بی یاد تو مباد
2 ـ تقدیم به روح مطهر حضرت امام(ره)
در خون اگر تمام زمین غوطه ور شود
بی یاد تو مباد شب ما سحر شود
از تو چقدر فاصله داریم و باز هم
می ترسم اینکه فاصله ها بیشتر شود
نمرود و چوب و سنگ خدا می شوند و نیست
دستی که ناخدائی شان را تبر شود
رفتی و بر صحیفۀ دلها نشسته است
داغی که هرچه می گذرد تازه تر شود
این داغ اگر به سینۀ تاریخ حک شود
تقویم های روی زمین شعله ور شود
کوتاه کرده ام غزلم را اگر ببخش
ترسیده ام که چشم عزیز تو تر شود
درد است آنچه می چکد از حلق من نه شعر
این بود خواستم سخنم مختصر شود
راضیه رجائی