حکم امام و مصونیت قرآن مجید
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1371

حکم امام و مصونیت قرآن مجید

حکم امام و مصونیت قرآن مجید

□دکتر علی مرزبان راد

و ننزل من القرآن ماهو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین الا خساراً‎[1]‎

مصونیت قرآن مجید از هرگونه دگرگونی

‏ستایش خداوند بخشنده را... که مردم آگاه و دیندار و بپاخاسته ایران با یاری خالق توانا و رهبری فقیهانه روح‌الله – رحمة‌الله –  توانستند پس از سالها جدال و پیکار  با شاهیان تبه‌کار! سرانجام در خجسته روز 22/11/57، شجره خبیثه و ستمبار نظام سلطنتی را از ریشه برکنند و شجره طیبه و عدالت‌گستر آئین‌اسلامی را مستقر سازند. حقا که در برابر این نعمت کم‌نظیر آفریدگار: ‏

‏گر به هر موئی زبانی با شدت‏

‏شکر یک نعمت نگوئی از هزار‏‎[2]‎

‏ظهور مجله آگاهی‌بخش و ایمان‌افزای «حضور» یکی از ثمرات نغز، همین شجره طیبه است که چهارمین شماره‌اش هم اینک حضور شماست. در شماره سوم از جمله مقالات سودمند که توفیق خواندنشان یافتم دو سه مکتوب مفید و مختصر بود در نکوهش از منفورترین و رساترین سامری روزگار پروریده دامن عفونت‌زای استعمار! که مرا به نوشتن این مقاله برانگیخت. امید آن که محبان قرآن را پسند آید. ‏

آخرین کتاب آسمانی

‏به اعتقاد ما مسلمین قرآن مجید آخرین کتابی است که از سوی خدای رب‌العالمین بر خاتم‌النبیین -ص- نازل گردید و کاملترین برنامه آسمانی است که میتواند با مصاحبت و همراهی پیامبر و خاندان معصومش - صلوات‌الله علیهم- انسان‌های مآل‌اندیش و حقجو را تا سرانجام حیات به صراط مستقیم: صراط انبیاء و اولیاء هدایت کند. آری قرآن بهترین موعظه خالق سبحان است که در چهارده سده پیش در زی واژگان و عبارات متعارف عربی با نام آیه و سوره جلوه‌گر شده است تا فرزندان آدم، با تفکر در آن وظائف و تکالیف خود را نسبت به خالق و مخلوق نیکو بشناسد و با عمل به دستورهای الهی و اطاعت از معصومین- ص- به مقام خلیفةاللهی برسند. ‏

وسوسه‌ها

‏به گواهی تاریخ از آغاز ظهور دین مبین اسلام تاکنون دشمنان حق و حقیقت و رهزنان طریق انسانیت با انواع ترفندها خواسته‌اند نور خدا خاموش کنند!- که نتوانسته‌اند- با اقسام نیرنگ‌ها و دروغ‌ها و بهتان‌ها در صدد برآمده‌اند اعتقاد مسلمین را بدین کتاب انسان‌ساز، کتاب کفرستیز ظلم‌برانداز سست و بی‌اعتبار نمایند!‏

‏در ابطال این وسوسه‌ها، بزرگان اسلام فراوان داد سخن داده‌اند، در این جا دلائلی مختصر، با زبانی ساده‌تر در حضور شماست. ‏

‏1-‏ خالق پرتوان حافظ قرآن 

‏به اعتقاد ما، قرآن کلام خدا و خالی از هرگونه خطاست. ‏

‏آخرین و کاملترین برنامه آسمانی است که میتواند پاسخگو و رافع نیازهای مادی و زواینده تیرگی‌های روانی باشد، قادر است آدمیان را تا پایان حیات به سوی حق و خوش فرجامی هدایت کند. یقینا لازمه چنین کتاب و برنامه‌ئی آن که خود تا پایان زندگی آدمی از هرگونه آسیب و گزندگی و از هر نوع افزایش و نقصانی کاملا در امان باشد. چرا؟ تا در یوم‌الحساب برای هیچ انسان مکلفی، حتی یک بهانه باقی نماند. لذا می‌بینیم که حکیم توانای عالم‌الغیب بدین موضوع سرنوشت‌ساز عنایت خدائی مبذول داشته و با این آیات بینات افسون‌ها و وسوسه‌ها را از صفحه دلها زدوده است: ‏

‏در عصمت رسول الله ص - و ما ینطق عن الهوی‏‎[3]‎‏... ان هو الا وحی یوحی (پیامبر به تمنای دل سخنی بر زبان نمیآورد.) ‏

‏در مصونیت پیامبران از القاء‌ شیطان: و ما ارسلنا من قلبک من رسول و لا نبی الا اذا تمنی القی الشیطان فی امنیته فینسخ‌الله ما یلقی الشیطان ثم یحکم‌الله آیاته‏‎[4]‎‏.... ‏


‏یعنی هیچ فرستاده‌ئی و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر این که هرگاه آرزو میکرد (برای پیش‌برد اهداف الهی نقشه‌ئی میکشید) شیطان در آرزویش وسوسه مینمود. ‏

‏ولی خداوند از میان میبرد دمی را که شیطان میدمد و آنگاه آیات خود را استوار میسازد... چند آیه در مصونیت قرآن: خار چشم کوردلان. ‏

‏1- لو کان من عند‌الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا‏‎[5]‎‏.... (اگر (بر فرض محال) قرآن از نزد غیر از خدا بود هر آینه در آن اختلافاتی فراوان مییافتند.) ‏

‏2- ان علینا جمعه و قرآنه‏‎[6]‎‏.... (هر آینه بر ماست جمع‌آوری قرآن و خواندنش.) ‏

