مصاحبه
دلایل اشغال لانه جاسوسی امریکا ـ تبلیغات دروغین غرب ـ توطئه ها و کارشکنی ها
مصاحبه با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا (دلایل اشغال لانه جاسوسی)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 -1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 8 آذر ‭1358

زمان (قمری) : 9 م‍ح‍رم‌ ‭1400

مکان: قم

شماره صفحه : 141

موضوع : دلایل اشغال لانه جاسوسی امریکا ـ تبلیغات دروغین غرب ـ توطئه ها و کارشکنی ها

زبان اثر : فارسی

مصاحبه کننده : پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا

مصاحبه با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا (دلایل اشغال لانه جاسوسی)

مصاحبه

‏زمان: 8 آذر 1358 / 9 محرم 1400‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: دلایل اشغال لانه جاسوسی امریکا ـ تبلیغات دروغین غرب ـ توطئه ها و کارشکنیها‏

‏مصاحبه کننده: پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏     من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم این است که مطالب من تصحیح نشود. همانطور که‏‎ ‎‏من گفته ام بخواهند منتشر کنند، بی کم و زیاد باشد. خودشان تصرف نکنند. عقاید‏‎ ‎‏خودشان را داخل نکنند در آن چیزی که من گفته ام. تحت تأثیر تبلیغات سوء واقع نشوند.‏‎ ‎‏مسائل ایران را آن طوری که من می گویم، همانطور منعکس کنند.‏

سؤال: ‏[‏ما از کشورهای کوچک اروپایی می آییم که ما هم در تحت فشار امپریالیسم امریکا هستیم و خیلی‎ ‎از شما تشکر می کنیم که وقت دادید و این کشورها را مخاطب قرار دادید. بعد از حوادث اخیر، به نظر‎ ‎می رسد مداخلۀ امریکا در ایران به نام حفظ جان گروگانها تهدیدی جدی برای صلح جهانی خواهد‎ ‎بود. آیا حضرت امام تصور می فرمایند که امریکاییان حاضر به مواجهه با چنین خطری برای حفظ‎ ‎محمدرضای جنایتکار باشند یا آنها مقاصد دیگری دارند؟‏]‏

جواب:‏ ممکن است که آنها مقاصد دیگری داشته باشند. چون ما آن طور بشر دوستی در‏‎ ‎‏کارتر و آنهایی که مصادر امورند سراغ نداریم که حس بشردوستی آنها را وادار کرده‏‎ ‎‏باشد که محمدرضا را برنگردانند. و دلیل این است که اینها در همین موضوع هم اگر‏‎ ‎‏چنانچه بشر دوست بودند، این معنا را نمی گفتند که ما برای خاطر مثلاً چند تا بشر، 35‏‎ ‎‏میلیون بشر را یا در محاصرۀ اقتصادی می گذاریم که به خیال آنها، اینها از گرسنگی تلف‏‎ ‎‏بشوند. یا اینکه ما جنگ راه می اندازیم که مملکت خودشان و مملکت ما و بسیاری از‏‎ ‎‏ممالک دیگر به خاک و خون کشیده بشود. اینها به نظر می آید که قضیه، قضیۀ‏‎ ‎‏انسان دوستی نیست. قضایای دیگر در کار است که یک احتمال که شاید از احتمالات‏

‏دیگر قویتر باشد این است که آنها می دانند که به وسیلۀ این شخص فاسد‏‎[1]‎‏، چه‏‎ ‎‏جرمهایی ارتکاب کرده اند، خودشان مطلع هستند از این. شاید بسیاری از جرمهایی که‏‎ ‎‏محمدرضا ارتکاب کرده است، غیر از او و رؤسای جمهور اطلاع نداشته باشند. حتی‏‎ ‎‏شاید خود دستگاه دولتی هم، نه دولتی ما و نه دولتی آنها، شاید، و این اسراری باشد، این‏‎ ‎‏حد جرایم اسراری باشد پیش رئیس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر می رسد‏‎ ‎‏آقای کارتر خوف این معنا را دارد، وحشتزده شده الآن که چنانچه محاکمه بشود‏‎ ‎‏محمدرضا و ما او را محاکمه بکنیم، علاوه بر جرایم خودش که ثابت خواهد شد، جرایم‏‎ ‎‏دیگران که رؤسای جمهور وقت بوده اند و خصوصاً آقای کارتر که در اخیر رئیس‏‎ ‎‏جمهور بوده، جرایم آنها هم ثابت خواهد شد. و همانطوری که ما تقاضای محاکمۀ‏‎ ‎‏محمدرضا را کرده ایم و می کنیم و محاکمه ان شاءالله خواهیم کرد، آن وقت تقاضای‏‎ ‎‏محاکمۀ رؤسای جمهور را هم خواهیم کرد. آنهایی که در این جرایم شریک بوده اند، هر‏‎ ‎‏مقامی که می خواهد باشد، کارتر باشد یا نیکسون باشد یا جانسون باشد‏‎[2]‎‏ یا هر که باشد،‏‎ ‎‏ما تقاضای این را می کنیم که آنها را محاکمه کنند، و خوفی که الآن کارتر دارد این است،‏‎ ‎‏او خوف این را دارد که جرایمش ثابت بشود. و ما تعقیب کنیم او را برای جرایم. و شانس‏‎ ‎‏او در ریاست جمهوری که طمعش را دارد، از بین برود. از این جهت به دست و پا افتاده‏‎ ‎‏است. به وسائل مختلف الآن او دست و پا می کند. شاید روزی نباشد که یکی، دو تا، سه تا‏‎ ‎‏از وزارت خارجۀ ما برای ما اوراقی می آید که از خارج آمده است. از ممالک مختلف‏‎ ‎‏که آنها تشبث کرده اند و آنها سفارش اینکه این گروگانها را رها کنید و یک قدری مثلاً‏‎ ‎‏چه بکنید و این مسائل. بنابراین انگیزه ای که آقای کارتر دارند، ما شاید شک نداشته‏‎ ‎‏باشیم که این انگیزه، انگیزه انساندوستی نیست. این انگیزه، انگیزۀ این است که خوف‏‎ ‎‏دارد. او الآن وحشتزده شده است و حق هم دارد که وحشتزده بشود. برای اینکه آدمی که‏‎ ‎‏خائن هست، خایف است، می ترسد و ایشان خیال کرده بود که با یک مانورهایی که پیش‏‎ ‎


