مجله کودک 442 صفحه 38
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 442 صفحه 38

صبر بسیاری باید به خرج داد. خیلی­ها هستند که به بهانه و دلائل مختلف می­خواهند تو را از ادامه راهت منصرف کنند و به سالن مهمان­ها برتان گردانند. امیر: «سلام، بالا نشسته بودم و فکر می­کردم الان آدم­هایی هستند که در آشپزخانه زحمت می­کشند. این بود که گفتم بیایم و بهتان خسته نباشید بگم.» آدم باید حواسش جمع باشد. اگر انسان درست و حسابی حرف بزند شاید بتواند همه مراحل را با موفقیت پشت سر بگذارد. و برود و برود و برود تا... تا بالاخره برسد به آن جایی که دل می­خواست. امیر: «سلام دوستان خسته نباشید. خدا قوت.» البته پر واضح است که طی کردن این مراحل، آن هم... آن هم وقت شام، و با شکم گرسنه کار ساده­ای نیست. اما رسیدن به چنین جایی و رسیدن به کنار چنین چیزهایی قطعا ارزش آن همه سختی را دارد. به به، به به چه بویی. امیر، «خدمتتان سلام عرض می­کنم. خوبید؟ خانم و بچه­ها خوبند؟ غرض از مزاحمت اگر ممکنه وقتی این­ها حاضر شدند، سه تا از سیخ­ها را برای من کنار بگذارید تا بعدا بیایم و ازتان بگیرم. ببینید، گشتم و برایتان بزرگ­ترین موز را پیدا کردم. نوش جان. راستش تو عروسی خاله نرگسم...» آشپز: «خانم و بچه­ها خوبند. چشم.» خوشم می­آید که بعضی­ها درک بالایی دارند و حرف دل آدم را می­فهمند. دایی: «امیرجان چرا شام نمی­کشی؟ می­خوای من برات بکشم؟ از کدامش می­خوای تا...» امیر: «نه دایی جان نوش-جان­تان. من میل ندارم.» چی چی رو میل به شام ندارم؟ من که دیگه اصلا طاقت ندارم. الان وقتشه. وقتشه که حاصل تمام زحمت­هایی را که کشیدم بچشم. عجب کیفی بکنم. جوجه­های عزیزم، دارم میام... پنگوئن برای حرکت بر روی یخ و برف، سرسره بازی می کند. این بهترین راه برای حرکت سریع بر سطح برف و یخ است که پنگوئن انجام می دهد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 442صفحه 38