخصیت وارسته و به خداپیوسته امام خمینی بود که زمامداران و کارگزاران پس از پیروزی انقلاب را بدون هراس و در اوج اتکال به خدا و به صورت یک مسئولیت بزرگ الهی، مخاطب قرار می‌داد و به آنان گوشزد می‌کرد که حب نفس و گرایشات سیاسی و جناحی و باندی به قدرت و حکومت، خطری است که نه فقط قدرت‌های استکباری و حکومت‌های منطقه، که آنان را نیز که به نام اسلام روی کار آمده‌اند و پسوند زمامدار و حاکم و دولت اسلامی را با خود دارند، به شدت تهدید می‌کند. زیرا "نفس اماره" به دلیل مهذب و وارسته نشدن، می‌تواند در همه جا و حتی در ایران پس از انقلاب و در تشکیلات حکومتی آن حضور مخرب پیدا کند و بامدیریت‌های ناسالم، عامل آفت و آسیب شود، زیرا قدرت و حکومتی که در اسلام مورد تأیید است، قدرت همراه با تهذیب و حکومت تابع دین و در خدمت جامعه و کشور است و چنین حکومت و دولتی باید از ابزارهای قدرت و امکانات وسیع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و تبلیغاتی آن به بهترین شکل برای توسعه و رفاه و رفع تنگناهای معیشتی مردم بهره وری کند و در هیچ شرایطی با دین مردم بازی نکند و فرهنگ و ارزش‌های اسلامی را ملعبه دست قرار ندهد.

براین اساس است که چهارمین موضوع در رهنمود سیاسی امام خمینی اختصاص به هشدار و بیدارباش به زمامداران و حاکمان داخل ایران دارد که: بدانید و همواره به این باور برسید که در معرض خطر گرایش به همان جاه طلبی‌ها و قدرت گرایی‌ها و مقام و ریاست خواهی‌ها قرار دارید که قدرت‌های استعماری و حکومت‌های استبدادی به آن گرفتار بوده و هستند. بنابر این مبادا خود را به دور از خطر نفسانیت‌های فردی و گروهی بدانید و چنین بپندارید که آنچه به آن می‌اندیشید و رفتار و عمل می‌کنید، عین حقیقت و به دور از نفسانیت است.

در سخنان امام خمینی دقیق و عمیق شویم و ببینیم که این پیشوای بزرگ الهی چگونه صریح و روشن و بدون تعارف و مصلحت اندیشی‌های بیجا و خلاف شرع و عقل، مسئولان و مدیران سیاسی نظام اسلامی را مخاطب قرار می‌دهد و با احتمال تأثیرپذیری از حب نفس، به مراقبت از خود در همه عرصه‌های مدیریت‌های قوای مجریه و مقننه و قضائیه و همه شعبه‌ها و مراکز وابسته به آنها فرا می‌خواند:

«این حمله‌ای که صدام به ایران کرد، همه می‌دانید برای این بود که سردار قادسیه بشود! و این حمله‌ای که اسرائیل به لبنان در مقابل چشم همه مسلمانان منطقه و دولت‌های منطقه کرد،‌ همه می‌دانید که برای قدرت طلبی و جاه طلبی بود. و آمریکا هم همین و همه قدرت‌ها هم همین و این ممکن است که در شما هم پیدا بشود، در ما هم پیدا بشود. شیطان فقط نمی‌رود سراغ صدام و آمریکا و شوروی. او همه جا هست و مظاهر شیطان، که نفس اماره خود ماست، پیش همه هست. چنانچه یک وقت دیدید که حب این را دارید که به مردم زور بگویید، حب این را دارید که مردم پیش شما خاضع باشند، بدانید که از آن خط شیطانی پیشتان هست. و این خط شیطانی است که پیش قدرتمندها هست و قدرتمندها را آن طور جسور می‌کند». (11)

مشاهده می‌کنیم که حضرت امام خمینی در جایگاه و مسئولیت رهبری معنوی و سیاسی و در رأس هرم حکومتی و درحالی که هم رهبر کبیر انقلابی عظیم است و هم بنیان‌‌گذار نظام جمهوری اسلامی در این عصر می‌باشد و هم تمام ابزار قدرت و حکومت در سطح کلان را در اختیار دارد و به علت داشتن مراتب بالای اخلاق و معنویت و تواضع در قلوب مردم آشیان گزیده است و او را با جان و روحشان و تمام ذرات وجودشان دوست دارند، بدون کوچک‌ترین غفلت و مسامحه در انجام مسئولیت هایش، قدرتمندان و زمامداران نظام اسلامی را مخاطب قرار می‌دهد و فریاد بیداری از گلو بر می‌آورد که: مراقب باشید که حظ و لذت شیطانی از داشتن قدرت و بهره‌برداری ناصحیح از آن به صورت هدف نفسانی و آمال سیاسی شما را به انحراف و انحطاط نیفکند و به رفتار و عمل و روش قدرت‌های استکباری و حکومت‌های استبدادی مشتاق و متمایل نکند که در چنین حالت‌های خطرناک است که همان ستم‌ها و خیانت‌ها و حق گریزی‌ها و مردم ستیزی‌ها به سراغ شما هم می‌آید، و این بار به نام زمامدار دینی و اسلامی، - که بسیار خطرناک و عامل فریب افکار عمومی است، - جاه طلبی‌ها و قدرت گرایی‌ها و زورگویی‌ها و استبدادها، همچون ویروس در مملکت وجودتان نفوذ و پیشروی می‌کند و همه چیز را به تباهی می‌کشاند. این آفت و آسیب و خطر را باید هر جا که یافت با آن مقابله کرد،‌ که در غیر این صورت، حکومت دینی از مسیر اصلی خود منحرف می‌شود و به بیراهه‌های هلاکت زایی می‌افتد که امام خمینی بارها درباره آن هشدار داد و به بیداری و مراقبت فرا خواند.

 

* پاورقی:

 

1-     «قدرت» دارای دو مفهوم و تجلی می‌باشد. در مفهوم اول، قدرت «ابزار خدمت رسانی» به جامعه و کشور است و این نوع قدرت از لوازم حکومت سالم و حاکمان صالح است و در نظام اخلاق سیاسی اسلام قدرت ممدوح و پسندیده نام می‌گیرد.

در مفهوم دوم، قدرت «هدف نفسانی» است و سرچشمه یافته از حکومت ناسالم و حاکمان ناصالح است. این نوع قدرت در نظام اخلاق سیاسی اسلام قدرت مذموم و ناپسند نامیده می‌شود و بلای جای دین و جامعه و مردم است. آنچه به نام «قدرت طلبی» نفی و طرد می‌شود، همین قدرت برخاسته از نفس است که در پی اهداف ناسالم سیاسی و اقتصادی می‌باشد.

2-      صحیفه امام، ج 16، ص 458

3-      سوره فرقان (25)، آیه 43

4-      سوره یوسف (2)، آیه 53

5-      سوره آل عمران (3)، آیه 137

6-      تحف العقول، ص 54، کلام پیامبر اکرم(ص)

7-      غررالحکم، ص 86، کلام حضرت امیر(ع)

8-      صحیفه امام، ج 16، ص 459

9-      وصیت نامه الهی، سیاسی امام خمینی، صحیفه امام، ج 21، ص 448

10-  همان منبع، ج 21، ص 412

11- همان منبع، ج 16، ص460

 

 

 

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی

. انتهای پیام /*