‏بیاورد می تواند در امریکا برای خودش یک مقامی تحصیل کند. و تمام نظرش هم به این‏‎ ‎‏است که در دورۀ آتیه هم رئیس جمهور بشود. تمام نظر او این است. اصل این ابرقدرتها،‏‎ ‎‏ما آن طوری که تجربه برایمان ثابت شده است، این قدرتهای بزرگ، چه ابرقدرتها، چه‏‎ ‎‏قدرتهای مادون آنها، اینها اصلش به اینکه، به بشر نظر داشته باشند، حتی به بشر مملکت‏‎ ‎‏خودشان، اینها سودجو هستند. خودشان را می بینند. غیر خودشان چیزی را نمی بینند. و‏‎ ‎‏برای خودشان فعالیت می کنند. حالا یک عده ای هم از مملکت خودشان به باد فنا برود.‏‎ ‎‏از ممالک دیگر به باد فنا برود. اینها شانس پیدا بکنند در ریاست جمهور چند سال. دیگر‏‎ ‎‏عالم هرچه می خواهد بشود، شده است. از این جهت من احتمال این را می دهم. من یک‏‎ ‎‏قصه ای دارم در پاریس. یکی از مقامات بالا آمده بودند پیش من. آنجا صحبت از اینکه‏‎ ‎‏یک وقت در چین که شلوغی واقع شده بوده است، چه شده بوده است که، حالا تفصیل‏‎ ‎‏را خوب یادم نیست. و خوف این را داشتند که سفارتشان را که در چین هست آنجا چه‏‎ ‎‏بکنند. آن شخص گفته بود، برای من ترجمه کرده بودند. این طور ترجمه کردند که‏‎ ‎‏می گوید که ما افرادی که از خودمان در آنجا بود، برایمان خیلی مطرح نیست. مبلها مهم‏‎ ‎‏است. آنکه برای ما مهم است، آن مبلهای قیمتی بودند و ما خوف این را داشتیم که آن‏‎ ‎‏مبلها از بین برود. اما افراد بروند، بروند. این طوری است مسئله. آنهایی که تربیت انسانی‏‎ ‎‏ندارند، آنهایی که مهذب نیستند، آنهایی که تحت فرمانهای آسمانی تربیت نشده اند،‏‎ ‎‏آنها غیر از خودشان هیچ نمی بینند. و تمام منافع را برای خودشان می خواهند. آقای کارتر‏‎ ‎‏هم از آن اشخاصی است که تربیت آسمانی ندارد. اگر شنیده باشید، این چند روز، یک‏‎ ‎‏دفعه رفته است کلیسا و دعا کرده که این افراد خارج بشوند. شما بدانید که این دعای او هم‏‎ ‎‏مثل دعاهای محمدرضاست که مشهد می رفت و دعا می کرد. اینها همان مثلی است که‏‎ ‎‏یکی از حکمای ما عبید زاکان‏‎[3]‎‏ گفته است که مژدگانی که گربه عابد شده است. همین‏‎ ‎‏است مسئله. بنابراین هیچ احتمال این معنا که ایشان برای خاطر محمدرضا یک کاری را‏‎ ‎‏بکند و انساندوستی وادار کرده باشد که آن کار را بکند، ما همچو احتمالی را نمی دهیم.‏

‏حالا این امر محول به خود این آدم است که ببینیم چطور تشخیص می دهد. آیا تشخیص‏‎ ‎‏می دهد که برای به دست آوردن ریاست جمهوری این است که یک جنگی در دنیا راه‏‎ ‎‏بیندازد و مملکت خودش را به خرابی بکشد؟ این طور تشخیص می دهد تا وارد بشود به‏‎ ‎‏جنگ؟ آن هم در جنگ شکست خواهد خورد. احتمال اینکه او در جنگ پیروز بشود‏‎ ‎‏نیست در کار. و یا تشخیص می دهد که چنانچه روی موازین عقلی و عقلایی رفتار کند که‏‎ ‎‏یک مجرمی که به این مملکت پنجاه و چند سال جرم کرده و جوانهای ما را کشته و همه‏‎ ‎‏ذخایر ما را برده است و از بین برد و مملکت را به تباهی کشیده، او را تحویل بدهد. وقتی‏‎ ‎‏تحویل داد ما هم این اشخاصی را بر فرض اینکه اینها مجرم باشند ـ که مجرم هم هستند،‏‎ ‎‏اینها را ما مجرم می دانیم که در اینجا هستند ـ لکن اگر او را تحویل داد و اموال ما را هم‏‎ ‎‏تحویل داد، آن وقت ما مضایقه نداریم که اینها را عفوشان کنیم. ‏

