4) میمون سیاه و سفید گفت: «نگاه کن! آن میمون را ببین! بچهاش چه قدر شبیه خودش است. امـا بچهی من سفید است.»
5) دوست میمون سیاه و سفید گفت: «غصه نخور! بچه میمونهـای سیاه و سفید، اول سفید هستند بعد سیـاه و سفید میشوند. مثل بچهی من!»
6) میمون سیـاه و سفید، حـالا نه گـریه میکرد و نه نـاراحت بود. او بچهی نـاز و سفیدش را از هـر چیزی توی دنیا بیشتر دوست داشت.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 211صفحه 21