نگاهی دیگر به بحران جنگ خلیج فارس
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1371

نگاهی دیگر به بحران جنگ خلیج فارس

نگاهی دیگر به بحران جنگ خلیج فارس

علی محمد بشارتی

اشغال کویت

فصل اول ریشه‌های بحران 

‏تا‌کنون هیچ کس به درستی نتوانسته است پاسخ این سئوال کوتاه را بدهد: چرا عراق کشور کویت را اشغال کرد؟ البته پاسخ‌های متعدد و گاه متفاوت و متضادی توسط کسانی که بحران اشغال کویت را از نزدیک پیگیری کرده‌اند داده شده است ولی نمی‌توان گفت که این پاسخ‌ها به درستی پاسخ سئوال فوق است. راستی چرا کویت توسط عراق اشغال شد؟‏

‏به نظر ما چند دلیل می‌تواند انگیزه صدام در حمله به کویت باشد: ‏

الف: وضعیت جغرافیایی خاص عراق

‏عراق کشوری است با ظرفیت که از موفقیت استراتژیک بالائی برخوردار است. وضعیت انسانی و اقتصادی عراق  با کشورهای عرب همسایه قابل مقایسه  نیست. عراق به دلیل وجود دو رودخانه عظیم دجله و فرات از وضعیت کشاورزی خوبی برخوردار است. عراق در بسیاری از مواد کشاورزی و محصولات غذائی خود‌کفاست. عراق بزرگترین کشور صادر‌کننده خرما در دنیاست. وضعیت طبیعی و متفاوت عراق، این کشور را برای دامداری مناسب ساخته است. این موقعیت را وضعیت هیچ کدام از کشورهای عربی دارا نیستند. ولی با همه این شرایط، عراق در بهره‌مندی از دریا ناتوان و از این جهت بسیار ضعیف است. عراق بین کشورهای جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، سوریه، اردن، عربستان و کویت محصور شده است و جز یک ساحل محدود 180 کیلومتری در شمال غربی خلیج فارس، ساحل کشیده و قابل استفاده دیگری ندارد. همین امر عراق را بسان پرنده‌ای در قفس قرار داده است که به دنبال راه خلاصی می‌باشد. عراق با  18 میلیون جمعیت و وسعتی بالغ بر 45200 کیلومتر مربع محصور و محاط بین کشورهاست. عراق علاقه‌مند و یا نیازمند و یا عاشق و بهتر بگویم تشنه دریاست. جنگ طولانی و پرخسارت عراق بر علیه کشورمان که  8  سال به درازا انجامید جهت دسترسی به دریا بود و یا حداقل یکی از دلایل اصلی صدام در جنگ بر علیه ما رسیدن به دریا بود. ‏

ب: خصلت‌های شخصی صدام

‏صدام شخصا مرد فوق‌العاده‌ای است. صدام شخصی جانی، خونخوار، بیرحم، بی‌پروا، گستاخ، قوی، قدرت‌طلب، هوشیار، مسلط، پرجاذبه و فریبکار است. مدیر ولی بی‌تدبیر است، هنگامی که حزب بعث در سال 1968 با یک کودتا عبدالرحمن عارف را از قدرت بزیر کشید، با قدرتی مثال زدنی کشور کودتاخیز عراق را به کنترل خود در آورد. هر چند ژنرال احمد حسن البکر رئیس جمهوری عراق بود و صدام در پست شخصیت دوم حزب بعث کار می‌کرد، ولی همگان می‌دانستند که نقش اصلی را صدام به عهده دارد و کشور را صدام اداره می‌کند. صدام از آغاز سلطه حزب بعث به شکار مخالفین پرداخت و رهبران و شخصیت‌های با نفوذ عراق را یکی پس از دیگری از  پای در آورد. آنگاه به سراغ افراد مشکوک رفت و همان بلا را به سر آنها در آورد. در صحنه سوم رهبر بعث عراق افراد دودل و مزدور را به کام مرگ فرستاد. دیگر مشکلی در پیش روی صدام نبود. او دیگر به راحتی بر اریکۀ قدرت تکیه زد و با نفوذ کلام و جاذبه شخصی سران ارتش را مطیع و منقاد خود نمود. با این مقدمه برای ارتش عراق دلیل موجهی لازم نبود که فرمان حمله به کویت را بی چون و چرا اجرا نماید. ‏

‏مجله آلمانی اشپیگل چندی پیش مصاحبه‌ای با حسنی مبارک ترتیب داده است که خواندنی است و تائیدی است بر  گفته‌های ما. ‏

