سخنرانی
لزوم بیداری مسلمین در مقابل مستکبران
سخنرانی در جمع اعضای کادر مرکزی جنبش امل لبنان (لزوم بیداری مسلمین)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 30 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1359

زمان (قمری) : 5 رج‍ب‌ ‭1400

مکان: تهران

شماره صفحه : 318

موضوع : لزوم بیداری مسلمین در مقابل مستکبران

زبان اثر : فارسی

حضار : محمد مهدی شمس الدین (نائب رئیس مجلس عالی شیعیان لبنان) و اعضای کادر مرکزی جنبش اَمل، شاخه نظامی حرکة

سخنرانی در جمع اعضای کادر مرکزی جنبش امل لبنان (لزوم بیداری مسلمین)

سخنرانی

‏زمان: 30 اردیبهشت 1359 / 5 رجب 1400‏‎[1]‎

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: لزوم بیداری مسلمین در مقابل مستکبران ‏

‏حضار: محمد مهدی شمس الدین (نایب رئیس مجلس عالی شیعیان لبنان) و اعضای کادر مرکزی‏‎ ‎‏جنبش اَمل، شاخۀ نظامی حرکة المحرومین لبنان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

هشدار به بیداری مسلمین در مقابله با استکبار

‏     من از سالهای طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه ها، در‏‎ ‎‏نوشته ها، گوشزد کرده ام به مسلمین که این یک غدۀ سرطانی است در یک گوشۀ ممالک‏‎ ‎‏اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس» و اینها، اینها بنایشان بر این است‏‎ ‎‏که پیش بروند؛ یعنی اینها تابع سیاست امریکا هستند. امریکا هم آمالش فقط یکجا‏‎ ‎‏نیست، چنانچه همۀ ابرقدرتها می خواهند همۀ ممالک را تحت سیطره قرار بدهند، اگر‏‎ ‎‏بتوانند. لبنان را ما یک جزئی از ایران می دانیم؛ برای اینکه ما و آنها اصلاً جدا نیستیم، ما‏‎ ‎‏آنها هستیم و آنها ما هستند. آقای «صدر»‏‎[2]‎‏ یک مردی است که من می توانم بگویم او را‏‎ ‎‏بزرگ کرده ام. ‏‏[‏‏او‏‏]‏‏ به منزلۀ یک اولاد عزیز است برای من و من امیدوارم که ان شاءالله ‏‎ ‎‏ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان، و بسیار مورد تأسف است که ایشان را ما الآن‏‎ ‎‏نمی بینیم در بین خودمان.‏

‏     اصلاً باید مسلمین بیدار بشوند. امروز روزی نیست که مسلمانها هر کدام یک‏‎ ‎‏گوشه ای زندگی تنهایی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاص‏‎ ‎‏به خود داشته باشند، نمی شود این معنا. در یک همچو زمانی که سیاستهای ابرقدرتها‏

‏بلعیدن همه جاست، مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها. دولتها را من از اکثرشان مأیوس‏‎ ‎‏هستم، لکن ملتها باید بیدار بشوند، و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطرۀ قرآن باشند.‏‎ ‎‏الحمدلله مسلمین هم عده شان قریب یک میلیارد هست، و هم ممالکشان یک ممالکی‏‎ ‎‏است غنی، ثروتمند و هم افرادشان افراد لایق؛ لکن آنهایی که می خواهند در این‏‎ ‎‏ممالک حکومت کنند به واسطۀ تبلیغات سوئی که در طول چند صدسال تقریباً کرده اند و‏‎ ‎‏نفوذی که در دانشگاهها، در جاهایی که مراکز تربیت ابنای مسلمین است کرده اند،‏‎ ‎‏مسلمین را طوری کردند که از خودشان مأیوس شدند؛ یعنی خودشان را گم کردند. باید‏‎ ‎‏مسلمین جدیت کنند مجد خودشان را پیدا کنند.‏

سلطه فرهنگی اجانب، بزرگترین گرفتاری مسلمین

‏     این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی، مهمش این سلطۀ‏‎ ‎‏فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می شدند بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از‏‎ ‎‏دانشگاهها بیرون می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما‏‎ ‎‏ملاحظه می کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک مختلف‏‎ ‎‏فعالیت می کنند، و الآن در ایران خصوصاً ‏‏[‏‏فعالیت‏‏]‏‏ می کنند، اینها بسیارشان از همین‏‎ ‎‏دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستید!‏‎ ‎‏عمال آنها، چه آنهایی که قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در‏‎ ‎‏مدارس ما مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما خودمان‏‎ ‎‏ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای‏‎ ‎‏مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را‏‎ ‎‏می کشاند یا به آن طرف یا به آن طرف. در ایران اکثراً طرف امریکا هستند، با صورت‏‎ ‎‏اینکه ما کمونیست هستیم! برای اینکه اینها بعضیهاشان که کمونیسمْ خودشان را‏‎ ‎‏می دانستند، یا خیال می کردند بودند، در دربار شاه خدمت می کردند!‏

