مستی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1396

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : حیدری آل کثیر، مرتضی

مستی

مستی

‏ ‏

‏مستی! اگر از میکده اش دور بیفتد‏

‏در باغ جهان رونق انگور بیفتد‏

‏باید دل من پنجره ای داشته باشد‏

‏کز جام تو بر صورت او نور بیفتد‏

‏انگار تو ای پاک! چنان است که خورشید‏

‏از چرخش منظومه ی خود دور بیفتد‏

‏ مستی! همه آن لحظه ی سرخی ست که هر صبح‏

‏چشمان تو بر دیده انگور بیفتد‏

‏آیینه ای از چشم تو در ابر ببالد‏

‏دسته گلی از دست تو در«هور» بیفتد‏

‏آنروز که دنیا هوسی بود که می خواست‏

‏ناخواسته! پای صنم زور بیفتد‏

‏تو بانگ زدی جانب خورشید گرفتی‏

‏تا ظلمت این ننگ لب گور بیفتد‏

‏خاک از گهر پاک تو خاشاک بماند‏

‏شور از تب آشور تو از شور بیفتد‏

‏بادی که زند سرمه به چشمان من ای کاش‏

‏در گوشه ای از چشم تو چون مور بیفتد‏

‏من منعکسم در تو و هرگز نگذارم‏

‏بر ساحت این آیینه«هاشور» بیفتد‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏                     ‏مرتضی‏‏ حیدری آل کثیر‏

‎ ‎