ــ     ‏[‏مطبوعات غرب دائماً در مورد دیکتاتوری و هرج و مرج در ایران گزارشهای دروغین طرح‎ ‎می نمایند، از آنجایی که اولین بار است که شما اروپا را مخاطب قرار می دهید، پاسختان در مورد این‎ ‎اکاذیب چیست؟‏]‏

ــ     ‏خود شما دارید می گویید که دروغ دارند می گویند. من متأسفم از اینکه غرب با آن هیاهو‏‎ ‎‏که در دنیا راه انداخته است راجع به تمدن، راجع به انسانیت غرب و اینها، آن وقت این‏‎ ‎‏دستگاه مخابراتی آنها که حساسترین دستگاه است، این طور باشد که مطالبی که در ایران‏‎ ‎‏اصلاً وقوع پیدا نکرده، آنها در آنجا تبلیغ می کنند و نشر می دهند. و اگر یک چیزی اینجا‏‎ ‎‏یک طور تحقق پیدا کرده، آنجا عکسش را منتشر می کنند. این چه ممالکی است که‏‎ ‎‏مطبوعاتشان این طور است. این آزادی که این آقایان به این مطبوعات داده اند، این‏‎ ‎‏آزادی سالم است؟ صحیح است؟ مطبوعاتی که لسان یک مملکت است، آبروی یک‏‎ ‎‏مملکت به آنها بسته است، اینها بنا بگذارند این طور اراجیف را بنویسند؟ دروغها را‏‎ ‎‏بنویسند؟ مملکت را بگویند که دیکتاتوری است؟ کجای مملکت ما دیکتاتوری است؟‏‎ ‎‏بیایند ببینند اشخاص. ببینند کجای این مملکت دیکتاتوری است؟ چه دیکتاتوری‏‎ ‎‏کرده اند اینجا؟ اینجا همه دارند به آزادی رفتار می کنند. همه کاری را دارند می کنند و ما‏

‏تا پنج ماه همچنین آزاد قرار دادیم همه جبهه ها و همه جناحها را که اشخاصی که خیانتی‏‎ ‎‏به این مملکت کرده بودند، مشغول فعالیت و توطئه شدند. بعد از آنکه مشغول فعالیت و‏‎ ‎‏توطئه شدند که الآن در همان لانۀ جاسوسی امریکا جرم بعضی از این روزنامه نویسها،‏‎ ‎‏بعضی از این مجله نویسها، توطئه، آنها در اینجا پرونده دارند و منعکس خواهد شد. ما‏‎ ‎‏بعد از چهار، پنج ماه به آنها مهلت دادیم. همۀ احزاب آزاد، همۀ روزنامه ها آزاد، همه‏‎ ‎‏قلمها و قدمها و گفتارها آزاد. یک وقت ملتفت شدیم که دستهای خارجی در کار است،‏‎ ‎‏مثل صهیونیسم و امریکا. و اینها و دارند توطئه می کنند و می خواهند مملکت ما را به‏‎ ‎‏خرابی بکشند. و از این جهت دادگاه، بعضی از این روزنامه هایی را که ثابت شد که اینها‏‎ ‎‏از امریکا و از صهیونیسم الهام می گیرند و توطئه می کنند، آنها را جلوشان را گرفته اند تا‏‎ ‎‏محاکمه بشوند. آنها بعد باید محاکمه بشوند. اما گفته می شود که اینجا دیکتاتوری است.‏‎ ‎‏چه دیکتاتوری در اینجا هست؟ خوب، شما که الآن آمدید و در اینجا هستید، یک‏‎ ‎‏قدری گردش کنید اطراف مملکت را. گردش کنید، چه دیکتاتوری را شما ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید در اینجا؟ و اما آشفتگی ـ عرض می کنیم که ـ اینطور امور، این لازمۀ هر رژیمی‏‎ ‎‏است که تبدیل به رژیم دیگر می شود. مگر فرانسه که ادعا می کند که متمدنترین مثلاً‏‎ ‎‏ممالک است، بعد از اینکه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به این سفیدی و به این‏‎ ‎‏خوبی بود؟ چقدر آنجا کشته شده اند. در انقلاب شوروی چقدر آدم کشته شده است، و‏‎ ‎‏سایر انقلابات. ما مدعی هستیم که انقلاب ما در عالم نظیر نداشته است برای اینکه‏‎ ‎‏اسلامی بوده است. و چون اسلامی بود و تمام افراد ملت شرکت در این امر داشتند، یک‏‎ ‎‏انقلابی نبود که یک حکومتی بیاید و حکومتی را ببرد، یا یک نظامی بیاید و یک‏‎ ‎‏حکومتی را ساقط کند. آنطور نبود. یک ملتی قیام کرد و ملتی که اسلامی بود، ملتی که‏‎ ‎‏خودش را پایبند اخلاق و پایبند اسلام می دانست و می داند، اینها قیام کردند و حریف‏‎ ‎‏خودشان را بیرون کردند و غلبه کردند. همان روزی که غلبه کردند، تمام پایگاهها، تمام‏‎ ‎‏فرودگاهها باز بود. در صورتی که در انقلابات دیگر فرودگاهها در آن بسته می شود. تمام‏‎ ‎‏مطبوعات را از بین می برند. تمام روزنامه ها را از بین می برند و نمی گذارند منتشر بشوند.‏

