
«نمکی» دختر زبر و زرنگی است که با مادربزرگش زندگی میکند. خانه آنها هشت در دارد که باید هر غروب، تمام درها را ببندد. اما روزی، نمکی تصمیم میگیرد یکی از درها را نبندد و همین کار سرآغاز قصهی نمکی است. این قصه، براساس روایتی که در همدان وجود دارد توسط ناصر یوسفی بازنویسی و روایت شده است و در کتابی 12 صفحهای توسط نشر پیدایش در چهار هزار نسخه چاپ و منتشر شده است. با هم قسمتی از این قصه را میخوانیم تا بیشتر با آن آشنا شویم.
Õ نام کشتی: گروم
Õ کشور سازنده: روسیه و لهستان
Õ نوع: ناوشکن
Õ تعداد خدمه: 280 نفر
Õ طول و عرض: 120 در 11 متر
Õ سلاح اصلی: 4 توپ 130 و دو توپ 76 میلیمتری
مجلات دوست کودکانمجله کودک 456صفحه 32