‏3- لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه‏‎[7]‎‏ (باطل از هیچ روی و در هیچ زمان به قرآن راه نمییابد.) ‏

‏4- لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین‏‎[8]‎‏: (اگر (بر فرض محال) پیامبر برخی سخن‌ها را به ما بربندد البته با قدرت او را میگیریم و رگ دلش را میبریم.) ‏

‏5- انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون‏‎[9]‎‏: (با چهار پنج تاکید جالب و دلنشین) هر آینه خودمان قرآن را فرو فرستادیم و هر آینه ما آن را نگهدارنده‌ایم. ‏

‏و اینکه با گذشت حدود هزار و چهارصد سال شاهدیم که طبق وعده الهی قرآن مجید از هر گزندی و تحریفی در امان مانده است و ازین پس هم در امان خواهد ماند. ان‌الله لا یخلف المیعاد‏‎[10]‎

‏شاعر نامور مولوی بلخی با عنایت به همین آیات چه عارفانه سروده: ‏

‏ ‏

‏مصطفی را وعده کرد الطاف حق‏

‏گر بمیری ‏‏[‏‏توهم‏‏]‏‏ نمیرد این سبق‏

‏من کتاب و معجزت را حافظم‏

‏بیش و کم را من ز قرآن رافضم‏

‏تا قیامت باقیش داریم ما‏

‏تو نترس از نسخ دین ای مصطفی‏

‏و از آنجا که خدای مسبب‌الاسباب همه امور طبیعت را با وسیله و سبب اجرا میکند امر حفاظت قرآن را زیر نظر خودش و با عنایت رسول‌الله و جانشینان بر حقش و  با اهتمام مسلمین به اجراء در آورده است. ‏

2-توجه شدید رسول الله- ص - ‏به دو امر گرانمایه به اعتقاد ما خاتم النبیین- ص- از تمام جهات افضل و اکمل آدمیان تا دامنه قیامت است، آن بنده و رسول خدا با عنایت پروردگارش از گذشته و آینده باخبر بود. میدانست کتب آسمانی پیشین دست‌خوش تحریفاتی بس ناصواب شده‌اند! او میتوانست با خواست خدای رب‌العالمین حوادث آینده مسلمین را نیکو پیش‌بینی کند. از طرفی به قرآن مجید که نشانی جاوید بر نبوتش بود همچنین تصریح در امر خلافت و رهبری امتش یقینا توجهی پیامبرانه داشت چنان که خود فرمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب‌الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی حتی یردا علی الحوض‏‎[11]‎

‏و در مساله جانشینی هم رب حکیم، رسول خدا را چنین فرمان میدهد: یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس‏‎[12]‎‏ (ای پیامبر تبلیغ کن آنچه از سوی پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده است و اگر نکنی، رسالت او را تبلیغ نکرده‌ای و خداوند ترا از گزند مردم نگه‌ میدارد.) ‏

‏با توجه به مطالب یادشده آیا هیچ عاقلی باور میکند که رسول‌الله- ص - در جمع‌آوری و تنظیم آیات قرآن، همچنین تعیین جانشین اندکی سستی ورزیده  باشد؟ حاشا و کلا. ‏

‏ هر کس مختصر شناختی از اوصاف پیامبر گرامی داشته باشد یقین دارد که وی آن دو امر بس عظیم، آن دو امر الهی، آن دو امر سرنوشت‌ساز را به دلخواه زید و  بکر و عمر و... نمیگذارد. ‏

3- علاقه صحابه به کلام ربانی

‏صحابه به اشاره رسول‌الله(ص) هر نوع کوششی درباره قرآن مثل حفظ کردن نوشتن، یاد گرفتن، یاد دادن... را عبادتی بزرگ و کاری پراجر میشمردند. تا آنجا که برخی زنان مسلمان مهر خود را تعلیم سوره‌ئی از قرآن قرار میدادند. با این حال پیداست اگر موقع جمع‌آوری و ثبت و ضبط و هماهنگی آیات قرآن، کوچکترین انحرافی روی میداد هرگز آرام نمیگرفتند. زیرا آنان دست‌پرورده مکتب توحید بودند مکتبی که پیروان خود را چنان میپرورد که جز خدای از هیچ مقامی و قدرتی نهراسند. شجاعتشان در میادین سهمگین نبرد و گفتار بر حقشان در نزد صاحبان قدرت عبرت‌انگیز است و به تعبیر درخشان‏‎[13]‎‏ سعدی: ‏

