روح بزرگ ؛ ققنوس ؛ بر توسن عشق
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1389

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : جلوداریان، سهیلا ؛ مشفق کاشانی،

روح بزرگ ؛ ققنوس ؛ بر توسن عشق

tazeen2

 دو قطعه شعر از سهیلا جلوداریان

 

 

روح بزرگ

 

 

خبر، شبیه نفسهای رو به پایان بود

که شهر، در قرق توده زمستان بود

به ساقه های جوان، سوز برف می پیچید

که هرچه بود، سپیدارهای عریان بود

زمانه، دستخوش سیر قهقرا می شد

بهشت، ملعبه کودتای شیطان بود

و عمق فاجعه آمد سراغ این مصرع:

که سرسپرده سرهای در گریبان بود

هوای قافیه از این به بعد، اوج گرفت

به سمت روح بزرگی که در جماران بود

هوای قافیه، آکنده از ترنم شد

شبیه قصه مردی که رنگ باران بود

شبیه قصه مردی که جای پاهایش

پل وصال، میان خدا و انسان بود


ققنوس

 

Tazeini5

و مرگ حادثه بود، اما، برای من نه که اقیانوس

که مرگ کوشش تقدیر است برای ماندن یک ققنوس

کنار بستر تو تا صبح ستاره ها همه چرخیدند

و چرخ ـ چرخ ـ زمین هر چند شمارش رقمی معکوس

و صبح بوی قیامت داشت و طعم تلخ، هراسیدن

و بوی مضمحل تردید و طعم سوخته افسوس

تو انعکاس خدا بودی به روی لاشه سرد عصر

برای زنده شدن قانون، برای زنده شدن قاموس

در انتشار نفس هایت نسیم ها همه کوشیدند

نماند عطر کلام تو در انحصار زمان محبوس

و قرن قرن تو شد ای مرد و عالم از نفست پُر شد

و کرد نام تو را تمثیل و خواست چشم تو را فانوس

 

* * *

 

 

بر توسن عشق

 

زین پهنه گذشت مردِ مردی که مپرس

بر توسن عشق، رهنوردی که مپرس

در دیده دل، نقش سواری پیداست

از دامن پرشتابِ گردی که مپرس

 

مشفق کاشانی

 

‏ ‏

‎ ‎