‏اشپیگل: آقای مبارک شما صدام را چگونه دیده‌اید؟‏

‏مبارک: این آدم (صدام) از یک نوع عقده رهبر بودن رنج می‌برد. او می‌خواهد یک جمال عبدالناصر جدید باشد. آن موقع که ناصر یک آزاد کننده ملت عرب به شمار می‌آمد، صدام یک متجاوز محسوب می‌شد. در سال 1980 صدام برای آنکه حکومت خلیج فارس را در ترس و وحشت قرار دهد به ایران هجوم آورد. ‏

‏اشپیگل: تصور خطا و یا خطای صدام چه بود؟‏

‏مبارک: او فکر می‌کرد، عملیات علیه ایران طولانی‌تر از یک ماه نخواهد بود. از این طریق میخواست حکومت‌های وحشت‌زده خلیج (فارس) را از حیث سیاسی کنترل کند. با ایده‌آل آنکه چاههای نفت آنها برداشت نماید. باید دید با آنکه چند هفته جنگ با ایران هشت سال ادامه یافت به چه دلیل او به اشغال کویت دست زد‏‎[1]‎‏ ‏

ج: ادعای ارضی عراق بر تمامیت خاک کویت. 

‏عراق از دیرباز، کویت را جزء لاینفک خاک خود می‌دانسته است. زمامداران عراق هر وقت فرصتی یافته‌اند این ادعا را تکرار کرده‌اند. مثلا عبدالکریم قاسم اولین رئیس جمهوری عراق که علیه خاندان سلطنتی فیصل کودتا کرده بود، پس از استقرار پایه‌های حکومت خود چنین ادعایی را نمود. البته در آن وقت با واکنش شدید کشورهای مختلف به خصوص دول عرب رو به رو شد و حتی جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر نیز به رغم اختلافات فراوانی که با کویت داشت در مورد ادعای عراق بر تمامیت کویت، جانب کویت را گرفت. به هر حال تعقیب این مسأله با کودتای عبدالسلام عارف بر علیه قاسم موقتا منتفی گردید. ولی هرگز این ادعا منتفی نشد و زمامداران بعد از قاسم هر وقت فرصتی یافته‌اند موضوع را به اشکال مختلف تکرار کرده‌اند. ‏

د: بدهیهای فراوان عراق و نابسامانیهای اقتصادی بغداد. 

‏عراق در جنگ 8 ساله متحمل خسارات بسیار زیاد انسانی و اقتصادی شد. هر چند عراق اهل دادن آمار و ارقام نیست. اما آمارهایی که از منابع نسبتاً مستقل و بی‌طرف ارائه شده حاکی از آن است که حاصل صدام از جنگ 8 ساله 600 هزار کشته 2 میلیون مجروح و چیزی در حدود 400 میلیارد دلار خسارت بوده است. علاوه  بر آن بغداد مبالغ قابل توجهی به کشورهای صادر کننده اسلحه مقروض بوده است. گفتنی است که تنها مطالبات فرانسه از عراق چیزی در حدود یکصد میلیارد فرانک فرانسه بوده است. عراق به شوروی هم مبالغ معتنابهی مقروض شده بود. همچنین کشورهای یوگسلاوی، برزیل، انگلیس، مصر، آرژانتین، ایتالیا، آلمان، هلند و  چند کشور دیگر مقادیری از عراق طلبکار شده بودند. با توجه به کاهش قیمت نفت و سهم عراق در اوپک، مجموع عواید سالانه عراق نزدیک به 12 میلیارد دلار است و رئیس رژیم بعث عراق با این درآمد محدود بسختی می‌توانست بهره وام‌های خود را بپردازد. ‏

‏علاوه بر آن به مراکز اقتصادی، خطوط ارتباطی آسیب کلی وارد شده بود و بسیاری از پروژه‌های حیاتی از کار افتاده بود که همه اینها بر مشکلات اقتصادی عراق افزوده می‌گردید. ‏

‏عمق نابسامانی اقتصادی عراق را از اظهارات طه یاسین رمضان معاون نخست‌وزیر وقت عراق به سلطان قابوس ‏


‏ می‌توان دریافت. وی به پادشاه عمان گفته بود ‏

‏ملت عراق گرسنه است و بجز نان و چای چیزی برای خوردن ندارد. و این بی‌معناست در حالی که ما گرسنه‌ایم  در کنار ما کویت در رفاه کامل زندگی می‌کنند. ‏