‏موحد چـــــــو بــــــر پـــــای‌ریــــزی زرش‏

‏و گر تیــــــغ هـــــندی نهـــی بـــر سرش‏

‏امید و هــراسش نبـــــاشد بــــه کــــس‏

‏بر ایــــن است بــــــنیاد تــــوحید و بـــس‏

‏مورخ معاصر و نامور مصری عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب گرانقدر خود با نام الامام علی مینویسد: «در احوال خلیفه دوم نقل است که... او خواست مهر زنان را در حدی بدارد که از آن تجاوز ننمایند. گفت نباید مهر هیچ زنی از مهر زنان پیغمبر تجاوز نماید و اگر شنیدیم زنی از آن تجاوز نموده زیاده را بازمیگردانم. در این میان صدای زنی میان مردم پیچید که سخنش را قطع کرد... ای خلیفه خدای این را به تو نداده است و خدای تعالی میفرماید:.... و آتیتم احد نهن قنطاراً فلا تاخذوا منه شیئاً‏‎[14]‎‏...: (و  اگر به زنان ثروتی هنگفت بخشیدید چیزی از آن را باز پس مگیرید...) خلیفه تعجب کرد چگونه آن آیه شریفه از خاطرش رفته بود. دیگر چاره نداشت جز آن که قانونی که میخواست وضع کند پس بگیرد و به آن زن جوابی گوید که رساتر از هرگونه عذرخواهی باشد: همه مردم حتی حجله‌نشینان از خلیفه فقیه‌ترند...»‏‎[15]‎‏ و در پی گفتار مورخ نامدار مصری میافزائیم که آن بانوی مسلمان درس شهامت را از گفتار رسول خدا و نخستین وصی بر حقش آموخته: فانی سمعت رسول‌الله(ص) یقول فی غیر موطن لن تقدس امة لا یوخذ للضعف فیها حقه من القوی غیر متتعتع‏‎[16]‎‏: (همانا من (علی) بارها از رسول الله(ص) شنیدم که میگفت هرگز امتی مقدس شمرده نشود که در آن امت حق ناتوان را بی لکنت زبان نتوان از قوی گرفت.) ‏

4- اخبار و احادیث

‏روایاتی مستند از بزرگان اسلام در دست است که همگی بر مصونیت قرآن از هر نوع تحریف دلالت دارند. از جمله روایت ابن عباس شاگرد امام علی(ع) در تفسیر و حدیث است که گفت: خداوند همه قرآن را به ترتیبی که هم اکنون در دست مسلمین است در شب قدر بر آسمان دنیا نازل فرمود.... در اصول کافی کتاب فضل القرآن چنین میخوانیم:... حضرت صادق فرمود قرآن یک دفعه در ماه رمضان در بیت المعمور و از آنجا در ظرف بیست و سه سال به تدریج نازل شد.... دیگر حدیثی منقول از طبرسی که گفت: رسول اکرم(ص) سوره‌های قرآن را به ترتیب قرآنی که هم‌اکنون در دست ماست ذکر فرمود‏‎[17]‎‏. دیگر روایت ابی بن کعب که گفت: پیغمبر(ص) تمام سوره‌های قرآن را از آغاز تا انجام، اسم برده و ثواب قرائت هر یک را معین فرمود: که درست مطابق قرآن موجود است و جمیع مفسرین از شیعه و سنی در بیان ثواب قرائت سوره‌ها به همین روایت استناد میکنند‏‎[18]‎‏. ‏

5- همانندی تمام قرآن‌ها از صدر اسلام تاکنون

‏هم‌اکنون نسخه‌های خطی از قرآن در کتاب‌خانه‌های بزرگ دنیا مثل کتاب‌خانه‌های نجف اشرف و مشهدالرضا وجود دارد که خط‌شناسان آن‌ها را مربوط به قرون اولیه اسلام میدانند. جالب آن که این نسخ قدیمی با میلیون‌ها نسخ قرآن موجود در سطح جهان کوچکترین اختلافی ندارند. چون سوره‌ها، آیات، کلمات حتی حروف قرآن چنان مشخص و معین و دقیق شماره‌گذاری و اعراب‌گذاری شده‌اند که امکان هیچ گونه تغییری در آن‌ها نمیرود.... و اگر سد حرمت کلام خدا شکسته شده بود هم اکنون در قرآن پای منتشر شده در سراسر جهان میبایست اختلافات فراوان به چشم بخورد. در حالی که اختلافی نیست و همانندی کامل در نسخه‌های فراوان از صدر  اسلام تا کنون دلیلی واضح بر مصونیت آخرین کتاب آسمانی است. ‏

6-اجماع علماء شیعه بر مصونیت قرآن 

‏علماء امامیه – رحمة‌الله علیه - عموما تصریح کرده‌اند که قرآن موجود در دست ما همان قرآنی است که بر نبی اعظم- ص-  نازل گردید. از جمله شیخ صدوق که تحریف‌ناپذیری قرآن را از معتقدات امامیه شمرده است. ‏

‏همچنین ابوجعفر محمد طوسی در آغاز تفسیر تبیان و شیخ طبرسی در مقدمه تفسیر مجمع‌البیان و هر دو بزرگوار عقیده و استدلال متین علم‌الهدی سید مرتضی را نیز بر مصونیت قرآن نقل کرده‌اند. محمدحسین کاشف‌الغطاء در این‌باره گوید: محققا قرآن موجود در دست مسلمان‌ها همان کتابی است که خداوند آن را به سوی محمد- ص-  برای اعجاز و تحدی و تعلیم احکام و تمیز حلال از حرام نازل فرموده است و یقینا نقص و تحریفی و افزایشی در آن نیست و هر کس از شیعه یا دیگر فرق اسلامی به نقص یا تحریفی قائل باشد بر خطاست در تفسیر گرانقدر المیزان از علامه طباطبائی- رحمة‌الله علیه-  نیز از مصونیت قرآن از هرگونه تحریف و افزایش و نقصان سخن رفته‏‎[19]‎‏ است. ‏


