معلم زندگی
اندر فواید دزد!
همة چیزهایی که وجود دارند مفید هستند و یک خاصیت پنهان
یا آشکار برای زندگی ما دارند و در چرخة اکوسیستم یا همان چرخة
حیات بشری مؤثّر هستند.
یکی از این چیزها پدیده ای به نام دزد است. دزد در ظاهر خیلی
مضرّ است ولی یک چیز مضر مانند سوسک هم که ما ترجیح
می دهیم با دمپایی لهش کنیم آنقدر مفید است که حد ندارد!
البته الآن ترجیحاًدرمورد فواید سوسک حرفی نمیزنیم و به همان
دزد میپردازیم.
دزدها در وهلة اوّل یک انسان هستند مانند همه! شما تصور کنید
که مهمترین دزدی که در کلّ زندگیاش تحت تعقیب بوده است
ژان وال ژان بینوایان بوده که فقط از فرط گرسنگی یک قرص
نان دزیده بود. وقتی چنین نگاهی به دزدان داشته باشید متوجه
میشوید که باید قدری منصف تر با آنها برخورد کنید و به جای اینکه
دلتان بخواهد با تبر ملاجشان را ناکار کنید، به دستة جارو برقی برای
تأدیب و دستگیری شان رضایت بدهید.
شبها آدمها آن چنان می-خوابند و خرّ و پف به راه میاندازند که
گویی دور از جان شما به خواب مرگ رفتهاند (البته با سرو صدای
اضافه!) ولی وقتی فکر کنند که یک دزد در کمینشان نشسته است
با هوشیاری بیشتری میخوابند و صبح یا اولین زنگ
ساعت بیدار میشوند و به اداره میروند
و توبیخ نمیشوند! درضمن برای
پیشگیری از این پدیده کلّی از
مخترعان و مکتشفان در سطح
جهان به ساخت دزدگیرها و سایر
لوازم ایمنی میپردازند ویک
لقمه نان گیرشان میآید
وجود دزدها باعث رونق
اقتصادی میشود و چرخ
صنعت به حرکت در میآید
ما یک فامیل داشتیم که
این فامیلمان یک تلویزیون خیلی خیلی قدیمی داشت و با
آن اخبار را دنبال میکرد. هر چه قدر که خانوادهاش اصرار داشتند
که دست از سر آن تلویزیون سیاه و سفید بردارد و یک تلویزیون
جدید و رنگی بخرد گوشش بدهگار نبود تا اینکه یک دزد محترم در
یک شب تاریک ترتیب تلویزیون را داد و فامیل ما یک تلویزیون
جدید خرید.
اگر آن دزد محترم آن تلویوزیون را نمیبرد. فامیل ما هیچوقت
تلویزیون جدید نمیخرید، کارخانة تلویزون سازی ورشکست
میشد و تمام کارگرهایش بیکار میشدند و بدبختی و بیچارگی
همة آنها را فرا میگرفت و میرفتند معتاد میشدند معتاد که
خیلی بدتر از دزد است! دزدها لالقل دستشان توی جیب خودشان
است و روی پای خوشان میایستند ولی معتادها را باید از توی
جویهای آب جمع کرد و زیر بغلشان را گرفت.
اگر دزدها نبودند پلیسها هم بیکار میشدند و آنها هم با چند درجه
تخفیف مانند برادران معتادمان دچار افسردگی میشدند و هِی
میخواستند بر سر زن و بچّههایشان هوار بکشند و بقّال محل را
موردضرب وجرح قرار دهند و سبزی فوش محّل را با ساطور قصّاب
محل به قتل برسانند و از پس آن کلّی قاتل و جانی سراسر
جامعه را فرا بگیرد.
پس نتیجه میگیریم دزد
مثل نان شب واجب است
و اگر بقیة کاغذهایم ناگهان
دزدیده نمیشدند کلّی
چیز دیگر هم در این رابطه
برایتان مینوشتم.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 129صفحه 22