مجله کودک 212 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 212 صفحه 5

یک خاطره ، هزار پند امام خیلی حسینی بودند . در ایام محرم که به کربلا مشرف می شدند . هر روز در حرم حضرت سیدالشهدا (ع) زیارت عاشورا را به طور مفصل می خواندند . این کار گاهی یک ساعت و نیم طول می کشید . اما با آنکه سن زیادی داشتند و در ایام محرم ، حرم امام حسین (ع) نیز خیلی شلوغ بود . میان مردم می نشستند که مرتب از روی شانه و اطرافشان رد می شدند . اگر هم یکی از همراهان به مردم اشاره می کرد که مواظب ایشان باشند ، امام برمی گشتند و می گفتند : تو نمی خواهی من زیارت کنم . ایشان هیچ وقت کنار دیوار حرم نمی نشستند تا مثل بعضی ، هم از رفت و آمد به دور باشند و هم تکیه کرده باشند ، گاهی امام که به سجده می رفتند ، بعضی از عرب ها که رد می شدند ، دست و پای خود را روی دست امام می گذاشتند . امام با اینکه دستشان قرمز شده بود ، هیچ چیز نمی گفتند و حتی اشاره ای هم نمی کردند . امام همیشه به همراهان خود سفارش می کردند که خیلی طبیعی وارد حرم امامان بزرگوار (ع) شوند . ایشان اجازه نمی داد که هنگام شلوغی حرم ، راه را برایشان باز کنند . اگر کسی از همراهان چنین حرکتی می کرد . رو به آن شخص می گفتند : شما نمی گذارید من زیارت کنم . گلوله آن 875 متر در هر ثانیه است . حداکثر برد سلاح 2000 متر اما برد موثر آن 800 متر می باشد . مسلسل آمِلی شباهت به اسلحه 3MG ساخت آلمان دارد . این اسلحه می تواند در هر دقیقه 1200 گلوله را بدون توقف شلیک کند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 212صفحه 5