سخنرانی
خطری که اسلام را تهدید می کند ـ اسلام، متاع جهان پسند
سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران (خطری که اسلام را تهدید می کند)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 12 ت‍ی‍ر ‭1358

زمان (قمری) : 8 ش‍ع‍ب‍ان‌ ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 386

موضوع : خطری که اسلام را تهدید می‌کند ـ اسلام، متاع جهان پسند

زبان اثر : فارسی

حضار : فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور

سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران (خطری که اسلام را تهدید می کند)

سخنرانی

‏زمان: صبح 12 تیر 1358 / 8 شعبان 1399 ‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: خطری که اسلام را تهدید می کند ـ اسلام، متاع جهان پسند‏

‏حضار: فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

حساسیت نظام جمهوری اسلامی

‏     ما تحت مراقبت هستیم. همانطور که شما پاسداران عزیز و همۀ پاسداران این ملت‏‎ ‎‏مراقبت می کنند از کشور و دنبال این هستند که دستهایی که می خواهند با توطئه های‏‎ ‎‏شیطانی این نهضت را خاموش کنند یا سست کنند، شماها مراقبت دارید از اینکه‏‎ ‎‏جلوگیری بکنید، چشم هایی هم هست که از شما مراقبت می کند. چه چشمهای‏‎ ‎‏دشمنانتان؛ و چه چشمهای دوستانتان؛ و چه مراقبتهای ملائکة الله ؛ و چه مراقبت خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی. همه تحت مراقبت هستید. همان طور که شما مراقبت می کنید از‏‎ ‎‏خلافکارها، تحت مراقبت هستید که مبادا خلافکاری بکنید. امروز غیر از دیروز است.‏‎ ‎‏دیروز، که کشور ما طاغوتی بود، اگر افراد خلافی می کردند در دولت طاغوت بود؛ جرم‏‎ ‎‏سبکتر بود. و افراد عادی اگر خلاف بکنند خلاف است لکن جرم سبکتر است. امروز از‏‎ ‎‏دو جهت خلافها سنگین تر است و خطاها بزرگتر. از یک جهت، که مملکت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی است و چشم عالم دوخته شده است به این جمهوری اسلامی. دشمنها دارند‏‎ ‎‏مراقبت می کنند، دارند توجه می کنند، ما را تحت مراقبت قرار داده اند، که ببینند آن‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی چیست؛ واقعیت این جمهوری اسلامی چیست. واقعیت هر رژیمی و‏‎ ‎‏هر حکومتی از اجزای آن رژیم و اجزای آن حکومت و اعمال آنها آن واقعیت پیدا‏‎ ‎‏می شود و معلوم می شود. اگر ـ چنانچه ـ امروز که ما جمهوری اسلامی ادعا می کنیم که‏‎ ‎‏هست و رژیم فاسد بحمدالله رفت و حالا به حسب رأیی که همه دادید به جمهوری‏

‏اسلامی، جمهوری اسلامی مستقر شد، اگر امروز از مردم عادی هم خطایی صادر بشود،‏‎ ‎‏جرمش زیادتر از دیروز است. دیروز در حکومت طاغوت بود، امروز در حکومت‏‎ ‎‏رسول الله است. در حکومت پیغمبر اکرم اگر ـ چنانچه ـ کسی خلاف بکند، فرق دارد تا‏‎ ‎‏اینکه در حکومت طاغوت خلاف بکند. از این جهت، همۀ ملت تحت مراقبت هستند.‏‎ ‎‏هم چشمهای دشمنها دوخته شده است به این ملت و این جمهوری اسلامی و هم‏‎ ‎‏چشمهای دوستان؛ و هم مراقبتهای ملائکة الله ؛ و از همه بالاتر، توجه خدا. ‏

