افتخار استاد
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1396

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : خمینی، سید حسن

افتخار استاد

افتخار استاد


‏حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در همایش دیدبان اعتدال، گفت: در رثای آقای هاشمی صحبت کردن کار سختی است و همه کسانی که به نوعی ایشان را می شناسند و علاقه ای بین آنها ایجاد شده بود هنوز این حادثه را باور نکرده اند و طبیعی است که صحـبت در‏

‏ ‏


 

افتخار استاد

‏ ‏

‏این جمع برای همه تأثر برانگیز است؛ البته این تقدیر الهی است و ما رضا به قضای الهی می دهیم و علو درجات را برای ایشان می خواهیم.‏

‏یادگار امام سپس به بیان خاطره ای از آیت الله هاشمی پرداخت و یادآور شد: بنده کتابی با عنوان «تحریر توحید» نوشته ام که سال گذشته وقتی چاپ اول این کتاب منتشر شد یک نسخه از آن را به آیت الله هاشمی تقدیم کردم. وقتی کتاب را به ایشان دادم به من محبت کردند و گفتند که می خوانم. هفته بعد گفتند که نصف جلد اول را خوانده اند، اما متوجه شدم که حالتی اعتراض گونه دارند و مطالب کتاب را که در مورد عرفان و تصوف است زیر سؤال بردند.‏

‏وی با تأکید بر حساسیت آیت الله هاشمی نسبت به تصوف جاهلانه، اظهار داشت: یکی از صفات آقای هاشمی گریز بسیار زیاد از «ریا» است. آقای هاشمی به شدت ریا گریز بود؛ تا جایی که حتی گاهی حس می کردم در این خصوصیت افراط می کنند و به همین خاطر عمدتاً ‏


‏از سوی معاندان به اشرافیت متهم می شد. از وجوه تمایز ایشان با اقران خویش در روحانیت نیز همین ویژگی بود.‏

‏سید حسن خمینی گفت: آقای هاشمی می گفت من به این دلیل جذب امام شدم که ریاکار نبود و همان فرشی که در اندرونی پهن می کرد در بیرونی پهن می کرد، اما دیگران اینگونه نبودند. ‏

‏سید حسن خمینی با بیان اینکه متهم شدن آقای هاشمی به اشرافیت ناشی از این است که همانی که هست دیده می شود و به هیچ وجه بنای کتمان ندارد، ادامه داد: روزی که برای ثبت نام در انتخابات سال 92 رفت من از ایشان پرسیدم که با ماشین های معمول رفتید؟ گفتند بله؛ بنا ندارم برای اینکه از مردم رأیی بگیرم یا محبتی را جلب کنم خودم را طور دیگری نشان دهم.‏

‏وی تصریح کرد: اشرافیت به معنای این است که شما ثروت خود را بیش از چیزی که هست بروز دهید یا بیش از حد کفاف انباشت ثروت کنید. نقطه مقابلش این است که به جهت دور کردن دیگران از واقعیت کتمان ثروت کنید که در متون دینی ما خیلی مورد حمله شدید قرار گرفته است. آقای هاشمی معتقد بود «تصوف جاهلانه» مانع رشد در جوامع اسلامی است و در مواقع مختلف به شدت نسبت به این مسأله حساسیت داشت. ایشان معتقد بود علت عقب ماندگی ‏

‏جوامع اسلامی این است که به تولید ثروت توجه نمی شود و ریشه آن را در تصوف می دانست.‏

‏یادگار امام با تأکید بر اینکه آیت الله هاشمی به اعتلای ایران توجه داشت، گفت: به دلیل اینکه آرمان ایشان پیشرفت، توسعه، درآمد و ثروت بیشتر جامعه اسلامی بود با اندیشه های صوفیانه مخالف بود؛ البته میان اندیشه های عارفانه و صوفیانه تمایز قائل می شد.‏

‏وی با بیان اینکه عرفان یعنی اینکه تولید ثروت کنند اما ببخشند، اظهار کرد: این نکته در زندگی ایشان پر رنگ بود که یک مسلمان باید هرچه بیشتر تولید و گره گشایی اقتصادی کند اما لحظه ای که می خواهد سود ببرد، ببخشد. این چیزی است که ریشه آن به امیرالمؤمنین(ع) می رسد. عارف باید در میانه میدان زندگی کند و عارفی که به کناره می رود عرفانش ناقص است. آقای هاشمی معتقد بود که اگر کناره گیری را تقویت کنید لاجرم به اینجا می رسد که جامعه در یک بازده زمانی طولانی به یک جامعه غیر پیشرفته تبدیل می شود.‏

‏سید حسن خمینی با بیان اینکه باید دنیاسازی دنیاگریزانه داشت، اظهار کرد: آقای هاشمی ‏