‏همین حالا هم گاهی جاها که ما می شنویم که یک کودتایی شده است، دنبالش اختناق‏‎ ‎‏تام است. و ما مدعی این معنا هستیم که هیچ انقلابی مثل انقلاب ما از باب اینکه ما تابع‏‎ ‎‏اسلام بودیم و اسلام دستور داشته و ما عمل می کردیم به آن دستور، آنطور نبوده است.‏‎ ‎‏به این آرامی که بعد از پیروزی بر یک همچون قدرتی، حتی آنها هم که به این ملت، آن‏‎ ‎‏قدر زیاد به این ملت خیانت کردند، جنایت کردند، آنها را هم نریختند و بکشند. آنها را‏‎ ‎‏گرفتند و آوردند و آن هم عده ای شان را آوردند و نگهشان داشتند و در حبس هم که‏‎ ‎‏نگه داشتند، آن قدری که به ما اطلاع دادند و اشخاصی که ما فرستادیم و دیدند که در‏‎ ‎‏حبس هم با آنها خوشرفتاری کردند. در صورتی که مجرم بودند، تا وقتی محاکمه کردند‏‎ ‎‏و بعد از آنکه محاکمه ثابت شد که این یک آدم، چقدر آدم کشته، چقدر خیانت کرده،‏‎ ‎‏آن وقت به جزای خودش رساندند. و اما سایر قشرهای ملت سرجای خودشان هستند. و‏‎ ‎‏ما آشفتگی که نگرانی داشته باشد، ابداً نداریم. ما از همه انقلابهایی که در عالم شده‏‎ ‎‏است، الآن کم آشفته ترین هستیم و هیچ آشفتگی در مملکت ما نیست. ولی خوب، از آن‏‎ ‎‏تفاله های سابق، از آن اشخاصی که میل ندارند این مملکت به آرامش خودش باقی‏‎ ‎‏باشد، از آنها البته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده می شود. به آنها کمک می شود.‏‎ ‎‏اینها یک مقداری هستند. ولکن ما نگران از اینها هیچ نیستیم. برای اینکه اساس امور‏‎ ‎‏دست خود ماست و ما کنترل امور را داریم و ابداً نگرانی در این کار نیست. و اگر گفته اند‏‎ ‎‏که یک خلاف نظم و اینهاست، اینها هم جزو همانهاست که این روزنامه نویسهایی که‏‎ ‎‏اجیرند، اینهایی که الآن هم از شاه اجرت می گیرند، الآن هم الهام می گیرند از سایر‏‎ ‎‏کشورها، آنها این طور اراجیف را درست کرده اند و الاّ مسائل این طور نیست. ‏

ــ     ‏[‏بعضی احزاب سیاسی در ایران چنین برداشت می نمایند که مجلس خبرگان طرح قانون اساسی را بر‎ ‎مبنای اصول اسلامی تدوین نموده. ولی حقوق آنها را برای هر گونه فعالیت سیاسی در آینده نادیده‎ ‎گرفته اند. نظر حضرت امام چیست؟‏]‏

ــ     ‏این «بعضی از احزاب سیاسی» یا قانون اساسی را نگاه نکرده اند و به خودشان زحمت‏‎ ‎‏ندادند که قانون اساسی را نگاه کنند و روی آن مقاصد فاسدی که دارند، شروع کردند‏

‏حرف می زنند. و یا دیده اند و عمداً می خواهند خلاف بگویند. اصل بیست و ششم از‏‎ ‎‏قانون اساسی موجود، این قانون اساسی ما، احزاب و جمعیتها و انجمنهای سیاسی و‏‎ ‎‏انجمنهای اسلامی، اقلیتهای مذهبی آزادند. و شرط این است که توطئه نکرده باشند‏‎ ‎‏برای اینکه مملکت ما را، ملیت ما را، جمهوری اسلامی ما را نقض کنند. این متن قانون‏‎ ‎‏اساسی است. لکن گرفتاری که ما از این، بعضی از این احزاب سیاسی، بعضی از اینها که‏‎ ‎‏منحرف اند، گرفتاری که ما از اول داشتیم این بوده است که از اول که این ملت آمده است‏‎ ‎‏و با فریاد الله اکبر و با فریاد اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم، قیام کرده است و همین‏‎ ‎‏ملت که فریاد کرد و کشته داده است، این ملت غلبه کرده است، از آن اول که اینها غلبه‏‎ ‎‏کردند، دستجات اینها روییدند، یا از خارج آمدند و یا در داخل که در انزوا بودند بیرون‏‎ ‎‏آمدند، از سوراخها بیرون آمدند و شروع کردند کارشکنی. تا توانستند، شروع کردند به‏‎ ‎‏اینکه این جمهوری باشد، جمهوری اسلامی لازم نیست. اسلامی اش بیخود است، بعد‏‎ ‎‏هم یک دسته دیگر جمهوری دمکراتیک باشد. اسلامی اش لازم نیست. بعد هم یک‏‎ ‎‏دسته دیگر جمهوری اسلامی دمکراتیک باشد. مردم ما، ملت ما، صد درصد اگر‏‎ ‎‏نگوییم، 2/98 درصد رأی داده اند به جمهوری اسلامی. بعد یک دسته که جزو همان‏‎ ‎‏کمتر از دو قسمتی که از صد باقی مانده است، اینها شروع کردند به اینکه می خواستند که‏‎ ‎‏نگذارند اولاً که رأی مردم بدهند. حالا که رأی دادند، شروع کردند به اینکه اخلال کنند.‏‎ ‎‏بعد از آنکه از آن مرحله گذشت، همچنین قدم به قدم، سیاستشان سیاست قدم به قدم‏‎ ‎‏بود. از آن مرحله گذشت و دیدند که مردم رأیشان را داده اند. آمدند دنبال اینکه نگذارند‏‎ ‎‏قانون اساسی نوشته بشود. قانون اساسی را نمی خواستند نوشته بشود. بعد که قانون اساسی‏‎ ‎‏را شروع کردند نوشتن، اینها باز شروع کردند به اشکالتراشی. بعد که آرای مردم را جست‏‎ ‎‏و جو کردند راجع به اینکه مردم می خواستند وکلایشان را تعیین بکنند، اینها شروع کردند‏‎ ‎‏به سمپاشی که وکلا تعیین نشوند. بعد که وکلا تعیین شدند و مجلس، مجلس خبرگانی که‏‎ ‎‏مردم با یک آرای زیاد، اکثریت قاطع تعیین کردند، اینها شروع کردند به اینکه هی اشکال‏‎ ‎‏کنند به خبرگان یا اشکال کنند به اصولی که خبرگان گذرانده اند. بعد از اینکه از آن هم‏