قلمهای زهرآگین بر ضد مکتب

‏     چشمهای دشمنها دوخته شده است که از شماها، از ماها، از اجزای این ملت، از افراد‏‎ ‎‏این ملت، که اینها رأی دادند به اینکه، حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، مناقشه‏‎ ‎‏کنند؛ خرده گیری کنند؛ خرده گیری. نه خرده گیری شخصی به افراد که بگویند فلان‏‎ ‎‏اینطور بود؛ مناقشه به اینکه جمهوری اسلامی این است. آنها مراقب این مطلب هستند که‏‎ ‎‏آنهایی که با جمهوری اسلامی مخالفند و کم نیستند؛ در مسلمین هم زیادند. حکومتهای‏‎ ‎‏طاغوتی، که الآن در بلاد مسلمین هست، بسیاری از آنها هم با حکومت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی مخالفند. در صورتی که خوب، اکثر افراد خارجیهایی هستند که به اسلام اعتقاد‏‎ ‎‏ندارند. آنها هم اکثرشان. البته خیلی هایشان اسلام را محترم می دانند. یعنی بسیاریشان‏‎ ‎‏حکومتهاشان مخالفند با اسلام و جمهوری اسلامی. در داخل هم ما زیاد داریم اینطور.‏‎ ‎‏همین الآن در داخل هم بسیار هست. از اینهایی که با جمهوری اسلامی مخالفند. با‏‎ ‎‏جمهوریش مخالف نیستند؛ با جمهوری اسلامیش مخالفند. اینها همه چشمهایشان را‏‎ ‎‏دوخته اند که از ما یک خطایی ببینند؛ یکی را هزار تایش کنند؛ در نوشته هاشان، در‏‎ ‎‏مجله هاشان، در روزنامه هاشان، خارج، داخل، یک مطلب جزئی را بزرگش کنند. این‏‎ ‎‏اشخاصی که، دشمن با ما هستند، با قلمهای زهرآلودشان می خواهند این نهضت را آلوده‏‎ ‎‏کنند، ننگین کنند، به عالم نمایش بدهند که اسلام هم همین است، حالایی که اسلامی‏‎ ‎‏شده است و اینها ادعا می کردند که حکومت اسلامی یک حکومت عدالت است، دولت‏

‏اسلامی دولت عادل است، پاسبان اسلامی یک پاسبان عادل است. اگر خدای نخواسته ما‏‎ ‎‏یک اشتباه و خطایی بکنیم، اینطور نیست که یک شخص اشتباه کرده؛ یک شخص خطا‏‎ ‎‏کرده؛ اینها پای شخص حساب نمی کنند؛ اینهایی که می خواهند مکتب ما را آلوده کنند‏‎ ‎‏پای مکتب حساب می کنند. یعنی بی انصافی می کنند. شخص اگر کاری کرد به مکتب‏‎ ‎‏مربوط نیست؛ لکن آنها دنبال این اند که گناه شخص را پای مکتب بگذارند.‏

رسالت پاسداری در حساس ترین مقطع

‏     بنابراین، از من تا آقا، تا همۀ اقشار ملت، الآن پاسداری از اسلام به این معنا‏‏[‏‏ست‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏همچو پاسداری بکنیم که بهانه دست این اشخاصی که بهانه گیر هستند و جرم من را و‏‎ ‎‏جرم شما را پای مکتب حساب می کنند، یک همچو بهانه ای دست اینها ندهیم. از‏‎ ‎‏خودمان پاسداری کنیم. بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم؛ تحت مراقبت دوست‏‎ ‎‏هستیم؛ تحت مراقبت اولیای خدا هستیم؛ تحت مراقبت خدا هم هستیم. عالم محضر‏‎ ‎‏خداست، الآن ما در محضر خدا هستیم. خدا همه جا هست؛ حضور دارد. اگر خلافی‏‎ ‎‏بکنیم، در حضور خدا خلاف کردیم؛ در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعای به اینکه‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است و الآن هم رژیم رژیم جمهوری اسلامی است، اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته ما به وظایفی که باید پاسدار عمل کند ‏‏[‏‏عمل نکنیم‏‏]‏‏، من هم پاسدارم، آقا هم‏‎ ‎‏پاسدار است، و شما همه، همۀ ملت اسلام پاسدار اسلامند: ‏کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤول‎[1]‎‏ همه‏‎ ‎‏باید رعایت بکنند، همه مسئول هستند، اگر بنا باشد که خدای نخواسته در یک قطعه از‏‎ ‎‏زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام، اگر خدای نخواسته از‏‎ ‎‏پاسدار، چه پاسدار روحانی، که آنها هم همه پاسدارند ـ روحانیون ـ و چه شما آقایان که‏‎ ‎‏پاسدار هستید، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطایی واقع بشود، اینهایی که دشمن اند‏‎ ‎‏پای اسلام حساب می کنند. دوستها نه، دشمنها پای اسلام حساب می کنند و مکتب ما را‏‎ ‎‏می کوبند، و این یک مسئولیت بزرگی است برای همه. اینطور نیست که من خیال کنم یا‏

