مجله نوجوان 37 صفحه 22

سوژه طلایی بارون می آد جَرجَر... "بارون" می آد جَرجَر ، پشت خونه هاجر ، هاجر عروسی داره ، دُمب خروسی داره. آخه یکی نیست به این هاجر بگه ، آخه نونت نبود ، آبت نبود. شب بارونی عروسی کردنت چی بود که یک عمر توی هوای بارونی بچه های مردم رو ویلون و سرگردون کردی و باعث شدی که فکر تو و اون خروسی لعنتی که معلوم نیست از کجا پیداش شده بود ، راحتشون نذاره. اصلا من نمی دونم یک نوعروس ، اون هم دقیقا شب عروسیش چه کاری می تونه با دُمب خروس بیچاره! داشته باشد. همین کارها رو می کنن که روز به روز داره آمار طلاق بالا می ره. آدم وقتی شب عروسیش اون هم زیر بارون بره دنبال خروس گیری و دُمب خروس بازی ، دیگه خدا خودش باید آخر و عاقبت اون زندگی و اون داماد بدبخت رو به خیر کند. البته بارون همیشه باخیر و برکت همراه بوده ، خدا کنه که هاجر هم از این خیر بی نصیب نمونه . طیبه مونسان باران در دهکده زبانها 1. انگلیسی rain (رین) 2. آلمانی regen (قِگن) 3. فرانسوی pluie (پولویی) 4. ارمنی Anjrv (آنجز رِو) 5. سوئدی regn 6. عربی مَطَر (مَطَر) 7. ترکی آذربایجانی yaghish (یاقیش) ساناز کامور