هـ: بیهودگی حمله به جمهوری اسلامی ایران

‏هر چند بعد از آتش‌بس در جنگ 8 ساله، صدام دستور داد به دلیل پیروزی بر ایران مردم عراق به جشن و پایکوبی بپردازند؟! اما او نتوانست علائمی از این پیروزی ادعائی را به مردم ارائه دهد برعکس بعد از آتش‌بس نقش عراق در منطقه تضعیف شد و بحران در ارتش عراق آشکار گردید. اعدام فرماندهان و افسران ارشد عراق که برای تامین خواست صدام و خصلت‌های ماجراجویانه وی عناصر موثری بودند. ناشی از سئوالات متعدد آنها از خود و یا حداقل از یکدیگر بود که از جنگ 8 ساله با ایران به چه نتیجه‌ای رسیده‌ایم. صدام برای آنکه از طغیان گسترده ارتش مصون بماند، دستور حمله به کویت را صادر کرد، به چند منظور 1- ارتش را سرگرم و از مرکز دور کند 2- روحیه ارتش را بهبود بخشد 3- غنایمی به دست آید و از این رهگذر حقوق ارتشیان ترمیم گردد. ‏

و- فریب خوردن صدام توسط آمریکا

‏اخیرا خبرگزاریهای جهان از قول مقامات آمریکایی اعلام کردند که واشنگتن از زمان ریاست جمهوری جرالد فورد (جانشین ریچارد نیکسون که بعد از استعفای وی در ماجرای واتر گیت به کاخ سفید نقل مکان کرده بود) در صدد سلطه بر خلیج فارس بوده است. ‏

‏جنگ خلیج فارس بهانه لازم جهت حضور گستاخانه عظیم در منطقه را به آمریکا نداد. از طرف دیگر صدام در طول جنگ خلیج فارس تا آنجا از حمایت نظامی و تجهیزات برخوردار بود که بعداً بقدرت قابل ملاحظه‌ای تبدیل شد به نحوی که برای غرب دیگر قابل قبول نبود. استکبار با اطلاع از خصلت‌های توسعه‌طلبانه صدام شدیدا نگران آینده منطقه و کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس بود. لذا به دنبال فرصتی می‌گشت که توان نظامی صدام را به گونه‌ای تضعیف کند تا عراق خطری برای دولت‌های منطقه نباشد از این جهت مشاهده می‌کنیم، هنگامی که نیروهای نظامی عراق در پشت مرزهای کویت رسیده‌اند صدام با احضار سفیر آمریکا به وی می‌گوید: ما بنا داریم جهت حل مشکلات خود با کویت به کویت لشکرکشی کنیم؟! و سفیر آمریکا (که درس خود را بخوبی از حفظ داشت) در پاسخ صدام اظهار داشت: ‏

‏ایالات متحده امریکا در اختلافات بین کشورهای عربی دخالت نمی‌کند. و صدام خونخوار با همه زرنگی و درایتی که داشت فریب تجلیل‌های دروغین سفیر آمریکا را خورد و بدون آنکه به آینده اقدامات زشت خود بیندیشد، کویت را به اشغال خود درآورد. ‏

‏علاوه بر مسائل فوق رفت و آمدهای مشکوک به بغداد قبل از حمله به کویت تحرکات و تحریکات بعضی از زمامداران عربی که در لباس حمایت از صدام فرو  رفته بودند و مهمتر از همه خصلت‌های تجاوز‌کارانه شخصی صدام، سردار قادسیه؟!! را به اشغال کویت ترغیب کرد. ‏

‏ اما اگر همه دلائل بالا را بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم این است که واشنگتن پوست خربزه اشغال کویت را به دست ملک حسین و سفیر ایالات متحده در  بغداد در زیر پای صدام قرار داد و عراق و کویت و منطقه و حتی کشورهای عرب و جهان سوم را در بحران عظیم و همه جانبه قرار داد. ‏

‏22 ماه پس از اشغال کویت که به لشکرکشی بی‌سابقه آمریکا و 29 کشور دیگر به منطقه انجامید هنوز اصل مسأله در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و ناگفته‌های بسیاری در مورد اشغال کویت وجود دارد. البته بسیاری از گفتنیهای جنگ منحصراً در اختیار امریکا و متحدین غربی آمریکاست که طبق معمول این اطلاعات به سه  بخش تقسیم می‌شود 1- بخشی را با تاخیر افشاء می‌کنند  2- بخشی را هرگز اظهار نخواهند کرد 3- و بالاخره بخشی را با تغییر و تحریف منتشر خواهند نمود. ‏