7- سکوت و رضایت امیرالمومنین(ع) در برابر قرآن موجود

‏امام علی- علیه السلام- سرشناس‌ترین چهره جهان اسلام بعد از رسول خداست- ص- آن امام برحق یکی از حافظان و کاتبان و محبان و مروجان قرآن بوده است و پس از رحلت رسول‌الله صلوات‌الله علیه و آله حدود بیست و پنج سال در برابر مصائب و حوادث روزگار استوارتر از کوه استقامت ورزید و بارها در حل مشکلات اسلامی طرف مشورت خلفاء قرار گرفت و آن‌ها را امامانه ارشاد فرمود. آن اولوالامر نیرومندی که در تمام دوره پرتلاطم زندگیش از هیچ مقامی جز خدای توانا نمی‌هراسید و خشنودی او را برتر از هر چیز میشمرد – اولیاء مقرب خدا همگی چنین بوده‌اند -  اگر در هنگام تدوین قرآن و ثبت و تنظیم آیات لغزشی مشاهده میکرد هرگز  لب فرو نمی‌بست. محالا فرض کنیم که علی –ع- در آن بیست و پنج سال بنا به مصالحی به کمیت و کیفیت قرآن جمع‌آوری شده اعتراضی نکرد و سخنی نگفت یا گفت اما کسی اعتناء نکرد! آیا در مدت چهار سال و چند ماه خلافتش هم نمی‌توانست لغزش‌ها را اصلاح نماید؟ آیا نمی‌توانست معایب و نقائص را با عنایت به قرآنی که خود جمع‌آوری و مرتب کرده بود برطرف سازد؟ آری آن پیشوای نخستین، پرورده دامن خاتم‌النبیین در نهج‌البلاغه خود که بعد از قرآن و احادیث نبوی از معتبرترین آثار مکتوب اسلامی است بارها در فضیلت و عظمت قرآن موجود داد سخن داده و مردمان را به استفاده از آن برانگیخته است ولی هیچ‌گاه بر تحریف با افزایش و کاهش قرآن اشاره‌ئی ننموده است. ‏

‏بیگمان سکوت و رضایت امام علی(ع) در برابر قرآن حاضر میتواند هر محقق بینادل را متقاعد سازد که در قرآن مجید هیچ‌گونه تغییر روی نداده است. به شهادت تاریخ مولای متقیان، امیر مؤمنان همان خلیفه دادگری است که در روزهای نخستین از خلافتش به عزل معاویه تبه‌کار سر سلسله جباران همت گماشت و تاب نیاورد که در دوره خلافتش آن زمامدار ستمگر حتی چند روزی بیش بر مال و جان مسلمین مسلط بماند. هرچند فرمان عزل معاویه از نظر سیاستمداران ظاهربین به صلاح حکومت نوبنیاد علی نبود ولی آن امام عادل و آیینه تمام نمای حق، صلاح حکومت را در برابر مصالح اسلام به هیچ شمرد تا روش زمامداری را به جهانیان بیاموزد. ای مالک بدترین وزیرانت کسی است که وزیر تبه‌کاران پیش از تو بوده است.‏‎[20]‎‏) فضل و رحمت و نعمت خالق منان بر مولای متقیان. روان سعدی شاد چه خوش سروده: ‏

‏کس را چه زور و زهره که وصف علی کند‏

‏جبار در مناقب او گفت هل أتی‏

قرآن: معجزه جاویدان

‏یکی از صفات ممتاز انبیاء برحق داشتن معجزه است تا هر شیادی را دست به مقام شامخ نبوت نرسد. هر یک از پیمبران الهی متناسب با زمان و مکان خویش معجزاتی داشته. و از آنجا که افضل المرسلین محمدبن عبدالله - صلوات‌الله علیه وآله - آخرین فرستاده است برای اتمام حجت و رفع هر بهانه‌ئی میزد که معجزه‌اش: جهانگیر و پایدار، انسان‌ساز و اسلام گستر، بدور از هرگونه تغییر و تحریف، مصون از هر نوع تعرض و آسیب تا آن زمان که خدا بخواهد در دسترس جهانیان قرار بگیرد- چنانکه قرار گرفته و آفریدگار یگانه نیرومندی برای آن که به جهانیان بفهماند قرآن ساخته و پرداخته هیچ مخلوقی نیست بلکه کلام بیعدیل و بی‌همتای خالق است و دلیلی استوار و معجزی آشکار بر رسالت آخرین پیامبر. با عرضه آیاتی جن و انس را به معارضه و نظیرآوری فرا میخواند و در جائی میفرماید: ‏

‏قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتوا بمثل القرآن لا یاتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا.‏‎[21]‎‏ یعنی بگو (ای پیامبر) اگر انس و جن فراهم آیند تا کتابی همانند قرآن بیاورند نتوانند همانندش بیاورند اگر چه برخی از آنان برخی دیگر را پشتیبان باشند. ‏

‏در جائی دیگر به ده سوره اکتفاء می‌کند: ام یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون‌الله ان کنتم صادقین.‏‎[22]‎‏ (یا میگویند قرآن را محمد -ص- بربافته است! بگو شما هم ده سوره بسان آن بربافته‌ها را بیاورید و هر که را توانید غیر از خدا فراخوانید اگر راستگوئید.) ‏

‏در جای دیگر بار تکلیف را چنین سبک سازد: وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءکم من دون‌الله ان کنتم صادقین‏‎[23]‎‏: (و اگر در شکید از آنچه بر بنده خودمان فرو فرستاده‌ایم شما هم یک سوره همانندش بیاورید و گواهان خود را جز خدا فراخوانید اگر راستگوئید.) و در پی همین آیه خدای قهار اخطار میکند اگر انجام ندادید - و هرگز هم انجام نخواهید داد - پس بهراسید از آتشی که آتش‌زنه‌اش انسان و سنگ‌ها است که برای کافران آماده گردیده. ‏

‏با توجه به دلائل یادشده هرچند کوتاه و مختصر بودند توان گفت که قر‌آن موجود در سراسر جهان، قرآن معجزه جاویدان خاتم پیمبران همان است که‌‌ بر رسول خدا نازل شده و در کمیت و کیفیت آیات و کلمات حتی حروف، همچنین در تنظیم و ترتیب سوره‌ها و آیات از آغاز تا فرجام کمترین دگرگونی روی نداده است و باطل و القائات شیطان از هیچ روی و هیچ‌گاه بدان راه نیافته است و راه نخواهد یافت. ‏

