افغانستان را هم خدا آزاد کرد
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1371

افغانستان را هم خدا آزاد کرد

افغانستان را هم خدا آزاد کرد

□ سرویس سیاسی

‏ ‏

بهار امسال برای سرزمین محروم و زجرکشیده افغانستان رنگ و بویی دیگر داشت مجاهدین افغان سرانجام پس از 13 سال مبارزه و مجاهدت طعم شیرین پیروزی را چشیدند آنها نظام سیاه کمونیستی را به دست تاریخ سپردند آنان که در اولین روزهای پیروزی مردم افغانستان وارد شهرهایی چون هرات و یا پایتخت این کشور می‌شدند، شاهد پلاکاردها و پارچه‌نویسی‌هایی بودند که به زبان فارسی نوشته شده بود. این شعارها تنها بخاطر آنکه آنچه هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد ارتباط معنوی میان این (شعارها و نوشته‌ها با نوشته‌هایی) بود که امت اسلامی ایران در پیروی از امام خمینی(س) سالها به جهانیان عرضه داشته بود. 

آنروز که خرمشهر از اسارت دشمن آزاد شد. کلام بیادماندنی امام یعنی) «خرمشهر را خدا آزاد کرد» در و دیوار شهر را زینت می‌بخشید و امروز نیز در نقاط مختلف افغانستان جمله زیبای «افغانستان را هم خدا آزاد کرد.» بچشم می‌خورد. 

پیروزی بزرگ امت اسلامی افغانستان را به آنان و عموم مسلمانان جهان تبریک می‌گوییم و با هم سری می‌زنیم به افغانستان از گذشته تا به امروز که توسط سرویس سیاسی مجله حضور تهیه شده و تقدیم خوانندگان می‌شود. 

 افغانستان از گذشته تاکنون

وضعیت جغرافیایی افغانستان: 

‏کشور افغانستان با 650.000 کیلومتر مربع وسعت و حدود 20 میلیون نفر جمعیت در آسیای مرکزی بین رشته کوههای هندوکش و سلیمان قرار گرفته است. این کشور از شمال به شوروی، از جنوب و شرق به پاکستان و از غرب به جمهوری اسلامی ایران محدود و در ناحیه شمال شرقی حدود صد کیلومتر با چین مرز مشترک دارد. نکته قابل تذکر اینکه نوار مشترک مرزی با چین به علت موقعیت سوق‌الجیشی آن در زمان ببرک کارمل در اختیار شوروی قرار گرفت. شوروی نیز پس از  آن مبادرت به تاسیس پایگاه نظامی و استقرار موشک و رادار در آنجا نموده بود. ‏

‏مردم افغانستان متشکل از پانزده گروه می‌باشند که مهمترین آنها عبارتند از: پشتو، هزاره، تاجیم، ازبک و ترکمن. مردم افغانستان به سی زبان مختلف تکلم می‌کنند ولی برابر قانون اساسی زمان داودخان، دو زبان پشتو و فارسی دری بعنوان زبانهای رسمی کشور شناخته شده‌اند. اما دولت افغانستان سعی دارد بیشتر زبان پشتو را رواج داده و تمایزی میان زبان فارسی دری و زبان پشتو ایجاد نماید. بعد از روی کار آمدن حکومت مارکسیستی و اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی، دولت شوروی سعی نموده بود که زبان روسی را نیز در این کشور رایج کند. ‏

‏تا قبل از سالهای 1329 افغانستان فاقد راههای ارتباطی قابل استفاده بود و راههای شوسه درجه دو که بین بعضی از شهرها وجود داشت بعلت عبور از ارتفاعات صعب‌العبور و عدم وجود پلهای مناسب و زمستانهای طولانی غالبا غیرقابل استفاده بودند، به همین علت شهر‌های عمده این کشور (مزار شریف، هرات و...) ارتباط صحیحی با پایتخت نداشتند و نهایتا کشور به صورت چند واحد جدا از هم در آمده و اعمال قدرت دولت در این نقاط ضعیف بود، دولت افغانستان با استفاده از کمکهای مالی و فنی شوروی و آمریکا اقدام به توسعه و ترمیم شبکه راههای کشور کرد و قبل از اشغال جاده‌های نسبتا مناسب اغلب مراکز افغانستان را که با کشورهای خارجی مرز مشترک دارند، به هم مربوط می‌ساخت ولی قسمتهای داخلی افغانستان کماکان از راههای ارتباطی مناسب بی‌بهره مانده‌اند. ‏

