مجله نوجوان 65 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 65 صفحه 25

مورد شیرینی که حتّی بزرگترها هم آن را دوست دارند چه برسد به بچّه ها و نمی توانیم توقّع داشته باشیم که آدم ها گوش به حرفمان بدهند . همچنان که می گویند صرفه جویی مصرف نکردن نیست بلکه درست مصرف کردن است ؛ در مورد مواد قندی هم بحث ما مصرف نکردن نیست . درست مصرف کردن است . یعنی میزان مصرف شیرینی متعادل باشد ولی دفعات مصرف شیرینی کم باشد . منظورتان این است که خرده خرده شیرینی نخورند ! بله ! هر چه شیرینی می خواهند بخورند ، به یکباره بخورند و رویش مسواک بزنند . به عنوان مثال اگر شما 10 بار در طول روز ، هر بار 10 گرم شیرینی مصرف کنید بسیار خطرناک تر از این است که یک بار 100 گرم یا حتی 150 گرم شیرینی مصرف کنید . علتش این است که هر بار که شما قند می خورید ، میکروب های داخل دهان که همیشه در دهان هستند شروع می کنند به فعّالیّت کردن و با استفاده از این قند اسید ترشّح می کنند . این اسید شروع تخریب دندان است که به غلط به آن کرم خوردگی می گویند که کلمۀ غلطی است و کرمی در دندان وجود ندارد . در حقیقت دندان پوسیده می شود . برگردیم به دورۀ نوجوانی شما ! از چه زمانی با دندانپزشکی آشنا شدید . یادم می آید خیلی کوچک بودم که پیش دندانپزشکی رفتم به اسم دکتر ژاک که خدا رحمتش کند . خاطراتی هم از درد دندان دارم . هر چه سنّم بالاتر رفت توجه ام به دندان بیشتر شد . در آن دوران می دانستم که پزشک می شوم امّا در دورنمای ذهنم فکر نمی کردم که دندانپزشک شوم . اوّلین باری که دندانپزشکی را به عنوان حرفه انتخاب کردید کِی بود ؟ از کودکی علاقۀ خیلی خاصّی به رشتۀ پزشکی داشتم چرا که اصلاً من در بیمارستان بزرگ شده ام . پدربزرگم پزشک بوده و دایی و پدرم مدیران بیمارستان بوده اند و این فضا را همیشه دوست داشتم . سال اوّل کنکور قبول نشدم و بعد از آن با مشورتی که با دیگران داشتم به این نتیجه رسیدم که دندانپزشکی بیشتر به من می خورد و همیشه به دندانپزشکی به عنوان یک شاخۀ تخصّصی از علم پزشکی نگاه می کنم نه یک رشتۀ جداگانه از پزشکی . در سن 18 سالگی بود که تصمیم گرفتم دندانپزشک شوم . با شناختی که از شما دارم حس می کنم شما در 18 ساگلی به خاطر پولدار شدن سراغ این رشته نرفتید امّا خیلی از نوجوانها و جوانهایی که دوست دارند دندانپزشک شوند ، این رشته را به خاطر درآمد بالایی که دارد ، دوست دارند . آیا آن ها دندانپزشکان موفقی خواهند شد ؟ جنبۀ مالی یکی از مواردی بود که کسانی که زمان انتخاب این رشته به من مشورت می دادند به آن اشاره می کردند و می گفتند که آیندۀ درآمدی هم دارد . به نظر من باید واقع بینانه نگاه کرد . همۀ ما یکی از دلایلی که به دنبال حرفه ای می رویم این است که می خواهیم از آن روزی به دست بیارویم . ولی اینکه صرفاً به دلیل پولدار شدن ، آن هم در رشتۀ پزشکی که شأن خاصّی دارد و با سلامت آدم ها سر و کار دارد ، کسی به سراغ رشتۀ پزشکی برود ، هیچ وقت پزشک خوبی نمی شود امّا تو می توانی تصمیم بگیری پزشک خوبی باشی و در کنارش درآمد داشته باشی امّا پول نمی تواند هدف باشد . رشته دندانپزشکی از آن رشته هایی است که مردم معمولاً قسمت های مثبتش را می بینند . سختیهایش را نمی بینند . چه سختی های دورۀ آموزش و چه سختی های هنگام کار . تصوّر ما از دندانپزشکها همیشه آدم های استرلیزه و پاستوریزه است ولی ما خبرنگارها عموماً کودکی خود را در جوی های خیابان گذرانده ایم و خیلی غیربهداشتی و کثیف بوده ایم . شما در نوجوانی خیلی بهداشتی بودید یا مثل ما توی کوچه ، خاک بازی هم می کردید ؟ در کودکی ظاهراً بهداشتی بودم ولی در نوجوانی اصلاً بهداشتی نبودم . عاشق توپ بازی بودم و اینکه توپ زیر پل گیر کند و برویم زیر پل جوی خیابان و توپ را در بیاوریم و از این کارها . . . سوء تفاهم نشود . من نمی گویم که نباید اصول بهداشتی را رعایت کرد امّا خیلی بهداشتی بودن به عقیدۀ من غلط است . بچّه هایی که هیچ وقت با محیط در تماس نیستند به محض اینکه وارد محیط می شوند مریض هستند چرا که ما یک سیستم ایمنی در بدن داریم که باید دشمنانش را بشناسد و خودش را برای مقابله با آن ها آماده کند . واکسن در حقیقت معرّفی دشمن به بدن است . خیلی بهداشتی بودن کار خیلی خوبی نیست و بچّه هایی که خیلی بهداشتی بزرگ شده اند آدم های سالمی نیستند و ضعف جسمانی دارند . در نتیجه من از خودتان هستم . شما احترام خاصّی برای لباستان قائل هستید . این احترام از کجا آمده است ؟ اعتقاد دارم هر کس با هر هدفی چه پیشگیری چه درمان ، افزایش سلامت ، کاهش درد و یا توانبخشی آدم ها این لباس را تن می کند در مرتبۀ اوّل دیگر خودش نیست و باید اصولی را رعایت کند . قداستی که من برای لباسم قائل هستم به تربیت پزشکی در خانوادۀ ما برمی گردد . من در مورد قداست لباس یادی می کنم از پدربزرگم که پزشکی در شهر کرمان بوده و افتخاری برای من و شهر کرمان است . ایشان درمان سالک را پیدا کرد که

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 65صفحه 25