او تا به حال با استفاده از گره افکنیهای دراماتیک
توانسته است مخاطبان عام را با خود همراه کند.
استفاده از بازیگران ایرانی و خارجی و بازیگیری مناسب
و به جا از هر یک از آنها توانسته است این اثر را از
نظر بازیگری در سطحی بالاتر از سایر محصولات سیما
قرار دهد.
لوکیشنها یا همان محلهای فیلمبرداری هم زیبایی اثر
را دو چندان کرده است. سرمایه گذاری بر روی دوبلۀ
فیلم چنان که بهرام زند، مدیر دوبلاژ این مجموعه از
آن یاد کرده است نیز این اثر را از این نظر در رتبهای
بالا قرار داده است و بازیگرانی که به جای خودشان
صحبت کردهاند توانستهاند به خوبی از پس دوبلۀ
خودشان بر بیایند.
موسیقی این سریال که ساختۀ فردین خلعتبری است
به خوبی بازگو کننده و مکمل فضای اثر است و ترانۀ
انتهایی با صدای علی رضا قربانی هنر موسیقی را در
مدار صفر درجه تکمیل میکند...
نقطۀ قوّت حسن فتحی نسبت به سایر سریال سازان
تلویزیون، دیالوگ نویسی اوست. فتحی این توانایی را
دارد که سادهترین اتّفاقات دراماتیک را با پرداخت به
وسیلۀ دیالوگ به یک بخش قوی داستان تبدیل کند
ولی در مدار صفر درجه، پاشنۀ آشیل یا همان نقطه
ضعف نویسنده، دیالوگهای اوست. دیالوگهای این اثر
، طولانی، بیمورد و گاه خسته کننده است و از همه بدتر استفاده از چند کلمۀ کلیشهای
مانند «حکماً»، «متّصل»،
«از این فقره» و... برای
متبادر کردن گویش
مردم در سالهای
ابتدای جنگ جهانی
دوم است. گاه
در بخشهایی از
سریال نویسنده که اتفاقاً
همان کارگردان هم هست
فراموش میکند که مشغول
ساخت یک فیلم است
و فضای سریال را با تدریس فلسفه در سر کلاسهای کارشناسی ارشد اشتباه میگیرد. البته خیلی هم بد نیست چون مخاطبانی که هنوز شامشان را میل نکردهاند یا نمازشان در حال قضا شدن است فرصت پیدا میکنند
که به کار شخصیشان برسند و مطمئن هستند به جز یکی دو صحنه از عشوه گریهای شهاب حسینی و ناتالی متی و علی قربانزاده، چیزی را از دست نخواهند داد
چون اگر قرار بود مردم با دیدن این صحنهها پی به فلسفۀ اشراقی صدر المتألهین ببرند و در طول مشاهدۀ سریال ملاصدرا همگی فیلسوف میشدند و به جنگ با فلسفۀ هگلی میرفتند.
از همۀ این خرده گیریها و انتقادها اگر بگذریم باید
خاطر نشان کنیم ساختن یک کار موضوعی در این
سطح کار سادهای نیست و قطعاً کار فیلمسازان و سریالسازانی نیست که نود شبیهای تلویزیون را به نام خود سند زدهاند و یک داستان اشک آور یک خطّی را
به مدّت سه ماه کش دادند و آخر سر هم کسی نفهمید که کاراکتر اصلی از توهّم تصادف فوت کرد یا واقعاً
فوت کرد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 128صفحه 29