جاذبه و دافعه قرآن

‏با تمام این احوال و اوصاف از صدر اسلام تاکنون بوجهل صفتانی به مخالفت با قرآن برخاسته‌اند! و مخالفتشان هم دور از انتظار نبوده است. زیرا قرآن جاذبه‌ئی خداداد دارد برگرفته از مهر خدا و دافعه‌ئی خداداد دارد مقتبس از قهر خدا! قرآن برای مؤمنان شفاء و رحمت است و ستم‌پیشگان را پیاپی خسران و زحمت! ستایش از قرآن را در این سخنان بهترین بنده خدا محمد مصطفی –ص- باغین عنایت ملاحظه کنید: ‏

‏قال رسول الله: القران افضل کل شیءِ دون الله:‏‎[24]‎‏ قرآن برتر از هر چیزی است بعد از خدا. و در حدیثی دیگر: خیارکم من تعلم القرآن و علمه:‏‎[25]‎‏ بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و یاد بدهد. فضل و رحمت نامتناهی الهی باد بر این بهترین بنده خدا تا زمانی که جهانیان معبود بیزوال را پرستش میکنند. ‏

‏از طرفی نفرت از قرآن را در سخن یکی از دشمنان خدا با نام گلادستون نخست‌وزیر انگلیس با دیده تنفر بنگرید و بر او نفرین بفرستید. این سردسته طاغوتیان در تاریخ 1887- م- روزی در مجلس عامه انگلستان خطاب به نمایندگان با شور و هیجان چنین گفت: تا زمانی که قرآن خوانده میشود و حج گزارده میشود و محمد در گلدسته‌ها نام برده می‌شود نصرانیت در خطری بزرگ است! پس به قر‌آن روی آورید و بسوزانیدش! و به کعبه و آن را ویران کنید! و به محمد و نامش را از ماذنه‌ها نابود سازید!‏‎[26]‎‏ شگفتا از این همه شقاوت! بنگرید این نمرود سرکش دل مرده را با چه گستاخی اعلان جنگ به خدا میدهد! و چگونه از رحمت‌های سه‌گانه می‌هراسد و چگونه خشم یزدان را بر خود روان میسازد!‏

حاشیه‌ئی در متن و جوابی پیش از پرسش!

‏- جهت آن که مبادا کسی اعمال بدکاران را خیام‌وار ناشی از علم خدا بداند و به جبر محض گرفتار آید میگوئیم هر نیکی و بدی که از انسان مکلف سرمیزند با اختیار و اراده اوست هر چند خدای عالم الغیب از ازل تا به ابد از هر چیز و هر کسی آگاه است. ولی پیش آگاهی خدا موجب و علت گناه نیست، بلکه در سرای دیگر هر کسی مسؤول اعمال خویشتن است... و به قول خواجه نصیر طوسی- رحمةالله علیه: ‏

‏علم ازلی علت عصیان گفتن‏

‏نزد عقلا ز غایت جهل بود‏

آیات شیطانی: گوساله سامری

‏در عصر ما عصری که با مسیحا نفس روح‌الله- رضوان‌الله تعالی علیه -  نور اسلام با شتابی بیش از پیش ظلمت شکن شده و خروش تکبیر و فریاد رعدآسای اسلامیان بیش از هر زمان کاخ‌های پی‌افکنده از خون و استخوان را بی‌اعتبار و لرزان ساخته است ظلمه کاخ‌نشین برای بقاء موجودیت خویش و ادامه چپاولگری از هیچ جنایت و خباثتی رویگردان نیستند! چنانکه شاهد بوده‌ایم در این چهارده سال که از پیروزی انقلاب گیتی نورد اسلامی میگذرد و هر یک از زر و زورداران مزور با نیرنگ‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی... خطرناکتر از همه فرهنگی کوشید سیل خروشان انقلاب اسلامی را سد کند‏

‏- که نتوانست- یکی از ترفندهای فرهنگی عفریته استعمار از ماوراء بحار آن که پس‌مانده‌ئی از دودمان سامری را با نام (سلمان رشدی) پر و بال داد! زرهای زور آورده را: هشتصد و پنجاه هزار دلار یا بیشتر ناز شست بدو ‏


‏بخشید! تا آن قلم بمزد گوساله‌ئی را پرزرق و برق، پر بانگ و هیاهو اما کنفت و پلشت به راه اندازد و چندی گوساله‌پرستان را سرخوش و دل‌گرم سازد! طبق نوشته آگاهان این مؤلف بدفرجام در کتاب کفرآلود خود تمام مقدسان دینی و مذهبی خداپرستان را به باد تمسخر و ریشخند گرفته است به خالق سبحان، به فرشتگان، به پیامبران مخصوصاً خاتم آنان به یاران و پیروان و همسران وی، به اصول و فروع دین..... توهین کرده است! مؤلف لعین با نیش چرکین قلم، هر چه دلخواه عفریته استعمار و نطفه پلیدش اسرائیل غاصب تجاوزکار بوده بر صفحه کاغذ آورده است با عنایت به محتوای کتاب میسزد که آن را: (اعلان جنگ رشدی جهول با خدا و رسول) بنامیم!‏

‏این مزدور انگلیس: همکار ابلیس در بخشی از سیاه ‌نامه‌اش به تقلید از راویان جعال و دروغ‌پرداز احمقانه کوشیده است آیاتی را که بر مصونیت و اعجاز قرآن و بر عصمت پیامبر ص دلالت دارند نامعتبر و نامعتمد جلوه دهد! وجه تسمیه کتاب هم از داستان جعلی با نام افسانه غرانیق گرفته که اسلام‌شناسان مدت‌هاست بی ‌پایگی آن را با دلائل روشن به اثبات رسانیده‌اند. در اینجا چکیده‌ئی از آن نوشته‌ها را در معرض دید شما میگذاریم: ‏

