می خواستم عتبات بروم

فصل پنجم: خاطرات

می خواستم عتبات بروم

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۲
پرسیدم این نقطه ها چیست؟

فصل پنجم: خاطرات

پرسیدم این نقطه ها چیست؟

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۰
من یاد قصه ای افتادم

فصل پنجم: خاطرات

من یاد قصه ای افتادم

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۵۸
قلم دست شیطان است

فصل پنجم: خاطرات

قلم دست شیطان است

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۵۶
سلیمان نمازی، سلیمان توده ای!!
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۳۰
به او گفتم پاشو برو

فصل پنجم: خاطرات

به او گفتم پاشو برو

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۲۸
نمی گفت قیامت را قبول ندارم
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۲۵
زود برو نماز مغرب قضا می شود
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۲۳
جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۲۲
بروند گم شوند

فصل پنجم: خاطرات

بروند گم شوند

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۱۹
مجسمه آتاتورک رو به غرب بود
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۱۸
فقط فرنگی ها می توانند؟!

فصل پنجم: خاطرات

فقط فرنگی ها می توانند؟!

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۱۶
رفتم تهران چشمم را معالجه کنم
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۱۳
آقا پشت کتاب چیزی نوشته اند؟
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۱۱
دیدن اینها برای انسان یک درسی بود
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۹
در کوچه قدم می زد

فصل پنجم: خاطرات

در کوچه قدم می زد

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۷
محل به واسطه خوبی علما خوب بود
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۵
این سگ مأمور است

فصل پنجم: خاطرات

این سگ مأمور است

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۴
فهمیدم دست غیبی در کار است

فصل پنجم: خاطرات

فهمیدم دست غیبی در کار است

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۲
مردم یک خانواده بودند

فصل پنجم: خاطرات

مردم یک خانواده بودند

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۰
خاطره فراموش نشدنی

فصل پنجم: خاطرات

خاطره فراموش نشدنی

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۵۷
من باهاش مصافحه کردم

فصل پنجم: خاطرات

من باهاش مصافحه کردم

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۵۵
من و تو باید دعا بکنیم

فصل پنجم: خاطرات

من و تو باید دعا بکنیم

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۵۳
یکی از اشخاص به من گفت

فصل پنجم: خاطرات

یکی از اشخاص به من گفت

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۵۲
شما پیروز می شوید

فصل پنجم: خاطرات

شما پیروز می شوید

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۵۰
این شخص اول مملکت ماست!

فصل پنجم: خاطرات

این شخص اول مملکت ماست!

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۷
قلم از دستش افتاد

فصل پنجم: خاطرات

قلم از دستش افتاد

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۵
به او گفتم این سیاست مال شماست
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۳
والله‏ تا حالا نترسیده ام

فصل پنجم: خاطرات

والله‏ تا حالا نترسیده ام

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۱
خودشان تشریف بیاورند

فصل پنجم: خاطرات

خودشان تشریف بیاورند

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۰
صفحه 950 از 4024 < قبلی | 941 | 942 | 943 | 944 | 945 | 946 | 947 | 948 | 949 | 950 | بعدی >