‏از نظر مواد اولیه صنعتی، افغانستان دارای معادن مس، روی، آهن، نقره، لعل و همچنین گاز طبیعی و نفت می‌باشد که به علت عدم امکانات فنی در این کشور مورد بهره‌برداری واقع نشده و تا سالها خصوصا در زمان اشغال در صورت بهره‌برداری نیز کلیه مواد استخراج شده بصورت خام به کشور شوروی صادر می‌گردید، رژیم سابق حاکم بر افغانستان به انعقاد بیش از دویست قرارداد با شوروی در زمینه استفاده از منابع و ثروتهای طبیعی آن کشور مانند گاز، نفت و پنبه و... اقدام کرده بود قابل ذکر است که در زمان رژیم سابق افغانستان صدور گاز صادراتی افغانستان به حدود سی برابر افزایش یافته در صورتی که قیمت آن تا حدود یک سوم قیمتهای بین‌المللی کاهش یافته بود. ‏

نگاهی به گذشته افغانستان: 

‏ارزیابی تاریخ گذشته افغانستان بیانگر روحیه بارز این ملت در بیگانه‌ستیزی و مقابله با تهاجمات خارجی ‏


‏ بوده است. تجربه نشان داده هرگاه این ملت از سوی قدرتی خارجی مورد تهاجم قرار گرفته علیرغم وجود اقدام اقوام و قبایل مختلف بسرعت وحدت در میان آنان ایجاد و به دفع حمله پرداختند. ‏

‏حمله انگلیسیها طی سالهای 1842و 1879 و  1919 که با هدف تسلط بر افغانستان و تبدیل آن به سپر دفاعی در مقابل تهاجمات خارجی به هند صورت گرفت با مقاومت شجاعانه مردم افغانستان مواجه و بیگانه ستیزی آنان را به اثبات رسانید. ‏

‏بخاطر رعایت اختصار گذشته افغانستان از زمان سقوط محمد ظاهر شاه و روی کار آمدن محمد داودخان مرور خواهیم کرد تا وضعیت کنونی این کشور روشن‌تر شود، در زمان داودخان قانونی مشتمل بر 136 اصل به تصویب رسید. در این قانون در مقایسه با قانون اساسی رژیم سلطنتی تغییراتی از قبیل صلاحیت پارلمان، بیلان تجارتی و سیستم اصلاحات ارضی به شیوه سوسیالیستی (که به معنی گرایش به سوی شوروی بود) صورت گرفت. با قدرت گرفتن داودخان و بر اساس تصویب شورای انقلاب مقرر گردید پس از سپری شدن دوران انتقال حکومت که مدت آن دو سال پیش‌بینی شده بود، قانون انتخابات تدوین و یک سال بعد انتخابات پارلمان صورت گیرد، اما وقوع کودتاهای متوالی، (ترکی، امین، کارمل و نجیب) موجب شد این عمل انجام نشود. ‏

‏اولین تشکیلات حزبی در افغانستان در پی اجرای سیاست فضای باز سیاسی و اعطای آزادی اجتماعی در زمان محمدظاهر شاه، بوسیله نور محمد  ترکی بوجود آمد. این حزب، «حزب دمکراتیک خلق افغانستان» نامیده شد که تعداد اعضای آن از چند صدتن تجاوز نمی‌ کرد. دیدگاههای این حزب تقلیدی از حزب کمونیست شوروی بود. شش سال پس از اولین کنگره حزب، سه (3) جریان در داخل آن بوجود آمد، توضیح اینکه ببرک کارمل که از دوستان ترکی و از بنیانگذاران حزب بحساب می‌آمد، بدنبال اختلاف سلیقه با ترکی حزبی به نام «پرچم» تاسیس کرد اما بدلیل وابستگی هر دو به روسیه بطور کامل از هم جدا نشدند. جریان سوم مرتبط می‌شد به حزبی بنام «ستم ملی» که طرفدار چین بحساب می‌آمد، این حزب به دلیل اختلافی که میان روسیه و چین پیدا شد از حزب بکلی کناره گرفت و به مخالفت با آن برخاست. ‏

‏نورمحمد ترکی و ببرک کارمل علیرغم اعتقادات مارکسیستی، تا زمان سقوط ظاهرشاه با او مخالفتی نکردند و در پاره‌ای موارد حتی از اقدامات او دفاع می‌کرد به عنوان نمونه ترکی در نشریه «خلق» که ارگان حزب دمکراتیک خلق است به دفاع از سلطنت مشروطه پرداخت و آنرا مترقی و وثیقه خونبهای فرزندان صدیق خلق بحساب آورد. کارمل نیز محمدظاهر شاه را مترقی‌ترین شاه افغانستان لقب داد. ‏