رویدادی تاریخی

‏به گواهی تاریخ در یکی از ایام جمعی از بت‌پرستان مکه به سرکردگی حارث، عاص، ولید، امیه... نزد رسول الله(ص) آمدند و پیشنهاد کردند برای آن‌که جنگ و جدال میان ما عرب‌ها رخت بربندد ما یک سال خدای ترا عبادت میکنیم تو هم متقابلا یک سال بت‌های ما را پرستش کن. تا خیر خداپرستی به ما برسد و خیر بت‌پرستی هم به تو! در مقابل این پیشنهاد جاهلانه خالق حکیم سوره شریفه (الکافرون) را نازل فرمود و درخواست کافران را مؤکدانه مردود شمرد و آن‌ها را کاملاً نومید ساخت. چرا گفتیم: پیشنهاد جاهلانه؟ زیرا آنان نمی‌فهمیدند و باور نداشتند که پیامبر با آن همه معرفت، و عظمت مقام نبوت اگر دمی به بت گراید چه فرجامی ناگوار در پی دارد!‏

آغاز داستانی دروغین

‏راویان منافق جعال و مورخان نامحقق نقال از حدود سال 250- هجری این داستان ساختگی را بر دو عبارت شعرگونه از بت‌پرستان جاهلی بنا نهاده‌اند بدین گونه: ‏

‏بعد از آن که پیامبر به فرمان خدا بت‌پرستان را مأیوس ساخت گهگاهی می‌اندیشید و میگفت کاش سوره‌ئی یا آیه‌ئی بر من فرود میآمد تا بتوانم با بت‌پرستان قریش آشتی کنم و آنگاه هم و غم خود را صرف تبلیغ اسلام به خارج از عربستان بنمایم.... [این نخستین دروغی است که در اینجا خارسان به چشم جان میخلد! زیرا پیامبر -ص- هرگز با بت‌پرستان آشتی نمیکرد، و چنین سودائی هرگز در سر نمی‌پرورد. و اساساً رسالت او و همه پیامبران الهی مبارزه با بت‌پرستی، رهائی بندگان از قید اسارت ظالمان و هدایت مردمان به سوی توحید و خداپرستی بوده است و سازنده قصه با تمهید این مقدمه: (آرزوی پیامبر بر آشتی با بت‌پرستان) میخواهد پیامبر را فردی متلون، انعطاف‌پذیر بنمایاند!‏

‏دنباله داستان: روزی پیامبر در خانه خدا با صدای رسا سوره (النجم) را تلاوت میکرد. مستمعانش جمعی از مسلمین و گروهی از بت‌پرستان بودند. پیامبر آیات 19 و 20، از سوره را قرائت نمود: افرأیتم اللات والعزی ومناة الثلاثه الاخری: (آیا دیدید بت لات و عزی را و مناة بت سوم را...) در همین لحظه شیطان این دو جمله شعرگونه را به پیامبر تلقین کرد و او غافلانه آن‌ها را بر زبان آورد: تلک الغرانیق العلی و انّ شفاعتهن لترتجی‏

‏یعنی آن (اشاره به بت‌ها) پرندگان (یا زیبارخان) بلندپایه‌اند. ‏

‏و هر آینه در قیامت به شفاعتشان امید میرود... ‏

‏[این است بهتانی دیگر به پیامبر اکرم! زیرا در کلام‌الله خطاب به شیطان میخوانیم: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان‏‎[27]‎‏: یعنی هر آینه بندگان من، ترا بر آن‌ها دستی نیست.]‏

‏دنباله دروغ‌پردازی: پیامبر پس از گفتن این دو جمله شیطانی، بقیه آیات سوره را تا پایان ادامه داد و چون آیه آخر را که متضمن سجده واجبه تلاوت نمود بیدرنگ سر  بر زمین و خاک نهاد و خاک را سجده کرد. مسلمین و بت‌پرستان نیز سر بر زمین نهادند و خاک را سجده کردند مگر ولید که به علت سالخوردگی نتوانست سر بر زمین نهد در عوض مشتی خاک بر پیشانی مالید [داستان‌پرداز با نسبت دادن این عمل به ولید میخواهد به خواننده قصه بقبولاند که چنین واقعه‌ئی روی داد و کسانی هم دیدند!] پس از این روی داد بت‌پرستان به مسرت و شادی پرداختند و شایعه پراکندند که پیامبر از بت‌های ما به نیکی یاد کرد و اوصاف آن‌ها را ضمیمه قرآن ساخت و بدان‌ها سجده نمود! ما هم ازین پس با مسلمین دشمنی نخواهیم ورزید. ‏

‏تا شب هنگام جبرئیل به نزد رسول‌الله آمد و گفت یا رسول‌الله من که جبرئیلم این دو آیه را (تلک الغرانیق...) از نزد خدا برایت نیاوردم این دو را شیطان بر زبانت گذارد برو و مردم را آگاه کن! پیامبر از این اشتباه افسرده شد و خداوند برای رفع ملال از پیامبر، این آیه را فرو فرستاد: ولو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلاً‏‎[28]‎‏، (اگر دلت را استوار نمیساختیم نزدیک بود اندکی بدانان بگروی!) و از آن سوی همین که خبر به گوش مسلمینی رسید که جهت تبلیغ اسلام به حبشه مهاجرت کرده  بودند گفتند به مکه بازگردیم و از رویداد آگاه شویم ضمناً با زن و فرزندان خود دیداری تازه کنیم... ‏‏[‏‏اشاره به دیدار زن و فرزندان  برای آن است که خواننده قصه در صحت رویداد تردید نکند و بازگشت مهاجران به مکه را تائیدی بر آن بشمارد! ‏

