افسون حضرتی
... و مسیر چشمها تا افق ادامه دارد
با اینکه یک ماه از درگذشت باور نکردنی «آیدین نیکخواه بهرامی»
بسکتبالیست ارزشمند تیم ملی کشور ملی کشورمان میگذرد. جامعه ورزش
خصوصاً خانوادۀ بسکتبال همچنان در بهت و حیرت این فراق بزرگ به سر می-برند.
قلمها برای ستایش ویژگیهای فنی و اخلاقی «آیدین» و به کار بردن واژههای پر معنا و لفاظی ادبیات گونه، گوی رقابت از یکدیگر را ربودهاند اما افسوس که هیچ واژه و حرفی نمیتواند جایگزین مناسبی برای آن
سرو سر به فلک کشیده باشد.
در آستانه چهلمین روز درگذشت جوان ناکام بسکتبال ایران با دوستان
و مربی وی گفتگوهایی انجام دادهایم :
یادش گرامی و روحش شاد باد.
مهران شاهین طبع سر مربی چندین ساله «آیدین» با چشمانی لبریز از
اشک میگوید: «با گذشت بیش از یک ماه هنوز نمیتوانم باور کنم که
آیدین در جمع ما نیست. خیلی سخت و دردناک است. من مخالف سفر
آیدین به شمال بودم. خیلی اصرار کردم که نرود ولی انگار تقدیر این چنین
بود که یکی از بهترینها را از ما بگیرد. خدا به خانوادهاش صبر بدهد.»
کامران جمشیدوند همبازی وی در تیم صبا باتری میگوید: «وای از دست
این روزگار، عجب گلی چید، عجب گلی! هیچ کس نمیتواند باور کند که
کمر تیم ما شکست. بدون آیدین از این به بعد چه کار کنیم؟ چه نقشهها برای
المپیک داشت، چقدر آرزو، چقدر امید افسوس که دیگر هیچ چیز باقی نماند.»
اما گفتگو با «صمد نیکخواه بهرامی» برادر کوچکتر وی کار راحتی
نیست. وی که فقط سر تکان میدهد و گریه میکند، «می گوید»:
«ایدین نه فقط برادر که یک دوست برایم بود. حالا نه
برادر دارم نه دوست.» وی از اهالی ورزش و اصحاب
رسانهها به خاطر حضور در مراسم تشییع و خاکسپاری
برادرش تشکر میکند و در ادامه میگوید: «به هر کجا
که نگاه میکنم آیدین را میبینم فکر میکنید داغ دلم
کی سرد میشود؟!»
جوزف گارس بازیکن اهل دومینکن تیم باتری که
ظاهراً اولین کسی بود که از جریان درگذشت آیدین
با خبر میشود فارسی - انگلیسی میگوید: «همسر
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 155صفحه 30