مجله کودک 456 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 456 صفحه 18

تومن وای! میشود سوار شد؛ پرید بالا؛ مثل ابر، مثل هوا پیدا! وای چقدر مزه دارد! گفتم: تورج جان هواپیدا نه، هواپیما! تورج: هواپیدا داداشی! ه وا پی دا گفتم: خوب باشد، هواپیدا! ولی معلوم نیست که این پنبه هم هواپیدا بشود. تورج: نه نه من سوار بشوم میشود! من خسته شدم! یخ کردم! اینجا پرواز با پنبه مزه دارد! مثل دریا که مزه دارد شنا! یک بار مامان سبزیها را وسط آشپزخانه پهن کرده بود تا پاک کند. خودش هم رفته بود توی انباری؛ کار داشت. وقتی برگشت؛ شاید فکر کرد توی آشپزخانه، وسط سبزیها، ترقه گذاشتهاند. همه جای آشپزخانه کلی سبزِ سبز شده بود. هر گوشهای را که نگاه میکردی؛ خورده و نیم خوردهی سبزی و ترب و شنبلیله و جعفری و تره بود. مامان که به آشپزخانه برگشت؛ اول یک جیغ بلند کشید و به دنبال پنبه دوید و آن را گرفت و انداخت توی قفس. (ادامه دارد) Õ نام کشتی: جورج لیگاس Õ کشور سازنده: فرانسه Õ نوع: Õ تعداد خدمه: 218 نفر Õ طول و عرض: 139 در 14 متر Õ سلاح اصلی: یک توپ صد میلیمتری و موشکهای اگزوست

مجلات دوست کودکانمجله کودک 456صفحه 18