‏وگرنه بجای آن که همگی از راهی دور به مکه باز گردند پیکی را میفرستادند و از ماجرای باخبر میشدند.]‏

‏و دنباله دروغ‌پردازی: باری مهاجران نزد رسول‌الله آمدند و از صحت و سقم واقعه جویا شدند. پیامبر گفت آری چنین شد ولی جبرئیل شبانه به نزد من آمد و مرا از اشتباه بدر آورد و من هم مسلمین را آگاه ساختم و اعلام کردم که جدال و دشمنی با کفار کماکان ادامه خواهد یافت!‏

‏پایان دروغ‌پردازی از زبان کعبه احبار یا دیگر راویان جعال و مورخان نقال تا میرسیم به خاورشناسان موذی و مکار که این دست قصه‌های خرافی و حدیث‌های جعلی و خرد‌ناپذیر را با آب و تاب تمام نقل میکنند تا به گمان خود به اسلام ضربه بزنند! نکته دیگر در اینجا این که سازنده افسانه غرانیق هر کسی بوده است با فنون شعر و آیات قرآن آشنائی داشته زیرا دو شعار یا دو سرود بت‌پرستان را پس از آیاتی جا داده است که از نظر آهنگ واژگان ظاهرا با هم شباهت‌گونه‌ئی دارند! البته شباهتی بسان رحمت با زحمت! یا سلمان فارسی با سلمان رشدی! ولی فاصله‌ئی از جنةالماوی در عالم بالا با کاخی سفید و خون گرفته در آمریکا!‏

‏ملاحظه کنید: ‏

‏افرایتم اللات و العزی‏ ‏ومناة الثالثة الخری... ‏

‏تلک الغرانیق العلی‏ ‏و ان شفاعتهن لترجی‏

غرض قصه‌سازان بیماردل

‏چنان که گفتیم غرض سازندگان و انتشاردهندگان این نوع افسانه‌ها آن که بی‌اعتبار و بی‌حرمت سازند آیاتی را که بر مصونیت و اعجاز قرآن و مبری بودن پیامبر از لغزش دلالت دارند. و رشدی آن مرتد مستغرق در گرداب ضلالت میمون‌وار غسلین چرکین اسلاف دروغ پرداز خود را بلعیده و تراوش آن را بر صفحات کاغذ با نگریدن به افسانه غرائیق (آیات شیطانی) نامیده است! غالبا خوانده یا شنیده‌ایم که از ظهور اسلام تاکنون برخی نویسندگان و مورخان مغرض و خاورشناسان تیره‌دل علیه اسلام و قرآن مقاله‌ها و کتاب‌ها نوشته‌اند ولی ظاهرا به دور از هتاکی و وقاحت و اسلام‌شناسان هم متقابلا بدان‌ها پاسخ داده‌اند. اما نوشته‌های سلمان رشدی غیر از آن‌هاست این دلقک تبه‌کار پروریده در دامن گندیده استعمار با زبان قلم به همه مقدسات دینی از اصول گرفته تا فروع میتازد! معتقدات هزار میلیون مسلمان را ابلهانه خرافی و خنده‌آور جلوه میدهد! خالق سبحان، فرشتگان و پیامبران مخصوصاً خاتم آنان و یاران و همسران وی را بیشرمانه دست می‌اندازد! کیفر چنین مرتدی جهول و محارب با خدا و رسول -ص- همان نائب الامام امام خمینی - رحمة‌الله علیه - مقرر کرده است و از آن گریزی و گزیری نیست. و این است آن فتوای کفرشکن که تبرکا نقل میشود و از پروردگار توانا خواستار اجرای آنیم: ‏

باسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم، مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تادر هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود شهید است ان‌شاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته. روح‌الله الموسوی الخمینی‎[29]‎ 25/11/67. 

‏علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد‏

‏بدیهی است سیاه‌نامه رشدی منفور و کتاب‌هائی نظیرش که یقینا ازین پس پدید خواهند آمد در جائی رشد میکنند که مردمش از قرآن بی‌خبر مانده باشند. پس برای آنکه این دست آثار کفرآلود در سرزمین ایران اسلامی رشد نکند چه باید کرد؟ راهی نیست مگر آن‌که مشتاقانه به قرآن روی آوریم آن را یاد بگیریم و یاد بدهیم. چاره‌ئی نیست جز آن که فرزندان صالح سلمان پارسی را در مدارس و دانشگاه‌ها از این چهار مرحله با درایت بگذرانیم: درست خواندن قرآن، فهم معانی قرآن، اعتقاد  به الهی بودن قرآن، عمل به احکام قرآن. ‏

‏- در همین جا لزوما یادآور میشویم: سزاوار نیست نوجوانان علاقه‌مند به قرآن را با قواعد تجوید و اعلال و ادغام و ابدال (با آن همه دشواری، تو در توئی و پیچیدگی) پای‌بند و درگیر سازیم. زیرا بیم آن میرود که بسیاری از آنان از بیم دشواری این قواعد از آشنائی با خود قرآن باز مانند. یقینا فراگیری این مسائل برای دانشجویانی که در رشته‌های قر‌آن و حدیث، معارف اسلامی، ادبیات عرب تحصیل میکنند ضروری و سودمند است اما دیگر دانش‌آموزان راهمان درست‌خوانی با رعایت اداء حروف از اندام‌های صوتی- متناسب با سنوات تحصیلی و درک معانی آیات کافی است تا بعدا به تفسیر و دیگر مسائل و معارف قرآنی برسند. این کوچک عبد خدای بزرگ به نیت آن که آموزش قرآن رسمی و همگانی بشود حدود چهار سال پیش مقاله‌ئی با عنوان (لزوم آموزش قرآن...) تهیه کردم و به امضاء بیش از 600 محب قرآن (کارمند، دانشجو استاد دانشگاه) رسانیدم و به مقامات صالحه تقدیم نمودم: (دفتر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، گروه آموزش عالی در مجلس شورای اسلامی) - ارکانشان استوار - و در انتظار رسیدگی و اقدام یا جواب رد عاجلا او آجلا! روزشماری و ماه‌شماری و سال‌شماری میکنم! تا خدای بزرگ چه خواهد. ‏

