مجله خردسال 139 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 139 صفحه 6

جادوگر با خوش حالی آتشی درست کرد و قابلمه­ی آش را روی آن گذاشت. کم­کم آش شروع کرد به قل قل کردن و بعد بوی خوب آش، همه جا پیچید. جادوگر به موشی گفت: «صبر کن تا جادوی آش پزی را درکتاب جادو بنویسم.» موش خندید و گفت: «تو جادوگر مهربانی هستی، فقط همه چیز را فراموش می­کنی!» جادوگر گفت: «اما یک چیز را هیچ وقت فراموش نمی­کنم.» موشی پرسید: «چه چیزی را؟» جادوگر گفت: «این که تو همیشه به من کمک می­کنی تا جادوهایی را که فراموش کرده­ام به یاد بیاورم!» موشی و جادوگر هر دو خندیدند و در کنارهم آش خوردند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 139صفحه 6