‏گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوین کرده است، تثبیت کرده است و بعد هم‏‎ ‎‏بناست که به همه پرسی گذاشته بشود یعنی دمکراسی بالاتر از همه دمکراسی دنیا، یک‏‎ ‎‏دفعه رأی عمومی برای افراد، یک دفعه رأی عمومی باز برای قانون، الآن هم اینها به‏‎ ‎‏دست و پا افتاده اند که اشکال بکنند به قانون اساسی. یک اشکالشان این است که شما‏‎ ‎‏می بینید که برای احزاب سیاسی در آتیه چیزی نمانده. ما می خواهیم ببینیم احزاب‏‎ ‎‏سیاسی و سایر جمعیتها غیر از اینکه به آنها بگویند که همۀ شما آزاد هستید، سانسور‏‎ ‎‏هرگز نخواهد بود، اینها غیر از این چه می خواهند؟ می خواهند که، اینکه می گویند که‏‎ ‎‏برای ما مجال نگذاشته، برای آن شرط است که نقض ملیت ما را نکنند. این آقایان‏‎ ‎‏می خواهند نقض ملیت ما را بکنند؟ نقض جمهوری اسلامی ما را بکنند. این آقایان‏‎ ‎‏می خواهند نقض جمهوری اسلامی بکنند؟ توطئه بر ضد اسلام نکنند. این آقایان‏‎ ‎‏می خواهند توطئه بر ضد اسلام بکنند که می گویند که «برای ما جای فعالیت نگذاشته اند»‏‎ ‎‏معلوم می شود، ما از اینجا می شناسیم اینها را و ملت ما باید اینها را بشناسند که در عین‏‎ ‎‏حالی که قانون اساسی ما می گوید که همۀ احزاب، همه جمعیتها، اقلیتهای مذهبی و‏‎ ‎‏انجمنهای اسلامی و انجمنهای دیگر همه آزاد هستند، فقط گفته اند که شرطش این است‏‎ ‎‏که شما نقض ملیت ما را نکنید، نخواهید ملت ما را از بین ببرید، ملیت ما را نخواهید از بین‏‎ ‎‏ببرید، نقض جمهوری اسلامی ما را نکنید، نقض قانون اساسی ما را نکنید، نقض اسلام را‏‎ ‎‏نکنید، این شرطی که کرده اند اینها را ناراحت کرده که این آقایان اهل این هستند که‏‎ ‎‏می خواهند ملت ما را از بین ببرند. ملیت ما را از بین ببرند. می خواهند مملکت ما را تجزیه‏‎ ‎‏کنند که همچون آزادی به آنها ندادیم. می خواهند که قانون اساسی را بعد از اینکه‏‎ ‎‏تصویب هم شد و مردم هم گفتند، باز نقض بکنند. اگر نمی خواهند نقض بکنند، پس شما‏‎ ‎‏آزادی دارید. اگر می خواهید نقض بکنید، خوب اظهار کنید که ما می خواهیم نقض کنیم‏‎ ‎‏ملیت مملکتمان را. این مملکت را ما می خواهیم ملیت اش را اصلاً نقض بکنیم. این‏‎ ‎‏مملکت را ما می خواهیم که قانون اساسی اش را نقض بکنیم. ما می خواهیم که جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را نقض بکنیم. جمهوری اسلامی که مردم همه قریب به اتفاق آرا، رأی به آن‏

‏داده اند. شما چند نفر که حالا تازه یا از خارج آمده اید یا از این سوراخها که بودید یا خیر،‏‎ ‎‏بسیاری از اینها هم در آن دستگاه جزو عمال آنها بودند و جزو سیا بودند که بعدها‏‎ ‎‏یکی یکی پیدا خواهند شد و در این لانۀ جاسوسی هم اسماء بعضی از آنها پیدا شده‏‎ ‎‏است، بسیاری از اینها از این قماش مردم اند. بنابراین قانون اساسی ما که تصریح می کند‏‎ ‎‏که همه آزادند، اینها می گویند که برای ما آزادی قرار نداده اند. ‏