‏اما ناگفته‌های جنگ همه‌اش منحصر به غربیها نیست. نکات جالب و شنیدنی و خواندنی بسیار وجود دارد که تصور می‌کنم. برای روشن شدن اذهان عمومی و اطلاع امت خداجویمان دانستنش مفید است و همین برای همه آنهایی که دوست دارند بیشتر بخوانند و بشنوند و یا برای محققینی که تاریخ معاصر را در دست تالیف دارند، اطلاع از آنها بسیاری ار زوایای تاریک و نیمه تاریک ماجرا را روشن می‌کند. ‏

‏هنگامی که در بامداد روز 11/5/69/ دوم اوت 1990 صدام رئیس رژیم عراق در میان حیرت و ناباوری جهانیان کشور کویت، که به لحاظ وسعت صد و سی و پنجمین کشور جهان است (817/17 کیلومتر مربع) و از نظر جمعیت صدمین کشور (چیزی در حدود یک میلیون نفر) را به اشغال خود درآورد جهان در حیرت و نگرانی عمیقی فرو رفت و سایه سنگینی از اضطراب و وحشت بر منطقه خاصه بر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مستولی شد. عمق این ترس و نگرانی را می‌توان از تاخیر دو روزه انتشار اخبار اشغال کویت در جراید کشورهای عرب پی ‌برد. حتی عربستان که نیرومندترین عضو شورای همکاری است پس از یک وقفه سه روزه، اولین واکنش سیاسی خود را ابراز داشت. ‏

‏ریاست محترم جمهوری حجةالاسلام هاشمی رفسنجانی درست چند ساعت پس از اشغال کویت بین تمامی زمامداران دنیا به عنوان اولین شخصیت سیاسی بودند که اشغال کویت را صراحتاً محکوم کردند و آن را ناشی از سوء سیاست حاکمان بغداد دانستند و خواستار خروج بی‌قید و شرط نیروهای عراقی از کویت شدند. ‏

‏وزارت امور خارجه 6 ساعت بعد از اشغال کویت طی بیانیه‌ای رسمی اشغال کویت را که مغایر با تمامی موازین بین‌المللی حسن همجواری بود، محکوم نمود. ‏

‏این اولین واکنشهای رسمی بود که به سرعت در دنیا پیچید و موجب تشجیع و تقویت کشورهایی شد که با اشغال موافق نبودند، اما از ترس رژیم بعث عراق جرأت ابراز آن را نداشتند. ‏

‏برای ما کمترین تردیدی وجود نداشت که حمله به کویت و اشغال آن برای دنیا غیرقابل قبول و غیرقابل تحمل خواهد بود و هیچ گونه شبهه‌ای بین دولتمردان خاصه مقام معظم رهبری و شخص ریاست جمهوری وجود نداشت که اشغال کویت تداوم نخواهد یافت. ‏

‏نگارنده که خود از ابتدای بحران در جریان مسائلی از نزدیک بودم، با توجه به مجموع محاسبات و تحلیلها، معتقد بودم که ارتش عراق در کویت تار و مار خواهد شد  و قوای صدام بزودی در برابر هواداران و حامیان کویت از پا در خواهد آمد. لذا در مقاله که فردای اشغال کویت 12/5/69 در صفحه دوم روزنامه جمهوری اسلامی شماره 3248/- تحت عنوان «سرنوشت شوم سردار قادسیه» تقریبا کلیه رخدادهایی که بر سر صدام و حزب بعث و ارتش مجهز عراق وارد خواهد شد را پیش‌بینی نمودم و  این البته کار آسانی نبود و اصولاً پیش‌بینی آینده کویت و عراق را همگان با قاطعیت بیان نمی‌کردند. این ابهام برای زمامداران و صاحبنظران غربی هم وجود  نداشت. برای نمونه به چند مورد از این تردیدها اشاره می‌کنم: برژینسکی هنگامی که از تصمیم دولت بوش در لشکرکشی به خلیج فارس اطلاع می‌یابد اعلام می‌دارد: هر نوع دخالت مستقیم نظامی آمریکا علیه عراق به خاطر اثر منفی آن بر جریان نفت کار اشتباهی است، (نیویورک تایمز) روزنامه انگلیسی گاردین 2 روز پس از اشغال کویت نوشت: مداخله نظامی در خلیج فارس انتخاب درستی نیست، زیرا غرب اتباع زیادی در کویت دارد. ‏

