
نداشت. باد پیراهن را با خودش برد.
باد رفت و رفت تا رسید به یک مترسک. پیراهن را تن
مترسک کرد.
بی بی نازنین به مترسک رسید و گفت: «آهای مترسک،
پیراهنم را پس بده؛ باغ گلم را پس بده.»
مترسک گفت: «این پیراهن توست؟ من را بگو که فکر
کردم باد لباس کهنه و پارۀ من را دیده و برایم
یک لباس نو آورده. حالا میگذاری پیراهنت تنم
باشد تا نو نوار بشوم؟»
بی بی نازنین
گفت:
«مترسک نازنین
هر چه بخواه، جز این
امّا نگو که بی بی
از یاد برده خوبی.
شال خودم،
پیرهنت
لباس نو بر تنت
لباس و شال و
پیرهن
راضی شدی تو
از من؟»
مترسک خوشحال شد
امّا تا بی بی نازنین آمد شالش را از کمر
باز کند، باد دوباره وزید. پیچید و تابید
و پیراهن را از تن مترسک بیرون کشید
و با خودش برد.
ادامهی قصه را در کتاب که به بهای 300 تومان چاپ و
منتشر شده است، بخوانید و دنبال کنید.
نام جنگنده: جاگوار A
کشور سازنده: فرانسه و انگلستان
تیپ: جنگنده پشتیبانی یک نفره
موتور: رولز رویس ـ توربومکا
حداکثر سرعت: 1593 کیلومتر بر ساعت
تجهیزات: ـ دو اسلحه DEFA
ـ موشکهای «مارتال» ـ حمل 8 بمب 454 کیلوگرمی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 337صفحه 35