ــ     ‏[‏مذهب اسلام همیشه به خداوند رحیم اشاره می نماید. آیا تصور می فرمایید که عدالت خلق هم نسبت‎ ‎به سرنوشت جاسوسان امریکایی قبل یا بعد از محاکمۀ آنان با گذشت رفتار خواهد کرد؟‏]‏

ــ     ‏مذهب اسلام عفو دارد. در موقعش گذشتهای زیادی دارد. در موقعش برای مجرمهایی‏‎ ‎‏که جرمشان ثابت بشود حدود دارد. از آن طرف عفو دارد. از آن طرف برای مجرم در‏‎ ‎‏قوانین اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است. بنابراین اینها اگر چنانچه‏‎ ‎‏مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برایشان هست. لکن بر ولی امر‏‎ ‎‏است که در بعضی وقتها که صلاح می داند عفو بکند. ما هم چنانچه امریکا مجرم ما را‏‎ ‎‏تحویل ما بدهد و اموالی که در آنجاها هست و جلوگیری کرده اند، یا در بانکهای آنها‏‎ ‎‏هست، به ما تحویل بدهند، ما بر فرض اینکه اینها مجرم باشند، همچنین اختیاری از‏‎ ‎‏طرف شارع داریم به اینکه عفو بکنیم و ممکن است عفوشان بکنیم.‏

ــ     ‏[‏آیا حضرت امام تصور می فرمایند که دول عربی که از اعمال جنایتکارانۀ امریکاییها حمایت می کنند،‎ ‎توسط ملتهایشان که به اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسید؟‏]‏

ــ     ‏ما خیلی مایل هستیم که دول عربی که دیده اند یک مملکتی، مطلع اند که یک کشوری‏‎ ‎‏بیش از پنجاه سال و در زمان محمدرضا سی و چند سال به آن تباهی کشیده شده است و‏‎ ‎‏جوانهای ما را آن طور قتل عام کرده است، خانه های ما را آن طور خراب کرده است،‏‎ ‎‏مملکت ما را آن طور به تباهی کشیده، اقتصاد ما را از بین برده، فرهنگ ما را از بین برده،‏‎ ‎‏ما متوقع بودیم که دولتهای اسلامی با ما در این امر موافق باشند که ما می خواهیم یک‏‎ ‎‏مجرمی را از یک مجرمی بگیریم. ما میل داشتیم که این ممالک اسلامی، این رؤسای‏‎ ‎‏ممالک اسلامی که مطلع اند از این جرمها، نروند طرف ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را‏

‏به او متصل کنند. به حسب دستور اسلام بیایند طرف مظلومین و دادخواهی بکنند. بیایند‏‎ ‎‏و ببینند مملکت ما چطور شده است و آنها طرفداری از ما بکنند. آنها مسلم اند و ما‏‎ ‎‏مسلمیم. این شخص مجرم است. مجرم بزرگتر کارتر است که دارد ظلم به ما می کند. باید‏‎ ‎‏دولت اسلامی بگوید من مسلم هستم و قرآن کریم او را وادار کرده است به اینکه با‏‎ ‎‏مسلمین ید واحد باشند و برادر باشند. چه شان شده است که اینها این طور خودشان را در‏‎ ‎‏مقابل یک قدرتی باخته اند و بنابر اینکه باید به حسب اسلام با ما موافق باشند، اظهار‏‎ ‎‏موافقت با آنها می کنند؟ و باید این را بدانند که ممکن است که برای آنها هم همان پیش‏‎ ‎‏بیاید که برای محمدرضا پیش آمد. و بهتر این است که نصیحت ما را گوش کنند و با ملت‏‎ ‎‏ما موافقت کنند و امریکا را محکوم کنند. و این حربه ای که در دست آنهاست که حربۀ‏‎ ‎‏نفت است، این حربه را به کار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتیاج دارند. شما به‏‎ ‎‏آنها احتیاج ندارید. چرا خودتان را ذلیل می کنید در مقابل اشخاص دیگر؟ خدای تبارک‏‎ ‎‏و تعالی می فرماید: عزت برای مؤمنین است. مؤمنین باید عزیز باشند. چرا خودتان را‏‎ ‎‏ذلیل می کنید برای یک خیالهایی که کردید که نمی شود این ابرقدرتها چه بشود؟ امروز‏‎ ‎‏دیگر آن روزها نیست که نشود. همه کاری می شود. از این جهت محتمل است که اگر‏‎ ‎‏چنانچه اینها برنگردند به آن چیزی که دستور اسلام است، ملتهای خودشان را هم، خود‏‎ ‎‏آنها هم به آنها همان کنند که ملت ما به محمدرضا کرد. ‏

ــ     ‏[‏آیا تصور می فرمایید سایر تمایلات و عقاید مذهبی و معنوی از قبیل کلیسای کاتولیک یا کلیسای‎ ‎ارتدکس در مبارزۀ شما علیه بیعدالتی اجتماعی و ستمگری شما را یاری خواهند کرد؟‏]‏