‏حزب خلق و حزب پرچم در زمان ظاهرشاه با راهنمائی روسها بتدریج نفوذ خود را در ارتش و ادارات دولتی افزایش داده و در زمان کودتای داودخان از او حمایت کردند. بدین ترتیب رژیم سلطنتی در افغانستان سرنگون شد، داودخان که با همکاری عوامل چپ به قدرت رسیده بود‌، ابتدا تعدادی از آنها را به مقامات مهم لشکری و کشوری منصوب کرده و روابط نزدیکی با شوروی برقرار نمود. ‏

‏داودخان هیچ اقدام اساسی برای تغییر اوضاع نابسامان کشور انجام نداد و وخامت هرچه بیشتر اوضاع اقتصادی بغرب خصوصا آمریکا گرایش یافت، در همین راستا آمریکا سالیانه مبلغ چهارده میلیون دلار به رژیم افغانستان کمک می‌کرد و داودخان نیز متقابلا اقدام به تصفیه عناصر چپ‌گرا کرده، در همین زمان اختلاف میان دو حزب خلق و پرچم بالا رفته و طرفداران حزب پرچم، ترکی را همکار و مهره سیا قلمداد کرده و در مقابل خلقی‌ها، حزب پرچم را متهم به همکاری با داودخان و توطئه جهت دستگیری و کشتن رهبران حزب می‌کردند، با توصیه شوروی دو حزب اختلافات را کنار گذاشته و با نفوذ در ارتش نقشه کودتا علیه داود را طرح‌ریزی کردند، قتل  یکی از رهبران حزب پرچم بهترین فرصت را بوجود آورد، تظاهراتی با شرکت عده زیادی به مدت ده روز در کابل صورت گرفت. داودخان دستور بازداشت ترکی، کارمل و پنج تن دیگر از رهبران حزب را صادر کرد، بیست و چهار ساعت بعد یکستون از تانکهای ارتش به کاخ ریاست جمهوری حمله کرد که با مقاومت محافظین کاخ روبرو شد. اندکی بعد هواپیماهای نیروی هوائی افغانستان اقدام به بمباران کاخ ریاست جمهوری نمودند. دقت و هدف‌گیری دقیق هواپیماها این تصور را بوجود می‌آورد که خلبانان روسی در این ماجرا نقشی ایفا کرده‌اند. رهبران دو حزب خلق و پرچم از زندان آزاد شدند و رهبری عملیات را بدست گرفتند. پس از سرکوب مقاومتها در دهم اردیبهشت 1357 نام جمهوری افغانستان به «جمهوری دمکراتیک افغانستان» تغییر یافت و نورمحمد ترکی به سمت ریاست شورای انقلاب و ریاست جمهوری منصوب گردید. ‏

‏بدین ترتیب نخستین دولت کمونیستی با حمایت شوروی در افغانستان روی کار آمد. از آن تاریخ تا زمان سقوط رژیم نجیب رژیم حاکم بر افغانستان با مقاومت طولانی، سرسختانه و خونبار مردم مسلمان افغانستان مواجه بوده است. دولت کابل همواره از جانب شوروی برای سامان دادن به اوضاع و سرکوب مقاومت مردم تحت فشار قرار گرفت یکی از دلایل کودتاهای متوالی در افغانستان نیز همین بوده است. دولت کابل به منظور حل مشکل خود با مجاهدین خط مشی دوگانه را پیش گرفت بدین معنی که از یک طرف تمایل به مذاکرات سیاسی با گروههای مقاومت در سطح مقامات محلی و با پاکستان از طریق سازمان ملل را نشان داد و از سوی دیگر از نیروهای مشترک مسکو، کابل برای سرکوبی مقاومت و تحکیم موقعیت خود در کشور بطور وسیعی استفاد استفاده کرد. ‏

‏با پیشرفت نهضت مقاومت و آشکار شدن ضعف رژیم در سرکوب مجاهدین، دولت کابل طرح آشتی ملی را که شامل رئوس ذیل میباشد، مطرح ساخت، آتش‌بس یکجانبه بعنوان گامی در جهت توقف درگیری نظامی و خونریزی-  نمایندگی عادلانه همه مردم در ساختار سیاسی و شرکت فعال و برابر در حیات اقتصادی کشور تضمین عدم تعقیب مردم بخاطر فعالیتهای سیاسی گذشته آنها و عفو سرتاسری به استثناء موارد ویژه، حفظ و ترویج سنتهای ملی، فرهنگی و تاریخی اعلام دین مقدس اسلام بعنوان دین رسمی افغانستان، رژیم حاکم بر افغانستان با بهره‌گیری از کمکهای شوروی تلاشهای گسترده‌ای را بمنظور جذب نیروهای عمده  سیاسی بعمل آورد تا بتواند دولت اتحاد ملی را تشکیل دهد و این یکی دیگر از رئوس طرح آشتی ملی بود که با اعلام مساعدت حکومت در زمینه ایجاد شرایط مطلوب برای بازگشت نیروهای مسلح به کشورشان مشروط بر اینکه مداخله در مسائل داخلی افغانستان پایان یابد و عدم تکرار آن تضمین شود، تکمیل می‌گردید. ‏

