مجله کودک 213 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 213 صفحه 19

سر خود را به خاک چسباند و بیحرکت ماند. برای چند لحظه سکوت بر فضای میدان حاکم بود. بعد، ناگهان صدای فریادهای خشمگین مردم از گوشه و کنار میدان به آسمان بلند شد: ـ هرچه هست، زیر سرِ این پیرزن هندی است! او پهلوان ما را طلسم کرده است!... این زن، یک جادوگر است... باید کْشته شود!... پوریای ولی آرام از زمین برخاست. پیشانی حریف را بوسید. دست او را گرفت و با مهربانی به جایگاه مخصوص امیر برد. در این وقت مادرِ پهلوان هندی، چهرة پوریا را از نزدیک دید و او را شناخت. ناگهان همهچیز برای پیرزن روشن شد: «پس این پوریای ولی بود که برای پیروزی پسرم دعا میکرد؟!... خدای من! او برای دلِ من به زمین خورده است؟!» حال عجیبی به پیرزن دست داده بود. مردم حاضر در میدان با خشم فریاد میکشیدند: «این زنِ هندی جادوگر است! پهلوانِ ما را طلسم کرده است... باید او را بکشیم!...» عدهای به سمت پیرزن هجوم آوردند. پیرزن با ترس و وحشت فرار کرد و خودش را به تخت امیر رساند و با لحنی پر از خواهشِ و التماس گفت: «من فقط برای پسرم دعا میکردم! پهلوان پوریای ولی مرا میشناسد و میداند که راست میگویم. من جادوگر نیستم. خودِ او هم در مسجد برای برآورده شدن حاجتِ من دعا میکرد. برای همین هم خودش را به زمین زد تا دعای من به اجابت برسد. او برای این که دلِ من پیرزن را نشکند. شکست خورده است!» امیر خوارزم و مردمی که به وسط میدان هجوم آورده بودند، با تعجب به پیرزن هندی نگاه میکردند. در این وقت پهلوان هندی با چشمهای پر از اشک به پای پوریای ولی افتاد و گفت: «پس آن عذر و مصلحتی که میگفتی، مادرم بود؟! به خاطر او بود که مرا به زمین نزدی و خودت را...» * فنی در کشتی که در آن حریف را مانند درخت از جا بلند میکنند و بر زمین میزنند. نام موتور: مونستر 900 تعداد سیلندر: 2 سیلندر ظرفیت بنزین: 5/16 لیتر حداکثر قدرت موتور: 7025 دور در دقیقه

مجلات دوست کودکانمجله کودک 213صفحه 19