ــ     ‏آقای پاپ یک کسی را فرستاد اینجا و با ما مذاکره کرد و نظرش این بود که ما این‏‎ ‎‏اشخاصی را که در این لانۀ جاسوسی، جاسوسی می کردند رها کنیم. ما مسائلی را با آقای‏‎ ‎‏پاپ در میان گذاشتیم و جرایمی که در اینجا واقع شده بود و محتمل است که مثلاً به ایشان‏‎ ‎‏درست نرسیده باشد، به وسیلۀ فرستاده اش برای ایشان شرح دادیم و گله کردیم از ایشان‏‎ ‎‏که شمایی که یک پدر روحانی خودتان را حساب می کنید و خودتان را نایب مسیح،‏‎ ‎‏عیسی مسیح می دانید باید آن طوری که عیسی مسیح رفتار می کرد، شما بکنید. اگر عیسی‏

‏مسیح الآن بود پیش ما، آقای پاپ و سایر رؤسای روحانی احتمال این را می دادند که او‏‎ ‎‏متصل بشود به کارتر و به شاه مخلوع و این ملت مظلوم را رها کند؟! این احتمال را آقای‏‎ ‎‏پاپ یا سایر روحانیون مسیح، روحانیون همۀ مذاهب این را احتمال می دادند که اگر‏‎ ‎‏عیسی مسیح بیاید در بین ماها، این به طایفۀ مظلومین متصل می شود یا به طایفه ظالمها؟ ما‏‎ ‎‏مظلومین که پنجاه سال جوانهای ما کشته شده اند، ذخایر ما برده شده است، فرهنگ ما به‏‎ ‎‏تباهی کشیده شده است، اختناق در این مملکت واقع شده است، همه چیز در زیر سلطۀ‏‎ ‎‏این پدر و پسر از بین رفته است و حالا ملت ما قیام کرده است و او را کنار گذاشته است و‏‎ ‎‏آقای کارتر هم او را برده است، مجرم ما را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او‏‎ ‎‏مطالبه می کنیم که این مجرم ما را بدهد. این اشخاصی هم که گروگان هستند در اینجا،‏‎ ‎‏اینها هم معلوم نیست پیش ما که اصلش اینکه مأمور سفارت باشند. سفیر که اینها نیستند.‏‎ ‎‏کاردارشان هم که در اینجا نیست. اصل اینکه اینها از اجزای سفارت باشند و از دیپلماتها‏‎ ‎‏باشند، این پیش ما اصلاً ثابت نیست. بلکه خلافش بیشتر واضح است. این عده را ما‏‎ ‎‏عقیده مان این است که اینها آمده اند اینجا فقط برای جاسوسی و برای اینکه مملکت ما را‏‎ ‎‏به تباهی بکشند. و شواهد زیاد الآن در همین لانۀ جاسوسی هست. خوب، ما اگر چنانچه‏‎ ‎‏عیسی مسیح ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند و این مطالبی را که ما به پاپ گفتیم، خدمت‏‎ ‎‏ایشان عرض بکنیم، ایشان ترتیب اثر به حرف ما نمی دهند؟! ایشان طرفداری از کارتر‏‎ ‎‏می کنند؟! طرفداری از شاه می کنند؟! یا طرفداری از این ملت مظلوم می کنند؟ اگر اعتقاد‏‎ ‎‏ایشان این است که نه، این طرفداری از ظالم می کند، این خلاف مذهب مسیح است.‏‎ ‎‏مذهب مسیح این نیست. پس آقای پاپ هم همچو اعتقادی ندارد. وقتی اعتقادشان این‏‎ ‎‏شد که پیغمبر بزرگ عیسی مسیح ـ سلام الله علیه ـ اگر تشریف داشتند، به داد این ملت‏‎ ‎‏مظلوم می رسیدند، دادخواهی می کردند از دشمنهای این ملت مظلوم، حالا این‏‎ ‎‏روحانیون مسیح که آقای پاپ خودش را نایب حضرت مسیح می داند و روحانیون دیگر‏‎ ‎‏هم که آنها هم معتقد به مسیح هستند و خودشان را روحانیون مذهب مسیح می دانند، تابع‏‎ ‎‏مسیح می دانند، بعد از اینکه می دانند که اگر مسیح بود، با ما بود، خوب حالا آنها هم باید‏

