با مرگ او، منقار طلایی و مادرش تنها شدند. مراقبتهای بیش از اندازهی مادر و توجه اطرافیان، منقار طلایی را لوس و نازپرورده کرد به طوری که او از هر فرصتی برای آزار و اذیت آنها استفاده میکرد. مامان کلاغه از کارهای بد منقار طلایی ناراحت بود و خجالت میکشید. او همیشه به منقار طلایی میگفت باید کلاغ خوب و مهربانی باشد. اما منقار طلایی نه تنها به حرفهای مادرش گوش نمیداد، بلکه بیشتر هم لج میکرد.
در غروب یکی از روزهای خوب بهاری وقتی بچهها با پدر و مادرشان به پارک آمده بودند. منقار طلایی هم از فرصت استفاده کرد و به بهانهی آب خوردن فوارههای آب گردان پارک را با منقارش به طرف بچهها چرخاند تا آنها را خیس کند. اما وقتی خشم پدر و مادرها را دید قارقارکنان فرار کرد و به بالای درختی رفت.
گربه موکوتاه
گربه موکوتاه آمریکایی
در اوایل قرن بیستم یک انگلیسی، گربهای از نژاد پلنگی قرمز را برای دوستش در آمریکا ارسال کرد. از آمیزش این گربه با گربههای موکوتاه آمریکایی، گربه موکوتاه مخصوص آمریکا متولد شد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 438صفحه 34