سخنرانی
مسئولیت سنگین پاسداری
سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی تهران (مسئولیت پاسداران)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 6 ت‍ی‍ر ‭1358

زمان (قمری) : 2 ش‍ع‍ب‍ان‌ ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 317

موضوع : مسئولیت سنگین پاسداری

زبان اثر : فارسی

حضار : پرسنل کمیته انقلاب اسلامی منطقه دوازده تهران

سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی تهران (مسئولیت پاسداران)

سخنرانی

‏زمان: 6 تیر 1358 / 2 شعبان 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: مسئولیت سنگین پاسداری‏

‏حضار: پرسنل کمیتۀ انقلاب اسلامی منطقۀ دوازده تهران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

پاسداری از عدالت

‏     همان طوری که انقلاب اسلامی ما وجهه های مختلف دارد: انقلاب برای برانداختن‏‎ ‎‏رژیم فاسد، و انقلاب برای بپا داشتن رژیم حق، و امید است که انقلاب برای ساختن‏‎ ‎‏انسان و یک مملکت انسانی ‏‏[‏‏باشد‏‏]‏‏ پاسداران هم باید پاسداری شان به طرز و شکل‏‎ ‎‏انقلاب باشد. تا آن وقتی که انقلاب برای شکستن سد رژیم بود، پاسداران پاسداران آن‏‎ ‎‏انقلاب بودند؛ یعنی آن جهت انقلابی، باید قیام کنند، و کردند و فریاد زدند و مقابله‏‎ ‎‏کردند با همۀ جنود ابلیسی. و بحمدالله در این جهت انقلاب پیروز شدید. لکن انقلاب‏‎ ‎‏یک جهتش پیروز ‏‏[‏‏شد‏‏]‏‏ آن هم نه تمام پیروز. بیشتر این سد از بین رفته است. ریشه های‏‎ ‎‏مختصری هم مانده است که امید است از بین برود. انقلاب برای تحقق حکومت عدل و‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی که قدم بعد است، پاسدارها هم باید در این معنا پاسداری کنند. و همه‏‎ ‎‏باید پاسداری بکنند. همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید. در اینجا پاسداری این‏‎ ‎‏است که؛ این حکومت، حکومت «عدل» باشد، و «پاسداری از عدالت» باشد. پاسداری‏‎ ‎‏از عدالت این است که؛ پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از‏‎ ‎‏عدالت کند. اگر خدای نخواسته یک پاسداری، یک گروهی، در جامعۀ ما موصوف به‏‎ ‎‏عدالت نیستند و همان طوری که دستگاه سابق دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود،‏‎ ‎‏این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت، هرکس باشد، این هم تا آن اندازه که دستش‏‎ ‎‏می رسد همان کارهای رژیم سابق را بکند، این پاسدار نمی تواند باشد. اگر فرض کنید که‏

‏ماها مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب، این جهت انقلاب که برقراری‏‎ ‎‏حکومت عدل اسلامی است، اگر بنا باشد ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب ـ ‏‏[‏‏در‏‏]‏‎ ‎‏آنجایی که خراب کردن و زدن و کشتن و کشته شدن بود درست آمدیم و به انقلابمان‏‎ ‎‏وفادار بودیم ـ اما در این مرحله، که مرحلۀ سازندگی یک حکومت عدل اسلامی است،‏‎ ‎‏ما خدای نخواسته پاسداری مان از یک همچو حکومت عدل اسلامی به طور صحیح‏‎ ‎‏نباشد، یعنی خودمان در این مرحلۀ انقلابی نباشیم، در این مرحله خودمان را نساخته‏‎ ‎‏باشیم که موصوف به عدالت باشیم، تا پاسدار عدالت باشیم، پاسدار یک حکومت‏‎ ‎‏عادلانه، چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود، نمی توانیم بگوییم که این‏‎ ‎‏جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است که جهت حکومت عدل اسلامی بود. یا اگر فرض‏‎ ‎‏کنید که در ادارات ما، در بازار ما، در سایر جاهای دیگری که این افراد ایرانی، نشیمن‏‎ ‎‏دارند و مشغول به کارهای خودشان هستند، اگر اینها هم آن عدل اسلامی که باید باشد‏‎ ‎‏مراعات نکنند، باز افراد انقلابی اسلامی نیستند.‏

قیام به وظایف پاسداری

‏     پاسدار، چه شماها که با اسم پاسداری مشغول خدمت هستید چه سایر قشرها، که‏‎ ‎‏یکی اش هم قشر روحانیت است که آنها هم پاسدار هستند ولو این لفظ پاسدار بر آنها‏‎ ‎‏حالا اطلاق نمی شود، لکن به حسب واقع پاسدار از اسلام هستند؛ اگر این جمعیت‏‎ ‎‏آنطوری که باید این وجهه از انقلاب را، که انقلاب آمدن یک رژیم عادل به جای یک‏‎ ‎‏رژیم فاسد، اگر در این مرحله که آمدن یک رژیم، نشستن یک رژیم به جای یک رژیم‏‎ ‎‏فاسد ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ مراعات نکنند آن جهت انقلابی را، مراعات نکنند آن عدالت اسلامی را ـ‏‎ ‎‏که عدالت اسلامی از خود انسان شروع می شود تا همه جا: عدالت در خود انسان، عدالت‏‎ ‎‏با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هم محله، عدالت با همشهری، عدالت با هم استانی،‏‎ ‎‏عدالت با هم مملکتی، عدالت با همسایه های کشورهایی که با ما هستند، عدالت با همۀ‏‎ ‎‏بشر، اگر این معنا حاصل نشود، نه حکومت اسلامی است، نه پاسدارش پاسدار اسلام. به‏