‏با ما باشند. قاعده این است که ـ به حسب مذهب مسیح من حرف می زنم، به حسب مقام‏‎ ‎‏مسیح من دارم می گویم ـ مقام بزرگ مسیح این اقتضا را می کند که اعتراض کند به ظالم.‏‎ ‎‏ظالم را از ظلمش باز دارد. شما هم که روحانیت مسیح هستید و ملتها هم که تابع حضرت‏‎ ‎‏مسیح هستند، آن ملتها هم باید تبعیت از حضرت مسیح بکنند. مگر ملتها هم عقیده شان‏‎ ‎‏بر این است که حضرت مسیح نعوذبالله موافق با ظالم هست؟! و مخالف با مظلوم؟! و من‏‎ ‎‏گمان ندارم یک نفر مسیحی پیدا بشود یک همچو حرفی بزند. وقتی این طور شد، ما،‏‎ ‎‏ملت امریکا که مسیحی هستند، ملتهای دیگری که مسیحی هستند، علاوه بر اینکه به‏‎ ‎‏روحانیت مسیح توجه می کنیم و این حرف را می زنیم به آنها هم می گوییم که شما‏‎ ‎‏ملتهایی که خودتان را مسیحی می دانید و تابع عیسی مسیح ـ سلام الله علیه ـ می دانید‏‎ ‎‏احتمال این را می دهید که حضرت مسیح اگر اینجا بودند مخالفت با ما می کردند و‏‎ ‎‏موافقت با کارتر؟! این احتمال را می دادید؟! احتمال می دهید که اگر عیسی مسیح‏‎ ‎‏نعوذبالله به جای کارتر بود، این اعمال را می کرد؟! جوانهای ما را تا حالا عده ای کشته اند.‏‎ ‎‏جوانهای ما را پلیس آن قدر اذیت کرده. سگها را به جان آنها انداخته است. این ملت‏‎ ‎‏مسیح احتمال این را می دهند که حضرت مسیح راضی به این امر باشند؟ یا نمی دهند؟ اگر‏‎ ‎‏احتمال می دهند که حضرت مسیح به ظلم راضی باشد، این با مسیحیت منافات دارد. این‏‎ ‎‏کفر به حضرت مسیح است. ما منزه می کنیم حضرت مسیح را از همچو احتمالی. و اگر این‏‎ ‎‏احتمال را نمی دهد، با ما باید باشد. مجرد اینکه آقای کارتر سرنیزه دارد و طیاره دارد،‏‎ ‎‏تانک دارد، توپ دارد، قدرت دارد، این نباید ملتها را، دولتها را، نه فقط دولتهای مسلم‏‎ ‎‏را، نه، ملتهای مسلم را، دولتهای مسیحی را، ملتهای مسیحی را باید وادار کند به اینکه،‏‎ ‎‏اگر شما مسیحی هستید، اگر یهودی هستید، اگر مسلم هستید، اگر زرتشتی هستید، به هر‏‎ ‎‏مذهبی که هستید رؤسای مذهب شما با ما موافق اند و مخالف با کارتر و امثال کارتر.‏‎ ‎‏شماها هم باید با ما موافق باشید. ما همان مطلبی را که به آقای پاپ گفتیم و گفتیم ما پیش‏‎ ‎‏شما دادخواهی می خواهیم. ما می خواهیم شما برسید به این امر ما. ما ملت مظلومی‏‎ ‎‏هستیم. شما برسید به این جنایاتی که اینها کردند. و این جنایت بزرگی که الآن کارتر دارد‏

‏به ما می کند. ما الآن به تمام مسیحیون دنیا و تمام یهودیهای دنیا و تمام زرتشتیهای دنیا و‏‎ ‎‏تمام مسلمین دنیا می گوییم، تمام شماها مسئول هستید. برای اینکه همه شماها اگر چنانچه‏‎ ‎‏مذهب خودتان را تصدیق کرده باشید، لازمۀ تصدیق مذهب خودتان این است که‏‎ ‎‏صاحبان مذهب شما و کسانی که مذهب شما را آوردند، اینها در صف مظلومین هستند،‏‎ ‎‏نه در صف ظالمها. شما هم باید در صف مظلومین باشید. شما باید موافقت با ما بکنید، نه‏‎ ‎‏موافقت با کارتر. ‏

ــ     ‏[‏سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دول اروپایی چیست؟ آیا فکر می کنید که کشورهای‎ ‎اروپایی می توانند به اقتصاد ایران کمک کنند؟ و اگر جواب مثبت باشد، شرایط ایران برای قبول این‎ ‎کمک چیست؟‏]‏

ــ     ‏ما با همۀ ملتهای عالم می خواهیم دوست باشیم. با همۀ دولتهای عالم به حسب طبع اولی‏‎ ‎‏می خواهیم دوست باشیم. می خواهیم که روابط حسنه، با احترام متقابل نسبت به همه‏‎ ‎‏داشته باشیم. مگر اینکه دولتهایی باشند که با ما خلاف رفتار کرده باشند و بخواهند به ما‏‎ ‎‏ظلم بکنند، تحمیل بکنند، سلطه جویی کنند بر ما. که ما با آنها مخالف هستیم و هرگز‏‎ ‎‏اجازه نخواهیم داد که آنها دخالتی در مملکت ما بکنند و آن سلطه جوییهایی که آن وقت‏‎ ‎‏می کردند، بکنند. و با آنها البته نمی توانیم روابط داشته باشیم. و با دولتهایی که با ما روابط‏‎ ‎‏حسنه داشته باشند، ما هم با آنها روابط حسنه داریم. و اگر چنانچه ما احتیاج به یک‏‎ ‎‏چیزی داشتیم و آنها هم احتیاج به یک چیزی داشتند، خوب تبادل می شود. آنها فرض‏‎ ‎‏کنید که نفت می خواهند، ما تا یک عدد معدودی، محدودی ممکن است که بعضی از‏‎ ‎‏چیزها را بخواهیم. این یک مطلبی است که، یک مبادله ای است که بین افراد هست. بین‏‎ ‎‏ممالک هم هست. البته امرش با دولت هست و امرش با شورا‏‎[4]‎‏ عجالتاً و بعد هم با‏‎ ‎‏دولتها.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ‏

‎ ‎

  • ـ محمدرضا پهلوی.
  • ـ از رؤسای جمهوری امریکا.
  • ـ عبید زاکانی شاعر طنزپرداز ایرانی و مؤلف کتاب معروف «موش و گربه».
  • ـ شورای انقلاب اسلامی، که در ابتدای پیروزی انقلاب ادارۀ مملکت را برعهده داشت.