‏شما خیال کنید که خوب، من معصیت کارم و بینی و بین الله مثلاً چه. نه مسئله این نیست.‏‎ ‎‏مسئله مکتب است؛ مسئله اسلام است. الآن ما در یک وقتی واقع شدیم که حیثیت اسلام‏‎ ‎‏دست ماهاست. ‏

‏     اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطایی می کردیم، پای اسلام حساب نمی شد. یک‏‎ ‎‏رژیم طاغوتی بود. نمی گفتند که دولت اسلامی کذا. می گفتند در دولت طاغوت این‏‎ ‎‏[‏‏جریان‏‏]‏‏ واقع شده است. دشمنان هم نمی گفتند دولت اسلامی، در اسلام، این است.‏‎ ‎‏دوستها هم نمی گفتند. امروز که اسلام است، امروز که دولت اسلامی است، مملکت‏‎ ‎‏رژیمش جمهوری اسلامی است، شماها پاسدار اسلام، همۀ ما ان شاءالله پاسدار اسلام‏‎ ‎‏هستیم، اگر چنانچه حالا یک خطایی واقع بشود، فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد.‏‎ ‎‏برداشت دشمنهای ما در این جمهوری اسلامی با برداشتشان در رژیم طاغوتی فرق دارد:‏‎ ‎‏پای اسلام حساب می شود و این یک مسئولیت بزرگی است به عهدۀ ما. مسئولیت بسیار‏‎ ‎‏بزرگی است به عهدۀ این آقا، که سرپرست پاسداران هست، این مسئولیت بزرگی است به‏‎ ‎‏عهدۀ هر یک شما. که یک عده ای در تحت نظارت شما هست. مسئولیتی است برای‏‎ ‎‏خود آن افرادی که پاسدار هستند. همه در این مسئله مشترک هستیم که مسئولیت داریم.‏‎ ‎‏من یک جور مسئولیت دارم؛ آقا یک جور مسئولیت دارد؛ شما آقایان یک جور‏‎ ‎‏مسئولیت دارید؛ قشرهای ملت، پاسدارهای دیگر، قشرهای دیگر، همه مسئولیت داریم.‏‎ ‎‏برای اینکه امروز خطای ما، خصوصاً خطای قشر روحانی و قشر پاسبان، قشر پاسدارهای‏‎ ‎‏اسلام، اینها پای اسلام حساب می شود. یعنی دشمنهای ما می آیند ثبتش می کنند به اسم‏‎ ‎‏اسلام؛ و در خارج و داخل، در خارج با صراحت، در داخل با اشاره، منعکس می کنند که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی همین است. ‏

خطر قربانی شدن مکتب

‏     حالا که ما هیچ کاری نکردیم و معممین دیکتاتوری نکردند، خوب، حالا دارند به ما‏‎ ‎‏می گویند دیکتاتور! باید معممین متوجه باشند که اشخاص می خواهند برای شما مناقشه‏‎ ‎‏کنند. اگر خدای نخواسته در یک جا یک معممی یک خلاف بکند، یک زوری خدای‏

‏نخواسته بخواهد به کسی بگوید، حرف اینها همۀ آخوندها را می گویند دیکتاتورند،‏‎ ‎‏می گویند همه دیکتاتورند. از آن وقت تا حالا دیکتاتوری محمدرضا بود، حالا‏‎ ‎‏دیکتاتوری عمامه و کفش است! اینها دنبال این اند که درست کنند. و ما باید مراقبت کنیم.‏‎ ‎‏این مراقبت از آن مراقبتی که شما از دزدها می کنید و از خیانتکارها می کنید، این مراقبت‏‎ ‎‏بالاتر است. این مراقبت مراقبتی است که اساس اسلام در خطر است؛ مکتب در خطر‏‎ ‎‏است.‏

‏     اگر فرض کنید که توطئه ها با هم جمع بشود خدای نخواسته ـ همه توطئه هایی که‏‎ ‎‏می گویند هست، ولو باور نکنید که یک اساسی دارد، لکن خوب شایعات است ـ شما اگر‏‎ ‎‏فرض کنید که توطئه ها همه با هم جمع بشوند و شما پاسدارها و این آقا و این بنده و همه‏‎ ‎‏را بیایند از بین ببرند اما مکتبمان محفوظ باشد، ما شکست نخوردیم. ما به وظیفه مان‏‎ ‎‏عمل کردیم. نتوانستیم مطلب را به آخر برسانیم، چون قدرت نداشتیم. حضرت امیر،‏‎ ‎‏سلام الله علیه، نتوانست در جنگ معاویه غلبه کند. مغلوب شد. یعنی همان اشخاص که با‏‎ ‎‏خودش بودند، همان اشخاص مخالفت کردند با او و مغلوبش کردند. لکن مکتبش‏‎ ‎‏محفوظ بود.‏