وظیفه مسلمانان در نشر فرهنگ غنی اسلام

‏     در هر صورت، آن چیزی که وظیفۀ همه ما مسلمین هست، وظیفۀ علمای اسلام است،‏

‏وظیفۀ دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین‏‎ ‎‏است، این است که یک هوشیار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ‏‎ ‎‏داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم. فرهنگ ما طوری بوده است که صادر شده است‏‎ ‎‏به خارج، و آنها گرفتند از ما. کُتبی که در ایران و در ممالک اسلامی نوشته شده کُتبی بوده‏‎ ‎‏است که آنها گرفتند و از آن استفاده کرده اند. فرهنگ این شرق؛ یعنی شرق اوسط،‏‎[3]‎‎ ‎‏چون که ما هستیم در آن، فرهنگ مسلمین، غنی ترین فرهنگها بوده و هست، مع الأسف‏‎ ‎‏مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند. آن قضیۀ ابوعبیده را که شمشیرش چقدر بود، کسی‏‎ ‎‏گفت آن ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ خود ابوعبیده‏‎[4]‎‏ باید به کار بیاندازد. از خود شمشیر که کاری نمی آید؛ باید‏‎ ‎‏اشخاص این شمشیر را به کار بیاندازند. ‏

‏     اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز. قرآن در آن همه چیز است،‏‎ ‎‏لکن مع الأسف ما استفاده از آن نکرده ایم؛ و مسلمین مهجورش کردند؛ یعنی استفاده ای‏‎ ‎‏که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام. ... بچه های‏‎ ‎‏کوچک تا پیرمردهایی که در بیمارستانها خوابیده بودند، یکصدا برای اسلام فریاد‏‎ ‎‏کردند، این یک اعجازی بود که در ایران واقع شد و همین بود که پیروز کرد اینها را بر‏‎ ‎‏یک همچو قدرتهایی، که تخیل این ‏‏[‏‏پیروزی‏‏]‏‏ در ذهن کسی در عالم پیدا نمی شد. یک‏‎ ‎‏ایرانی که فاقد همه چیز، سلاح مدرن، باشد، یا اگر در آن باشد استعمالش برایشان مشکل‏‎ ‎‏است، این بتواند این قدرتی که همۀ قدرتها دنبالش بودند بتواند درهم بشکند و بیرون‏‎ ‎‏کند این را! در صورتی که همۀ ابرقدرتها، بلکه همۀ قدرتهای مسلمین هم، تقریباً‏‎ ‎‏پشتیبانش بودند. بنده که در پاریس بودم، بیشتر از همه از امریکا، هی سفارش می شد که‏‎ ‎‏شما بگذارید اینها بمانند، شما نروید. حالا اخیراً که خود مردکه‏‎[5]‎‏ رفته بود و بختیار‏‎[6]‎‏ ـ‏‎ ‎

‏که جنایتش کمتر از او معلوم نیست باشد ـ در ایران بود و نخست وزیر بود، به خیال‏‎ ‎‏خودش، از طرف امریکا هی سفارش می شد؛ می آمدند گاهی با خود من ملاقات‏‎ ‎‏می کردند، به اسم اینکه من یک بازرگان هستم، و گاهی با سایر آقایانی که آنجا بودند‏‎ ‎‏ملاقات می کردند که آنها به من برسانند که شما حالا نروید ایران، حالا زود است شما‏‎ ‎‏بروید ایران! من از همان اول فهمیدم که وقتی دشمن ما می گوید شما نروید، معلوم‏‎ ‎‏می شود که رفتن ما صلاح است، و لهذا ما کوشش کردیم برای آمدن، و اعلام کردیم که‏‎ ‎‏هر وقت راه باز شد ما می رویم، اینها راه را بستند. ما گفتیم هر روزی که راه باز شد ما‏‎ ‎‏حرکت می کنیم، آنها هم که نمی توانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم که راه باز‏‎ ‎‏شد ما آمدیم؛ و بعد هم معلوم شد که به صلاح بوده است.‏

مکلّف بودن مسلمانان به مبارزه با ظلم

‏     مسلمانها باید خودشان را پیدا کنند؛ یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند،‏‎ ‎‏خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیتی دارند. اینکه در ذهن جوانهای ما‏‎ ‎‏کرده اند که باید مثلاً فلان مکتب در اینجا پیاده بشود، مکاتب شما چیزی نیستند، اینها‏‎ ‎‏همین تعلیماتی است که ابرقدرتها در ایران پیاده کرده اند. آنها یک همچو فرهنگی را‏‎ ‎‏برای ما درست کردند که ما از خودمان بیخود بشویم، و آنها تمام چیزی که ما داریم و‏‎ ‎‏حیثیتی که ما داریم ببرند. باید ما برگردیم به حال اول اسلام، باید مسلمین برگردند به‏‎ ‎‏همان حال که با جمعیت کم غلبه کردند بر همۀ قدرتها. مسلمین با داشتن اینهمه ذخایر و با‏‎ ‎‏داشتن این همه مکنتها و با داشتن این همه جمعیت، مع الأسف اینها را چون تکه تکه‏‎ ‎‏کردند بعد از جنگ عمومی، عثمانی را تکه تکه کردند، و هر جا را دادند دست یک‏‎ ‎‏نوکری از نوکرهای خودشان، حالا این گرفتاریها پیدا شده است. مسلمین باید یکپارچه‏‎ ‎‏بشوند و با ابرقدرتها مقابله کنند، و هیچ ابرقدرتی هم نمی تواند با آنها مقابله کند. ما الآن با‏‎ ‎‏جمعیت کمی که داریم ـ ما 35 میلیون جمعیت داریم، در صورتی که حریفهای ما میلیارد‏‎ ‎‏جمعیت دارند ـ ما با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله کنیم، و هیچ هم بنا نداریم به‏

