مجله کودک 456 صفحه 40
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 456 صفحه 40

محمود آقا: «خب حالا نوبت شماست، چی بدم خدمتتون امیرخان؟ درست دیدم؟ دیدم که هر چی با محمد صحبت می­کردی جوابت­رو نمی­داد. چرا؟» امیر: «از سر اون جریان حسابی باهانم قهر کرده، هر چی می­رم سراغش بهم کم محلی می­کنه، دیدین که اصلا جوابمم نمی­داد، دیگه اصلا حاضر نیست با من دوست بشه.» محمود آقا: «پس این­طور، البته ناگفته نمانه که یه مقداری هم حق داره، قبول کن که کارت درست نبود، حالا هم ناامید نشو، دوباره امتحان کن، هر کاری راهی داره، یه کم صبر کن تا برم از انباری وسایل پنچرگیری موتورم رو بیارم و... بهت امانت بدم. پنچری گرفتن رو بلدی یا یادت بدم؟ در ضمن از بستنی هم غافل نشو که بعضی وقتا می­تونه کمک حال خوبی باشه.» صحبت­های مامان با محمد را در قصه هفته پیش یادتان است؟ محمد در را باز کرد... گاهی تنها یک سوراخ کوچک، خیلی کوچک به اندازه سر یک سوزن، چرخ­های دوستی را از حرکت باز می­دارند. در چنین مواقعی باید به دنبال چسبی، وصله­ای، چیزی مناسب باشیم. به امید اینکه دوستی­هایمان یکدست و بی­وصله باشد. حالا پِس س س س س... پِس س س... پِس س س... چرخ­های دوستی پر باد می­شوند و زندگی دوباره شیرین می­شود، به شیرینی بستنی­هایی که دارد در کیف امیر آب می­شود. امیر: «آخ آخ دیدی؟ بستنی خریده بودم، بیا اول اونو بخوریم حتما دیگه تا حالا آب شده...» گرمای دوستی، خیلی وقت­ها، خیلی از کدورت­ها را آب می­کند، مگر نه؟ نام کشتی: گوگیلموپپه Õ کشور سازنده: ایتالیا Õ نوع: ناوشکن Õ تعداد خدمه: 174 نفر Õ طول و عرض: 85 در 8 متر Õ سلاح اصلی: 6 توپ 102 و 4 اژدرافکن 450 میلیمتری

مجلات دوست کودکانمجله کودک 456صفحه 40