‏     سیدالشهدا مکتبش محفوظ بود، و خودش شهید شد. شهادت گاهی مکتب را پیش‏‎ ‎‏می برد و شاید اکثراً اینطور باشد. خدا نکند که یک وقت شهادتِ مکتب پیش بیاید؛‏‎ ‎‏اسلام را لکه دار کنند؛ جمهوری اسلامی را بگویند این رژیم هم مثل همان رژیم. برای‏‎ ‎‏اینکه ما باید از افرادش، از اشخاصی که تبع او هستند، بشناسیم. و ما وقتی که اطرافش و‏‎ ‎‏افرادش را ملاحظه می کنیم، می بینیم اینها هم از همان سنخ کارها می کنند. اینها هم منزل‏‎ ‎‏مردم می ریزند. بحق هم باشد نباید کرد. در صورتی که بحق هم باشد، بحق هم باشد،‏‎ ‎‏نباید یک کاری کرد که صورتْ صورتِ باطل است. ولو واقع واقعِ حق است؛ یعنی به او‏‎ ‎‏صورت باطل می دهند. ‏

جوسازی و غوغاسالاری دشمنان

‏     تحت مراقبت هستیم و هستید. این مراقبت از دشمن که دنبال این اند که ما را معرفی‏

‏کنند به دنیا که اینها اینطور هستند. شما ملاحظه کردید که یک عدۀ معدود جنایتکار، آن‏‎ ‎‏جنایتکاری که اگر وجودش محفوظ می ماند مثل یک غدۀ سرطانی جامعه را فاسد‏‎ ‎‏می کرد، این عدۀ معدود را شما ملاحظه کردید که وقتی که دادگاههای اسلامی اینها را‏‎ ‎‏حکم به اعدام کرد و اعدام کرد، سر و صدا از اطراف بلند شد: ما را به عنوان هیتلر‏‎ ‎‏خواندند! ما را به عنوان ‏‏[‏‏دیکتاتور‏‏]‏‏ خواندند. قضیه را می دانند؛ لکن دنبال این اند که یک‏‎ ‎‏چیزی از ما پیدا بکنند یکی را هزار تایش بکنند. و ما باید مراقب باشیم. این مراقبت‏‎ ‎‏دشمنها. و مراقبت اولیای خدا و دوستان شما اولیای خدا، که آنها هم ان شاءالله دوستان‏‎ ‎‏شما هستند؛ شما هم دوستان آنها هستید. و مراقبت ذات مقدس حق تعالی از همه مان.‏‎ ‎‏همه تحت مراقبت هستیم. پاسدارهای معنوی، ملائکة الله ، به همۀ ما اشراف دارند که ما‏‎ ‎‏چه می کنیم؛ در این پاسداری ما چه می کنیم؛ در این آزادی که الآن پیدا شده؛ در این‏‎ ‎‏قدرتی که الآن دست شماها افتاده است. الآن شما قدرتمند شده اید دیگر. پیشتر آنها‏‎ ‎‏قدرتمند بودند و چه کردند و چه کردند؛ حالا ببینید که، الآن که قدرت دست شما افتاده‏‎ ‎‏است و شما بحمدالله غنایم جنگی را گرفتید و تفنگها را از دست آنها گرفتید و دست‏‎ ‎‏خودتان است و الحمدلله پاسداری هم دارید می کنید، و امید است که ان شاءالله تا آخر‏‎ ‎‏بروید.‏

نامه اعمال ما نزد امام زمان

‏     حالا ببینید که تحت مراقبت هستید. نامۀ اعمال ما می رود پیش امام زمان ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ هفته ای دو دفعه، به حسب روایت. من می ترسم که مایی که ادعای این را داریم که‏‎ ‎‏تبع این بزرگوار هستیم، شیعۀ این بزرگوار هستیم، اگر نامۀ اعمال را ببیند ـ و می بیند، تحت‏‎ ‎‏مراقبت خداست ـ نعوذبالله شرمنده بشود. شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند، شما‏‎ ‎‏شرمنده اید. اگر این نوکر شما خلاف بکند، شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده‏‎ ‎‏می شود که پسرش این کار را کرده یا نوکرش این کار را کرده، یا اتباعش این کار را کرده.‏‎ ‎‏من خوف این را دارم که کاری ما بکنیم که امام زمان ـ سلام الله علیه ـ پیش خدا شرمنده‏