‏اینکه پیروز بشویم. ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم. ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم. در‏‎ ‎‏پاریس هم که می آمدند، به من بعضی «خیراندیشان» و اشخاصی که ملتفت قضایا نبودند‏‎ ‎‏می گفتند که نمی شود؛ دیگر امکان ندارد، دیگر شما یک فکری مثلاً بکنید که یک‏‎ ‎‏تنازلی بکنید، من به آنها می گفتم ما تکلیف داریم ادا می کنیم، می شود و نمی شود برای‏‎ ‎‏ما مطرح نیست. ما مکلفیم از طرف خدای تبارک و تعالی که با ظلم مقابله کنیم؛ با این‏‎ ‎‏آدمخوارها و با این خونخوارها مقابله کنیم. ما به آن اندازه ای که قدرت داریم مقابله‏‎ ‎‏می کنیم؛ اگر پیروز شدیم که خوب، الحمدلله ، و اگر پیروز هم نشدیم، الحمدلله که به‏‎ ‎‏تکلیف عمل کردیم. مسلمین باید خودشان را مکلف بدانند؛ گمان نکنند که اگر پیروز‏‎ ‎‏نشدند، نیستید پیروز. اگر معنویات ما محفوظ بشود، گرایشمان به قرآن محفوظ باشد، چه‏‎ ‎‏شهادت برای ما حاصل بشود، که نیل بزرگی است؛ و چه پیروز بشویم. ما الحمدلله در‏‎ ‎‏همه جاها پیروز هستیم؛ و اِحدَی الحُسنَیَین برای ماست، ان شاءالله .‏

شکست ابرقدرتها و جنبش بیداری بخش ملتها

‏     ما امیدواریم که یک روزی با جنابعالی، با آقای آسید موسی صدر ـ سلمه الله تعالی ـ‏‎ ‎‏در قدس با هم نماز بخوانیم ان شاءالله . و ما مأیوس نیستیم. مسلمین باید با قدرت پیش‏‎ ‎‏بروند. امروز تقریباً ابرقدرتها رو به شکستند، رو به شکستند، آنطور نیست که خیال بشود‏‎ ‎‏مثل ده سال پیش از این است. امروز امریکا الآن گرفتار همین مسلمانهای سیاهپوست‏‎ ‎‏است، که مجبور شده در چندین شهر، هشت شهر، اعلام حکومت نظامی بدهد. این‏‎ ‎‏مسئله یک جنبشی است که در بشر پیدا شده که زیر بار نمی خواهد برود، یک چیزی‏‎ ‎‏است همه جا پیدا شده. الآن در عراق جنبش پیدا شده است، در ـ عرض می کنم ـ‏‎ ‎‏پاکستان، در هندوستان، در جاهای دیگر، همه جا پیدا شده. این مسلمانها باید هم را پیدا‏‎ ‎‏بکنند، خودشان را پیدا بکنند، خیال نکنند که ابرقدرتها چه هستند. نخیر، همچو‏‎ ‎‏حرفهایی نیست در کار. هم خودشان را پیدا بکنند، و هم با هم اجتماع بکنند، با هم‏‎ ‎‏وحدت داشته باشند، تا ان شاءالله پیروز بشوند، و پیروز می شوند، ان شاءالله . امیدواریم که‏

‏این انقلابات و نهضتهایی که در بین مسلمین پیدا شده همه جا برود و همه جا با هم باشند،‏‎ ‎‏و با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی، که منشأ همۀ پیروزیهاست، ما به پیش‏‎ ‎‏برویم، و همۀ ممالک اسلامی وحدت کلمه، و زیر بیرق اسلام زندگی مرفه آبرومندانه‏‎ ‎‏بکنند ان شاءالله تعالی. خداوند ان شاءالله لبنان عزیز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را،‏‎ ‎‏مسلمانانی که برای اسلام در جنگ هستند پیروز کند ان شاءالله تعالی.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • - در صحیفۀ نور، در ذیل تاریخ 31 / 2 / 58 درج شده است اما به استناد گزارش مطبوعات مورخ 1 / 3 / 59 تاریخ دیدار 30 / 2 / 59 می باشد.
  • - امام موسی صدر.
  • - خاورمیانه.
  • - یکی از سرداران سپاه اسلام.
  • - شاه.
  • - شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم شاه.