مجله کودک 219 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 219 صفحه 8

مهمانی برای یتیمان مجید ملامحمدی خسته بود، چون از راه دور آمده بود. شترهایش گرسنه بودند. خدمتکار پرسید: «از کجا آمدهای؟» مرد با لبخند جواب داد: «از ایران!» حضرت علی (ع) که صدایش را شنیده بود، از خانه بیرون آمد. با او روبوسی کرد. اسمش را پرسید و با یک دنیا محبت گفت: «تو مهمان خوب ما هستی.» خدمتکار خواست شترهای او را به طویله ببرد. مرد ایرانی گفت: «اول کمک کن تا بارهایم را پایین بگذاریم.» او چهار شتر داشت به همراه دو خدمتکار. پشت شترها پر از بار بود. آنها مشغول به کار شدند حضرت علی (ع) هم به کمک آمد. مرد ایرانی خجالت کشید. مردها بارها را به درون خانه بردند. خدمتکار شترها را یکی یکی به طویله برد. مرد ایرانی بار یکی از شترها را باز کرد. درون آن چند مشک بزرگ عسل بود. او گفت: «ای امام عزیز، همة اینها برای شما و خانوادة عزیزتان است. عسل زنبورهای باغم است.» استوارت میفهمد که آنها او را با گربهها معامله کردهاند. پدر قلابی میگوید که گربهها فهمیدهاند که وجود استوارت برایشان خطرناک است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 219صفحه 8