مجله نوجوان 138 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 138 صفحه 6

داستان حامد قاموس مقدم هدیۀ روز تولد روز تولد آدم مهمترین روز زندگی­اش است. همۀ آدمها آن روز را مقطع زندگی شان می­دانند چون هر کسی برای خودش مهمترین آدم روی زمین است پس به وجود آمدن این مهمترین آدم برای هر آدمی مهم است. نظر جرالد هم همین بود. جرالد هم مهمترین آدم زندگی خودش بود. البته نه اینکه پدر ومادر و خواهر و برادر و خاله و عمه و خلاصه همۀ فامیلهای نسبی و سببی برایش مهم نباشند. ولی برای آدمی که از زیر آوار توسط سگ زنده یاب گروه امداد پیدا شده باشد و کسی جز خودش در زندگی نباشد. هیچ آدم مهّم دیگری نمی­توان برایش مهم باشد. تنها کسی که خیلی برایش مهم بود. خواهر ماریا بود که در نواخانۀ سن پیترز روزهای یکشینه برای بچّهها دعا می­خواند. نواخانۀ سن پیترز واقع در پشت کلیسا جایی بود که جرالد برای مدت 6 سال در آنجا زندگی کرده بود. خواهر ماریا همیشه لبخند می­زد. امروز روز تولد جرالد بود. تولّد شش سالگی جرالد و جرالد تصمیم گرفته بود از نواخانه فرار کند. نواخانه جای بدی نبود. در آنجا به بچّهها محبت می­کردند. شام و نهار خوشمزه به آنها می­دادند. برایشان فیلم پخش می­کردند، حتی به تازگی یک شرکت ساختمانی که تخصّص ساخت استخر و مکانهای ورزشی بود داشت برای نواخانه استخر و سونا درست می­کرد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 138صفحه 6