‏بشود. اینها شیعه های تو هستند دارند این کار را می کنند! نکنید. یک وقت نکند، یک‏‎ ‎‏وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته هایی که‏‎ ‎‏ملائکة الله که مراقب ما هستند، «رقیب»‏‎[2]‎‏ هستند ـ هر انسانی رقیب دارد و مراقبت‏‎ ‎‏می شود. ذره هایی که بر قلبهای شما می گذرد رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما‏‎ ‎‏رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند اینها را ـ‏‎ ‎‏نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ یک وقت چیزی صادر بشود. که موجب افسردگی امام زمان ـ سلام الله علیه ـ بشود‏‎ ‎‏مراقبت کنید از خودتان. پاسداری کنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما در‏‎ ‎‏دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور که آنها‏‎ ‎‏پاسداری می کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری کنید، تا ثبت بشود آنجا. ‏

در آرزوی ساختن کشور اسلامی 

‏     خدای تبارک و تعالی شما را ان شاءالله از پاسداران اسلام، قرآن، احکام خدا، قرار‏‎ ‎‏بدهد؛ و همۀ ملت را پاسدار قرار بدهد. خدای تبارک و تعالی به شما سعادت عنایت کند؛‏‎ ‎‏و شما را پاسدار خودتان قرار بدهد. خدای تبارک و تعالی همۀ شما را عزت، سلامت،‏‎ ‎‏عظمت، قدرت ‏‏[‏‏بدهد‏‏]‏‏ که این مملکت را همان طور که تا حالا به پیش راندید و دستهای‏‎ ‎‏خائن را قطع کردید، از این به بعد هم به پیش برانید و این تتمه ها را از بین ببرید. یک‏‎ ‎‏مملکت اسلامی که ما بتوانیم عرضه کنیم به عالم که ما این را می خواستیم. و اگر شما‏‎ ‎‏متاعتان را آنطوری که هست عرضه کنید، همه از شما می پذیرند. متاع خوب را همه‏‎ ‎‏می پذیرند. و متاع ما خوب است؛ مگر خودمان خرابش بکنیم. متاع ما قرآن است؛ اسلام‏‎ ‎‏است. اگر خدای نخواسته ما یک تصرفی از پیش خودمان نکنیم، یک کارهای خلافی‏‎ ‎‏نکنیم، و متاع بزرگمان آنطوری که هست به عالم عرضه کنیم که این جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏بود که ما می خواستیم، این وزارتخانه های ماست که اسلام می خواهد، این ارتش ماست،‏

‏این ژاندارمری ماست، این پاسبان ـ نمی دانم ـ شهربانی ماست، این ادارات و سایر‏‎ ‎‏قشرهای ما هستند، این پاسدارهای ما هستند، این را اگر ما عرضه کنیم، آنطوری که خدا‏‎ ‎‏می خواهد، ما باشیم عرضه کنیم به عالم، یک متاع بسیار خوبی است؛ همه طالبش‏‎ ‎‏هستند؛ و خواهید ان شاءالله دید که ممالک اسلامی یکی پس از دیگری به شما اقتدا‏‎ ‎‏می کنند؛ و یک وقت هم اسلام آن قدرتی که در صدر اسلام برای اسلام آن بود، آن‏‎ ‎‏قدرت را پیدا می کند که دو امپراتوری بزرگ عالم را، که آن وقت از آنها بالاتر نبود،‏‎ ‎‏شکست داد. یک جمعیت کمی غلبه کرد بر دو امپراتوری بزرگ عالم‏‎[3]‎‏. من امیدوارم که‏‎ ‎‏شما هم همین طور. ان شاءالله خداوند همه تان را تایید کند، ‏‏[‏‏اشاره به یک فرماندۀ سپاه،‏‎ ‎‏حاضر در جلسه‏‏]‏‏ و این برادر عزیز من را تایید کند. ‏

‎ ‎

  • - بحارالأنوار، ج 72، ص 38.
  • - اشاره به آیه 18، سورۀ ق.
  • - دو امپراتوری ایران و روم.