‏بدیهی است که انگیزه دولت از چنین طرح و اقداماتی، به دست آوردن حمایت مردم در مناطق روستائی بوده است چرا که مجاهدین قسمت اعظم این مناطق را در افغانستان تحت کنترل داشتند و از این مکانها بعنوان پایگاه برای حمله به رژیم افغانستان استفاده می‌کردند. موفقیت چنین طرحی مسلما به محروم شدن مجاهدین از این پایگاه و منزوی شدن آنها و در نهایت نابودی آنها می‌انجامید. بهر حال حوادث و اتفاقاتی که روی داده است نشانگر این واقعیت است که رژیم نمی‌ خواست در دولت اتحاد ملی که احتمال می‌داد در آینده تشکیل شود، نقش مسلط خود را از دست بدهد، نهایتا برنامه آشتی ملی دولت افغانستان به معنی این بود که دولت حاضر به تقسیم قدرت است ولی نمی‌تواند نقش مسلط خود را از دست بدهد تقسیم قدرت بخشی از برنامه آشتی ملی بود و به نظر می‌رسد در آن شرایط دولت پا را فراتر از آن نمی‌گذاشت، مفهوم این سخن آن است که دولت افغانستان خواهان آن بود که مجاهدین نقش اقلیت را در دولت آشتی ملی بپذیرند. ‏

‏اکنون جا دارد نگاهی گذرا به سوی دیگر قضیه (نهضت مقاومت) بیافکنیم. نهضت مقاومت افغانستان 14 سال را در شرایطی دردناک و خونبار پشت سر گذاشته است و اینک نیرومندتر از پیش قدرت را در دست گرفته است.. اهداف مقاومت افغانستان از آغاز در دو محور خلاصه می‌شد، یکی عقب‌نشینی فوری و بدون قید و شرط نیروهای شوروی و دیگری برقراری حکومت اسلامی در افغانستان. مجاهدین در برابر طرح آشتی ملی واکنش مثبتی بروز ندادند، ولی از طرف دیگر همواره عدم یکپارچگی در نهضت مقاومت کاملاً مشهود بوده است، پایگاه این اتحاد هفت حزب در پاکستان و حزب وحدت اسلامی در ایران قرار داشت، با تمام این احوال مجاهدین حاضر نشده‌اند راه حلی را که در آن عناصر حزب دمکراتیک خلق افغانستان یک طرف قضیه باشند، بپذیرند. آنها تصمیم گرفته بودند تا پیروزی کامل و برقراری  یک دولت اسلامی به مبارزه ادامه دهند.. خروج نیروهای شوروی و تشکیل دولت توسط مجاهدین گامهای بلندی در راه پیروزی نهایی بود که مجاهدین مسلمان افغانستان توانستند با سرافرازی از عهده آن برآیند و اکنون که با تشکیل دولت موقت اسلامی خواسته نهائی مردم افغانستان برآورده شده باید توجه داشته باشند این حکومت ثمره خون بیش از یک میلیون شهید و معلول است و لازمه آن توجه به خواست تمامی ملت مسلمان افغانستان و حضور تمامی اقوام و مذاهب در ترکیب حاکمیت آینده می‌باشد. عدم توجه به این اصول مهم نتیجه‌ای جز ادامه اختلافات و عدم بازگشت ثبات و امنیت به افغانستان نخواهد داشت از سوی دیگر اکنون بیش از 5 میلیون مهاجر افغانی در جمهوری اسلامی ایران و پاکستان در حال مهیا نمودن خود جهت بازگشت هستند آنان که در کنار سایر مردم مسلمان افغانستان نقش موثری در بازسازی کشورشان بر عهده خواهند داشت بی‌صبرانه تحولات فعلی افغانستان را دنبال و مترصد ظهور اولین نشانه‌های ثبات و امنیت جهت بازگشت می‌باشند. ‏

‏علیهذا به نظر می‌رسد ایجاد وحدت اسلامی ملی در افغانستان بهترین توصیه‌ای باشد که می‌توان در این مرحله به مردم مسلمان این کشور نمود.‏