مجله نوجوان 138 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 138 صفحه 5

شما به عنوان بازیگر جوان چه صحبتی برای نوجوانان دارید؟ می­خواهم پاسخ شما را با بیان یک خاطره عنوان کنم. چند سال پیش در سریالی به نمام « قصههای مزرعه» کاری از آقای « سیروس مقدم » بازی داشتم. نقش یک سریاز که عاشق دختری روستایی می­شود. صحنه ای بود که من و همراهم سوار بر جیپی قدیمی، البته قدیمی که چه عرض کنم، فکر کنم این جیپ مربوط به جنگ جهانی دوم بود ( می­خندد)، باید از یک جادۀ خاکی که کنارش دره­ای بود، می­پیچیدم. بعد از پیچیدن باید ترمز می­کردم اما از آنجا که ماشین خیلی قدیمی بود و من با آن آشنا نبودم، اشتباهی پایم را روی گاز گذاشتم. باورتان نمی­شود، نمی­دانم یک در صدم ثانیه شاید هم کمتر بودکه من متوجه اشتباهم شدم و جفت پایم را روی ترمز گذاشتم و ماشین با کشیده شدن روی زمین درست در لبۀ پرتگاه ایستاد. من که خیلی حالم بد شده بود. دوستِ همراهم هم پردل و جرأت تر از من بود! بیهوش شده بود. همۀ عوامل هم ترسیده بودند. خواستم با گفتن این خاطره به نوجوانان بگویم، این خاطره مصداق کوچکی است از سختیهای این هنر یا حرفه. نمی­خواهم بگویم که این کار فقط از جنبۀ جسمی وفیزیکی حادثه ساز است، بلکه از نظر روحی هم بسیار استرس زاست. آیا فکر نمی­کنید تصور نوجوانان از بازیگری نوعی تفریح باشد؟ ببینید، می­خواهم یک مثال بزنم تا نمونۀ کوچکی باشد از سختی و فشار روحی این کار. فرض کنید در یک مهمانی حضور دارید که یکی از دوستان شما هم در حال فیلمبرداری از فضای مهمانی است. شما خیلی راحت با دوستانتان صحبت می­کنید و در حال تفریح هستید اما به محض اینکه دوربین روی شما زوم می­کند، ناخودآگاه دست و پایتان را گم می­کنید و اصلاً نمی­دانید چطور رفتار کنید. حالا شما تصور کنید یک بازیگری که میان 30-20 نفر از عوامل و جمع کثیری از اهالی یک محلۀ شلوغ مثل اینجا - خیابان کمالی- باید حس بگیرد و تازه آن حس هم مثل صحنۀ تئاتر تدوام ندارد و ناگهان بازی به خاطر یک تغییر مکانی یا نور و... کات می­شود و شما باید حین اینکه حس خود را حفظ می­کنید بازی را قطع کنید و جایی دیگر و ساعاتی دیگر، همان حس را ادامه دهید. خُب، اینها هم فشارهای روحی بر یک بازیگر است. توصیۀ شما در این زمینه به نوجوانان چه خواهد بود؟ می­خواهم بگویم که بازیگری یکی از همان کارهایی است که باید در موردش گفت صدای دهل از دور خوش است. خُب برای این کار علاوه بر اینکه بایستی از یک طرف خصوصیاتی را داشته باشید، مثل توانایی و استعداد، چهره، فیزیک مناسب، فن بیان، اعتقاد به نفس، تسلط و...، از طرف دیگر باید یک اصل مهم را هم داشته باشید و آن « شانس» است. باور کنید هنوز بازیگرانی هستند که 50-40 سال است که در این حرفه مشغولند ولی خود من به تازگی آنها را شناخته­ام. اما گاهی می­بینی یک بازیگر کاملاً اتفاقی مثلاً در حین عبور از خیابانی با یک کارگردان برخورد کرده و اینگونه وارد دنیای پرتلاطم بازیگری شده وناگهان گُل کرده و تبدیل شده به یک ابر ستاره . یا یک نفر به منظور مشارکت در سرمایه گذاری برای ساخت یک فیلم می­آید و نقشی را می­خرد و اینگونه تبدیل می­شود به یک بازیگر. نوجوانان باید بدانند که متأسفانه در این حرفه، بی عدالتی و تبعیض بسیار نمود دارد. خیلیها به عشق ستاره شدن می­آیند ولی ممکن است تا آخر عمر در سودای این آرزو بسوزند. پس برای ورود به این حرفه باید علاوه بر آگاهی، شکیبایی هم داشت.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 138صفحه 5