مجله خردسال 43 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 43 صفحه 19

کمی فکر کرد و گفت: «ناراحت نباش. تو دوستان زیادی داری که خوشحال می­شوند به تو کمک کنند.» آهی کشید و گفت: «ولی هیچ­کس نمی­تواند ی مرا به مزرعه­ی بالای دهکده برساند.» همین موقع پر زد و روی دست نشست و گفت: «چرا! یک نفر هست که می­تواند را ببرد!» با تعحب پرسید«چه کسی؟» خندید و گفت: «من را برایت می­برم. پرواز می­کنم و خیلی زود آن را به دوستت می­رسانم. بعد هم جواب را از او می­گیرم و برای تو می­آورم.» گفت: «و را خیس نمی­کنی!» گفت: «! را خیس نمی­کنم!» ، را به نوکش گرفت و پرواز کرد و رفت. به پرواز نگاه می­کرد و می­خندید. او دوستان خوبی داشت که درکنارشان شاد و خوشحال بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 43صفحه 19