
توی شکم این گرگ چه خبر است؟
عباس قدیرمحسنی
قسمت اول
آقای گرگ اگر اینقدر گرسنه نبود و نمیخواست شنل قرمزی را بخورد، هیچ وقت مادربزرگ او را نمیخورد. چون گوشت مادربزرگها، همیشه تلخ و سفت بود و چین و چروکهای آن همیشه لای دندانهای گرگ گیر میکردند. به خاطر همین آقای گرگ این بار مادربزرگ را درسته و نجویده قورت داد و بعد از او بلافاصله شنل قرمزی را بلعید و آخرین لقمه زندگیش را از گلویش پایین فرستاد. البته این
نیروهای زرهی استرالیا
شرکتکننده در نبرد ویتنام- نارنجک دودزا و انفجاری از تجهیزات همراه این نیروها بود.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 480صفحه 16