‏مجرد اینکه من ادعا کنم که پاسدار اسلام هستم، از باب اینکه یک نفر طلبه هستم و طلبه‏‎ ‎‏شغلش پاسداری است، مجرد این تا یک نمونه ای نداشته باشد، نشانه و علامتی نداشته‏‎ ‎‏باشد، این ادعاست، ادعایی که بر فرض اینکه من بتوانم این ادعا را به مردم جا بزنم، پیش‏‎ ‎‏خدا واضح است که درست نیست. کوشش کنید که در این مرحلۀ دوم، که ما الآن هستیم،‏‎ ‎‏و بعد هم مرحله های دیگر هست، پاسدار باشید. شماها که الآن پاسداری کردید تا حالا‏‎ ‎‏ـ و خداوند همه تان را تأیید کند ـ کوشش کنید که در این مرحلۀ دوم، که مرحلۀ حکومت‏‎ ‎‏عدل است، رژیم عادلانه است، رژیم اسلام است، جمهوری اسلامی است، در این‏‎ ‎‏مرحله به وظایف پاسداری در این مرحله قیام کنید. پاسداری در این مرحله این است که‏‎ ‎‏از عدالت پاسداری کنید؛ از حکومت عدل پاسداری کنید. اگر خدای نخواسته، فرض‏‎ ‎‏کنید یک نفر جوان مسمای به «پاسدار» به رفیقش، به منزل یک کسی، به خانۀ یک کسی،‏‎ ‎‏به مال یک کسی، تعدی بکند، آن از پاسداری خودش همین طوری مخلوع است. لکن‏‎ ‎‏شماها جدیت کنید، که او را یا هدایت کنید؛ یا از صف خودتان کنارش بزنید؛ که ممکن‏‎ ‎‏است یک کار خلاف از یک نفر در یک جمعیت بر خلاف تحقق پیدا بکند، و همۀ‏‎ ‎‏جمعیت به او آلوده بشود، بگویند پاسدارها اینطور هستند. یکوقت بود می گفتند که فلان‏‎ ‎‏آدم اینطوری است، یکوقت است می گویند پاسدارها این جوری اند. کوشش کنید که‏‎ ‎‏مبادا یک همچو مطلبی پیدا بشود که گفته بشود که پاسدارها فلان جور هستند. این خیلی‏‎ ‎‏کوشش لازم دارد.‏

مسئولیت سنگین پاسداران اسلام

‏     چنانچه ما هم، آقایان هم، باید کوشش کنند به اینکه گفته نشود روحانیون این جور‏‎ ‎‏هستند؛ آخوندها این جورند. امروز همۀ چشمها به این کشور دوخته است. و بیشتر چشم‏‎ ‎‏آنها که می خواهند مناقشه کنند؛ می خواهند اشکال تراشی کنند؛ می خواهند این نهضت‏‎ ‎‏ما را یک نهضت صحیح ندانند. چشمها الآن ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ این مطلب دوخته شده است. مناقشه‏‎ ‎‏می کنند؛ می نویسند در روزنامه های خارج، زیاد می نویسند. اینجا در روزنامه ها شاید با‏

‏اشاره و این چیزها باشد؛ اما آنجاها با صراحت می نویسند. باید ما بهانه به دست آنها‏‎ ‎‏ندهیم. آنها خلاف می نویسند؛ لکن اگر ما یک قدم خلاف برداریم، بهانه به دست آنها‏‎ ‎‏می آید و یک کار را هزار کار نمایش می دهند.‏

‏     تکلیف: امروز برای شما پاسدارها و ما هم که مدعی پاسداری هستیم، تکلیف زیاد‏‎ ‎‏است. مشکل است. ببینید از این تکلیف الهی چطور امتحان خودتان را می دهید. حالا که‏‎ ‎‏پاسدار هستید، حالا که دارای اسلحه هستید، حالایی که قدرتمند هستید، ببینید که با این‏‎ ‎‏اسلحۀ خودتان، با این قدرت خودتان، چه جور با مردم رفتار می کنید؛ چه جور با‏‎ ‎‏برادرانتان، که همۀ کشور است، همۀ مردم است، با آنها رفتار می کنید. رفتار، رفتار‏‎ ‎‏عادلانه است، و آنطور که اسلام می خواهد، تا بشوید پاسدار اسلام و انقلاب اسلامی! یا‏‎ ‎‏خدای نخواسته از بعضی اشخاص برخلاف باشد، تا بشود پاسدار جنود شیطان و از‏‎ ‎‏پاسداری اسلام مخلوع باشد و خدا او را قبول نکند به پاسداری.‏

‏     خداوند همۀ شما را و همۀ ما را و همۀ ملت ما را به وظایف خودمان آشنا کند. و همه‏‎ ‎‏ان شاءالله خدمتگزار باشیم به این ملت و به این کشور. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