‏رجزخوانیها و قدرت‌نماییهای صدام و حامیان و هواداران صدام نیز بر تردیدهای کشورهای غربی می‌افزود و ترس آنها را افزایش می‌داد. ‏

‏مثلاً یاسر عرفات اعلام داشت، صدام در برابر «ارض و نقود» یعنی زمین و پول حاضر است از کویت عقب‌نشینی کند. و مقصود از زمین جزایر استراتژیک «وربه» و «بوبیان» و منطقه نفتی «الرمیله» که همگی به کویت تعلق داشت. بود و مقصود از پول، چشم‌پوشی کویت بر مطالبات 35 میلیارد دلاری کویت از عراق و همچنین پرداخت 50 میلیارد دلار دیگر توسط کویت به عراق بود. چیزی که هیأت عراقی به سرپرستی عزت ابراهیم دو روز قبل از حمله به کویت یعنی 9/5/69 هیأت کویتی به سرپرستی شیخ سعد عبداله نخست‌وزیر العصیمی وزیر مشاور در امور خارجی کویت و ماجد شاهین قائم‌مقام وزیر امور خارجه عراق گفته بود. ‏

‏از طرف دیگر ویرانگریها و وحشی‌گریهایی که قوای عراق در کویت می‌کردند و خشونتی که به مردم بی‌پناه کویت روا داشتند، تصور به زانو در‌آوردن چنین ارتشی غیر ممکن می‌نمود. ارتشی جنگ‌آزموده با حدود 80 لشکر مکانیزه و زرهی با قدرت تحرک بسیار بالا، داشتن یکهزار فروند جنگنده بمب‌افکن مدرن و مجهز به 700 فروند موشک اسکاد ‏‎B‎‏ و ‏‎C‎‏ با قدرت تخریب عظیم و برد بالا، مقدار 90 هزار تن انواع مواد شیمیایی و سلاح میکروبی و شیمیایی و چیزی در حدود 5 هزار تانک و دیگر ساز و برگ نظامی که تا آنروز مشخص نبود و امکانات کافی و دانش لازم جهت تهیه یک تا دو موشک با کلاهک اتمی. همین ارتش یک میلیونی و بسیار خشن وسیع و جنگاور عراق بود که حتی جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا را هم ترسانده بود لذا هنگامی که وی تصمیم می‌گیرد که نیرو به منطقه خلیج فارس اعزام دارد از ترس حمله صدام و پیش‌دستی بغداد در حمله به قوای آمریکا، اعلام داشت غرض از لشکرکشی آمریکا به خلیج فارس بازپس‌گیری کویت نیست بلکه حمایت از  پادشاهی سعودی است (شبکه تلویزیونی ‏‎CNN‎‏ و ‏‎CBS‎‏ و ‏‎ABC‎‏ و خبرگزاری آسوشیتدپرس). بودند در داخل کشور ‏


‏ خودمان افرادی که به دولت توصیه می‌کردند در کنار صدام و بر علیه متفقین بجنگد. گروهی صدام را به خالد بن ولید و دیگر سرداران و فاتحین صدر اسلام تشبیه می‌کردند و خواستار حمایت سیاسی و نظامی از صدام شدند. ‏

‏در این میان دولت و با حمایت غیرقابل انکار و مستمر مقام معظم رهبری‌، با رعایت احتیاط و حفظ هوشیاری بسیار مترصد بود که ضمن حفظ موضع محکم و اعلام شده خود دائر بر لزوم عقب‌نشینی عراق از کویت و مخالفت با حضور نیروهای آمریکایی و متحدینش در منطقه له و یا بر علیه هیچ یک از طرفین وارد  کارزار نشود. مهمتر از این بیان تاریخی و تاریخ‌ساز و افتخارآمیز مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود که با توجه به مجموع مسائل در شورای عالی امنیت ملی فرمودند: ‏

‏گناه غیربخشودنی است اگر کسی اقدامی کند که موجب درگیر شدن ما را در این جنگ فراهم نماید. ‏

‏این خطی بود که دولت و وزارت امور خارجه و به طور کلی همه دست‌اندرکاران گرفتند که نه صدام قابل پیش‌بینی است و نه متفقین قابل اعتماد. ‏

‏استراتژی ما که همواره بر بی‌طرفی و بیداری و هوشیاری و آمادگی جهت دفاع از ارزشهای اسلامی و تمامیت ارضی کشور بود، یکبار دیگر بر آن تاکید گردید. ‏