‏بارها نوشته‌ام و بار دیگر مینویسم: هان ای عزت یافتگان از قرآن و عترت: (مستقر در شورای عالی انقلاب فرهنگی، در وزارت آموزش عالی و ای مسؤولان برنامه‌ریزی) بیش ازین درنگ نکنید، با تصویب مصوبه‌ئی گرانقدر آموزش قرآن مجهول‌القدر را در مدارس و دانشگاه‌ها الزامی و همگانی سازید. مبادا این شکایت رسول‌الله -ص- از قومش شامل حال شما هم بشود: و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذاالقرآن مهجورا‏‎[30]‎

‏به امید روزی که شاهد باشیم هفته‌ئی دو ساعت تعلیم قرآن با ترجمه به مقدار حداقل یک جزء در هر سال، به علاوه هفته‌ئی دو ساعت آموزش قواعد صرف و  نحو: (وسیله تسهیل و تسریع در آموزش قرآن) منظم و متوالی از اول دوره راهنمائی تا پایان تحصیلات دانشگاهی، در تمام رشته‌های تحصیلی الزامی و همگانی گردد. گذشته از این در آزمون سراسری هم (قرآن مجید) مستقلا در شمار درس‌های امتحانی با ضریبی متناسب درآید. و در راه رسیدن بدین هدف مقدس از دشواری‌ها، از کمبود کتب درسی و کمبود مدرسان شایسته، از افزایش ساعات تدریس و افزایش هزینه‌های گوناگون... نباید ترسید، از بهانه‌های کوته‌همتان همان‌ها که از کاه کوه سازند نباید ‏


‏دلسرد و نومید گردید. زیرا ما به وعده خدای توانای خوش پیمان پشت گرم و دلخوشیم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.:‏‎[31]‎‏ (و کسانی که در راه ما بکوشند هر آینه راه‌های خود را بدان‌ها می‌نما‌یا‌نیم.) - ایدون باد یا خیرالمعطین.-‏

‏دانش‌پژوهانی که طالب آگاهی بیشتر و رساتر درباره افسانه غرانیق و کتاب کفرآلود آیات شیطانیند بنگرند به: ‏

‏1- تفسیر ابوالفتوح رازی جلد 7، ص 149، 2- تفسیر مجمع البیان جلد 4، ص 9، 3- تفسیر الصافی کاشانی جلد 3، ص 386، 3-  تفسیر المیزان جلد 28، ص282، 4- تفسیر نمونه جلد 14، ص 141، و جلد 22، ص 521 نیز به کتب: ‏

‏1- فروغ ابدیت جلد 1- ص 274، از حجةالاسلام استاد جعفر سبحانی در سال 1345ش. ‏

‏2- تاریخ قرآن ص 148 از دکتر محمود رامیار، چاپ سوم در 1369- ش‏

‏3- نقد توطئه آیات شیطانی از سید عطاءالله مهاجرانی- در 1368- ش‏

‏4- آیات رحمانی از دکتر محمد صادقی رمضان 1409‏

‏5- حقارت سلمان رشدی از مصطفی حسینی طباطبائی در 1368- ش‏

‏6- دسیسه آیات شیطانی ناشر مرکز تبلیغات اسلامی تابستان 1368- ش‏

‏7- الرد علی الایات الشیطانیة و به زبان عربی) از حجةالاسلام استاد هادی المدرسی ذی‌الحجه 1409‏

‏8- ترجمه همین کتاب به فارسی با نام ردی بر کتاب آیات شیطانی ترجمه حمیدرضا شیخی زمستان  1369- ش.‏

‎ ‎

‏پی‌نوشت ها:‏

  • - الاسراء84)،
  • - سعدی- علیه الرحمة،
  • - النجم 3)،
  • - الحجج 51)
  • - النساء 84)،
  • - القیامة 17)،
  • - فصلت 42)
  • - الحاقة 44)،
  • - الحجر 9-)
  • - آل عمران 7)
  • - ترجمه الغدیر جلد 1 ص 2.
  • - المائده 71)
  • - نقد توطئه آیات شیطانی ص 205
  • - النساء 24)،
  • - کتاب (الامام علی -ع- جلد 2، ص 170، ترجمه مرحوم آیةالله طالقانی: روحانی کفرستیز مقاومتر از کوه، یار صدیق روح الله - رحمةالله علیهما-  
  • - نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام جلد 2، ص 1012،  
  • - تفسیر نوین از مرحوم محمدتقی مزینانی ص20-
  • - تفسیر نوین ص37،
  • - جلد 23 فارسی ص 150،  
  • - نهج البلاغه جلد 2، ص 990،  
  • - الاسراء 90)،
  • - یونس 38)،
  • - البقره 21).
  • - القرآن کریم فی احادیث الرسول الاعظم و اهل بیته - ص 32)،
  • - یمین کتاب ص 75، 5 -
  • - راز بزرگ رسالت ص هشت، از حجةالاسلام: جعفر سبحانی. فروردین 1358
  • - الاسراء 67).
  • - الاسراء 76)
  • - کتاب نقد توطئه آیات شیطانی ص 117 سید عطاءالله مهاجرانی
  • - الفرقان32)،
  • - العنکبوت 69) پایان.