که صدایی شنیدم . یواشکی گوشم را تیز کردم . دهان ماهی قرمز ملچ ملچی کرد و گفت : چیه ؟ دلتنگی ؟ قناری گفت : چرا نباشم . مگه تو توی این تنُگ تَنگ ، دلتنگ نیستی ؟ ماهی قرمز آه بلندی کشید و گفت : معلومه که هستم . مگه جای من اینجاست . یک ذره که تکان می خورم سرم به شیشه می خوره و باید همان مسیر را دوباره برگردم . اینجا کجا ، آن دریایی که تویش گم می شدم کجا .
قناری گفت : پس من باید چی بگم . آسمان را نگاه کن . برای یک پرنده هیچی لذت بخش تر از پرواز توی آسمان نیست .
ماهی قرمز گفت : می دانی ، این آرزوی هر ماهی است که توی دریا به دنیا بیاید و توی دریا بمیرد .
حقش هم هست . مگه نه ؟ اما آدم ها فقط به خودشان حق می دهند هر کاری دوست دارند بکنند .
قناری گفت : اگر آدم ها پرنده می شدند و پرنده ها آدم ، باز هم حق با آدم ها بود . ماهی قرمز گفت : آدم ها زیبایی را زندانی می کنند چون آن را برای خودشان می خواهند امّا زیبایی یک پرنده به پروازش است و زیبایی یک ماهی به . . .
تاپ تاپ تاپ صدای پای مادر از طبقه بالا آمد . کاپشنم را روی دسته مبل گذاشت. کفش هایم را از جاکفشی درآورد و گفت : زودباش ، بپوش ، مدرسه ات دیر می شود و خودش هم شروع کرد به پوشیدن کفش و لباسش . ورق نقاشی ام را نگاه کردم . پاک کن را برداشتم و قفس پرنده ام را شکستم . در یک چشم به هم زدن قناری کوچولو را از پنجره پر کشید . تنگ بلوری را لب رودخانه خم کردم . ماهی قرمز با جریان اولین آبی که از توی تنگش سرازیر می شد توی رودخانه قل خورد و انقدر رفت و رفت که دیگر پیداکردنش از لابلای بقیه ماهی ها غیرممکن بود . حالا دیگر آنقدر خوشحال بودم که برای فرقی نمی کرد نقاشی ام جایزه ببرد یا نبرد .
سلاح 84 - Z کالبیر 9 میلی متری دارد ، در هر دقیقه می توان 200 تیر پرتاب کند ،اما خشاب آن 25 تا 30 گلوله بیشتر جای ندارد . سرعت گلوله در هر ثانیه 400 متر است . حداکثر برد سلاح 150 متر است اما تا 50 متر برد موثر دارد . اسلحه از سال 1984 وارد ارتش شده است .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 212صفحه 9