شما به عنوان بازیگر جوان چه صحبتی برای نوجوانان دارید؟
میخواهم پاسخ شما را با بیان یک خاطره عنوان کنم.
چند سال پیش در سریالی به نمام « قصههای مزرعه» کاری از آقای « سیروس مقدم » بازی داشتم. نقش یک
سریاز که عاشق دختری روستایی میشود. صحنه ای بود
که من و همراهم سوار بر جیپی قدیمی، البته قدیمی
که چه عرض کنم، فکر کنم این جیپ مربوط به جنگ
جهانی دوم بود ( میخندد)، باید از یک جادۀ خاکی که
کنارش درهای بود، میپیچیدم. بعد از پیچیدن باید ترمز
میکردم اما از آنجا که ماشین خیلی قدیمی بود و من
با آن آشنا نبودم، اشتباهی پایم را روی گاز گذاشتم. باورتان نمیشود، نمیدانم یک در صدم ثانیه شاید هم
کمتر بودکه من متوجه اشتباهم شدم و جفت پایم را
روی ترمز گذاشتم و ماشین با کشیده شدن روی زمین
درست در لبۀ پرتگاه ایستاد. من که خیلی حالم بد شده
بود. دوستِ همراهم هم پردل و جرأت تر از من بود!
بیهوش شده بود. همۀ عوامل هم ترسیده بودند. خواستم
با گفتن این خاطره به نوجوانان بگویم، این خاطره مصداق
کوچکی است از سختیهای این هنر یا حرفه. نمیخواهم
بگویم که این کار فقط از جنبۀ جسمی وفیزیکی حادثه
ساز است، بلکه از نظر روحی هم بسیار استرس زاست.
آیا فکر نمیکنید تصور نوجوانان از بازیگری نوعی
تفریح باشد؟
ببینید، میخواهم یک مثال بزنم تا نمونۀ کوچکی باشد
از سختی و فشار روحی این کار. فرض کنید در یک
مهمانی حضور دارید که یکی از دوستان شما هم در حال
فیلمبرداری از فضای مهمانی است. شما خیلی راحت با
دوستانتان صحبت میکنید و در حال تفریح هستید اما
به محض اینکه دوربین روی شما زوم میکند، ناخودآگاه
دست و پایتان را گم میکنید و اصلاً نمیدانید چطور
رفتار کنید. حالا شما تصور کنید یک بازیگری که میان
30-20 نفر از عوامل و جمع کثیری از اهالی یک محلۀ
شلوغ مثل اینجا - خیابان کمالی- باید حس بگیرد و تازه
آن حس هم مثل صحنۀ تئاتر تدوام ندارد و ناگهان
بازی به خاطر یک تغییر مکانی یا نور و... کات میشود
و شما باید حین اینکه حس خود را حفظ میکنید بازی
را قطع کنید و جایی دیگر و ساعاتی دیگر، همان حس
را ادامه دهید. خُب، اینها هم فشارهای روحی بر یک
بازیگر است.
توصیۀ شما در این زمینه به نوجوانان چه خواهد
بود؟
میخواهم بگویم که بازیگری یکی از همان کارهایی
است که باید در موردش گفت صدای دهل از دور
خوش است. خُب برای این کار علاوه بر اینکه بایستی
از یک طرف خصوصیاتی را داشته باشید، مثل توانایی
و استعداد، چهره، فیزیک مناسب، فن بیان، اعتقاد به
نفس، تسلط و...، از طرف دیگر باید یک اصل مهم را
هم داشته باشید و آن « شانس» است.
باور کنید هنوز بازیگرانی هستند که 50-40 سال است
که در این حرفه مشغولند ولی خود من به تازگی آنها را
شناختهام. اما گاهی میبینی یک بازیگر کاملاً اتفاقی مثلاً
در حین عبور از خیابانی با یک کارگردان برخورد کرده
و اینگونه وارد دنیای پرتلاطم بازیگری شده وناگهان
گُل کرده و تبدیل شده به یک ابر ستاره .
یا یک نفر به منظور مشارکت در سرمایه گذاری برای
ساخت یک فیلم میآید و نقشی را میخرد و اینگونه
تبدیل میشود به یک بازیگر.
نوجوانان باید بدانند که متأسفانه در این حرفه،
بی عدالتی و تبعیض بسیار نمود دارد. خیلیها به عشق
ستاره شدن میآیند ولی ممکن است تا آخر عمر در
سودای این آرزو بسوزند.
پس برای ورود به این حرفه باید علاوه بر آگاهی،
شکیبایی هم داشت.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 138صفحه 5