مجله خردسال 03 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 03 صفحه 6

کرد . توی اتاق قدم زد. جلوی پنجره نشست . او چه طور می توانست سر خودش را گرم کند؟ اصلا چرا باید سر خودش را گرم می کرد؟ هوا که سرد نبود ! خرگوش به دور و برش نگاه کرد. آفتاب از پنجره به وسط اتاق تابیده بود. او روی زمین دراز کشید و سر را زیر نور آفتاب گذاشت تا گرم شود. مدتی گذشت اما سر خرگوش کوچولو خیلی گرم نشد. با خودش گفت : نه ! این راه خوبی نیست . باید فکر بهتری کنم بعد توی اتاق قدم زد و فکر کرد. قدم زد و فکر کرد تا این که بالاخره راهی پیدا کرد. خرگوش کوچولو به سراغ صندوق لباس ها رفت و در آن را باز کرد. مادر همه لباسهای زمستانی را توی صندوق گذاشته بود. لباس ها را یکی یکی از صندوق بیرون آورد و وسط اتاق ریخت . آن وقت لابه لای لباس ها یک شال و کلاه پشمی پیدا کرد. آنها را به سرش پیچید . کمی که گذشت احساس کرد سرش کم کم گرم می شود . پیش خودش گفت : حالا درست شد. اما اگر یک شال بزرگ بافتنی هم روی آنها ببندم سرم بیشتر گرم می شود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 03صفحه 6