‏می گفت باید جامعه را به تلاش دعوت کنید و همین باعث می شد که استراتژی ایشان به رونق و تولید بیشتر سوق پیدا کند. البته در جامعه باید «ساده زیستی» خصوصاً میان مسئولان ترویج شود؛ زیرا اگر آنان ساده زیست باشند درد جامعه را کمتر و یا تحمل درد بیشتر می شود. لذا ساده زیستی مسئولان را باید تقویت کرد.‏

‏وی تأکید کرد: آقای هاشمی یک فرد معتدل بود؛ اگرچه این واژه آرام آرام شکل گرفت. عدالت دو حوزه دارد که یک بخش عدالت، در قانونگذاری است. یعنی قانون باید عادلانه باشد و قانون ظالمانه بدترین ظلم است. زیرا قانون ظالمانه باید اجرا شود که به معنای نهادینه کردن ظلم است. بخش دیگر عدالت، در اجراست که قانون عادلانه اجرا شود.‏

‏یادگار امام با بیان اینکه «اعتدال» یک روش عادلانه و عاقلانه است، تصریح کرد: باید بیشترین منفعت را با کمترین هزینه به دست آورد. روش عاقلانه یعنی اینکه اگر می خواهید کشور را بسازید باید از کسی استفاده کنید که با کمترین هزینه این کار را انجام دهد. آنچه مانع تصمیم عاقلانه می شود، ورود احساسات است. از امتیازات آقای هاشمی عدم ورود احساسات در مقام تصمیم گیری بود؛ در حالی که به شدت احساساتی بود. صبر او ریشه در عقلانیت او داشت.‏

‏وی گفت: آقای هاشمی هدفش را تعیین می کرد و به سمت آن می رفت و چون عدالت شرط دیگر اعتدال است، در برخورد با مخالفان از شرط اعتدال خارج نمی شد. لذا دشمنان دیروز را می توانست ببخشد یا حتی فراموش کند. او می توانست به امروز نگاه کند و از آن پلکانی برای فردا بسازد.‏

‏سید حسن خمینی با یادآوری جمله امام که «ما مأمور به تکلیفیم، نه نتیجه»، بیان کرد: بین هدف و نتیجه فرق است؛ هدف قبل از انجام عمل است. اگر هدف نداشته باشید وظیفه مشخص نیست. جایگاه امید در رفتار انسان جایی است که هدف و وسیله را تعیین می کند و آن وقت چون همه چیز در اختیار ما نیست امید به فضل الهی داریم. ‏

‏وی تأکید کرد: انسان معتدل کسی است که برای رسیدن به هدف بهترین و کم هزینه ترین روش را انتخاب می کند. آقای هاشمی اینگونه بود و لذا دیدبان اعتدال نبود؛ بلکه نماد اعتدال بود. او صرفا عادل نبود و در اعتدال خود ثابت قدم بود و این امر ریشه در شجاعت و تدین داشت که ‏


‏وجه امتیازش با خیلی از کسانی که با هم مبارزه را شروع کردند همین است.‏

‏یادگار امام با بیان اینکه «خوف» و «طمع» باعث می شود انسان از حد عقلانیت خارج شود، افزود: آنچه که آقای هاشمی از من و شما و دیگران می خواهد این است که در عقلانیت ثبات قدم داشته باشیم و خوف و طمع احساسات انسانی شما را تحریک نکند و گرفتار موج ها نشوید. امروز ما نیاز به اعتدال داریم اما بیش از آن به ثبات قدم در این مسیر احتیاج داریم.‏

‏وی آیت الله هاشمی را عملگرا دانست و گفت: وقتی که تمام کارهای خوب جلوی انسان باشد و با توجه به هدف بداند که باید کدام را انجام دهد، عمل گرایی به این معنا عین دینداری است. هاشمی پراگماتیست نبود؛ اما عملگرا بود. ‏

‏سید حسن خمینی گفت: آقای هاشمی شاگردی است که افتخار استادش بود. چه بخواهیم و نخواهیم و خوشمان بیاید یا نیاید، جلوه یک شاگرد امام است و نام امام روی اوست. او فخر امام است و کسی است که می توان امام را از طریق او شناخت. وی تأکید کرد: آقای هاشمی هیچگاه نمی خواست عامل انشقاق در جامعه باشد و به شدت به مردم و فهم مردم ایمان داشت و به این موضوع اعتقاد داشت که اگر مردم همه با هم باشند درست تصمیم می گیرند.‏

‏یادگار امام در پایان گفت: در آستانه انتخابات باید به شدت مراقب باشیم که جامعه گرفتار چند پارگی و چند دستگی نشویم. امیدواریم با لطف الهی این چند وقت بگذرد و جامعه ما روی خوشی را پیش روی داشته باشد.‏

 

‎ ‎