‏ترس و وحشت آمریکا در جنگ با صدام را از گزارشی که اخیراً پنتاگون به کنگره ارائه داده است، می‌توان بخوبی دریافت. ‏

‏گزارش پنتاگون که در سه جلد قطور برای کنگره تهیه شده حاوی مطالب بسیار مهمی است. آن بخش از این گزارش که ترس نظامیان آمریکایی را در حمله به قوای عراقی نشان می‌دهد مورد نظر ماست: ‏

‏ «براساس این گزارش در میان دستورالعملهای نظامی که در دسامبر 1990 برای ژنرال نورمن شوارتسکف فرمانده نیروهای متحدین فرستاده شد، فرمان پذیرش تلفاتی تا میزان ده‌ها هزار کشته و مجروح را برآورده کرده بود. ‏

‏میزان تلفات پیش‌بینی شده این باور را منعکس می‌کند که سلاحهای شیمیایی، توپخانه و مینهای زمینی می‌توانست 10 درصد نیروهای متحدین را از بین ببرد. این مساله به همان اندازه مهم است که زمانی که جورج بوش و دیک چنی وزیر دفاع آمریکا و کولین پاول درباره بهای آزادی کویت به توافق رسیده بودند صدام حسین در فکر یک جنگ دفاعی و فرسایشی بود. ‏

‏طراحان نظامی معتقد بودند که عملیات اولیه هوائی  18 روز به طول می‌انجامد و عملیات زمینی حدود دو هفته، اما در عمل، عملیات هوایی شش هفته طول کشید ولی حمله زمینی فقط صد ساعت. ‏

‏فرمان پذیرش تلفاتی تا میزان سرگروهان در هر تیپ متحدین نیز وجود داشت. در آن زمانها رقم مشخصی درباره تلفات قابل قبول ذکر نشده اما قبول 10 درصد تلفات بدین معناست که احتمال کشته و مجروح شدن بیش از 10 هزار سرباز پذیرفته شده است. ‏‎[2]‎

‏به رغم برتری غیرقابل انکار متحدین در جنگ هوایی بر علیه مواضع بغداد در کویت و عراق، توقف حملات هوایی موجب تعجب همگان گردید. البته بعدها احتمالات مختلف را بررسی خواهیم کرد ولی یکی از دلایل توقف بمبارانهای سنگین هوایی ترس آمریکا از عراق بود. با هم صفحه دیگری از گزارش را مرور می‌کنیم. ‏

‏گزارش پنتاگون می‌افزاید اگر عملیات در زمانی که پایان یافت خاتمه نمی‌یافت نیروهای عملیاتی با کمبود سوخت و سایر تدارکات روبه‌رو می‌شدند.‏

‏برخی از سیستمهای خنثی‌سازی میادین مین که تبلیغات و جار و جنجال زیادی درباره مور بودن آنها شده بود در زیر آتش امتحان خوبی پس ندادند‏‎[3]‎

‏به خواست خداوند متعال بنا داریم از این به بعد و طی چندین شماره از مجله وزین و محترم حضور که ارگان مرکز تنظیم و انتشار آثار حضرت امام خمینی است زوایای تاریک بحران خلیج فارس را باز کنیم و چون نگارنده تقریبا در تمامی جلسات مذاکرات هیأتهای عراقی در تهران حضور داشته‌ام. اندیشه‌ها و انگیزه‌های آنها را از  اشغال کویت تا آنجا که به مصالح کشور صدمه نمی‌زند بازگو نمایم. علاوه بر آن از مجموع ملاقاتهای سفرای کشورهای مخالف و موافق صدام و همچنین حاصل سفرهایی که شخصا به کشورهای مختلف جهان بعد از اشغال کویت داشته‌ام نکته‌های گفتنی بنویسم و از دفتر خاطرات خویش مربوط به آن روزها نیز مروری دوباره کرده و برجسته‌ترین فرازها را بازگو کنم.‏

‎ ‎

  • (مجله اشپیگل شماره 39-15 جولای 1991 صفحات 138 تا 140) □ زیرنویس 1- البته سیاهه کتابی به همین نام آماده طبع بود که به اصرار  برادر ارزشمند آقای امید مسعودی قرار است نخست این کتاب به صورت پاورقی در مجله حضور به چاپ رسد.
  • 2. بعدها خواهیم گفت که همین موضعگیریهای اصولی  پیش بینی های حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را در  مورد پیروزی در جنگ با عراق محقق کرد.
  • 2و3. اطلاعات شماره 19595 مورخه 31/1/71 بنقل از  خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران