
جنس. آن سبد پر از کلوچه را درسته قورت بده که ما حسابی گرسنهایم.» آقای گرگ که خیلی خوابش میآمد، رفت سبد کلوچه را پیدا کرد و آن را قورت داد و سبد افتاد توی دستهای مادربزرگ. بعد هم مادربزرگ و شنل قرمزی کلوچهها را خوردند و حرف زدند، خوردند و حرف زدند و خوردند و حرف زدند. اما این همه ماجرا نبود، چشمهای آقای گرگ هنوز گرم نشده بود که دوباره توی شکمش غوغایی شد و آقای گرگ دوباره از خواب پرید و داد زد: «دیگه چه خبره؟»... (ادامه دارد) افسر ارتش اتریش- مجارستان- آغاز جنگ جهانی اول این افسران در گروه نیروهای سوارهنظام (سوار بر اسب) قرار داشتند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 480صفحه 19