مجله خردسال 382 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 382 صفحه 21

گرم صحبت بود، سر وکله ی پیدا شد. می خواست پا به فرار بگذارد که گفت:« بپر توی آب. بپر توی آب، از آب می ترسد.» پرید توی آب. ، ندید که پرید توی آب. هر چه به دور و بر نگاه کرد، را ندید. پس تصمیم گرفت را بگیرد و بخورد. پنجه هایش را باز کرد و دستش را آرام برد توی حوض. همین موقع ، دست را محکم گاز گرفت. دادش به هوا رفت و فریاد زد:« وای! دست مرا گاز گرفت!» صدای داد و فریاد را شنید و گفت:« ؟ این آن قدر کوچولو است که اصلا دندان ندارد!» گفت:« گاز گرفت! ببین گاز گرفت!» و در حالی که فریاد می زد: دستم را گاز گرفت از آن جا دور شد. با تعجب به حوض نگاه کرد. را دید که آرام از حوض بیرون می آید. حالا یک آب کشیده شده بود! اما خیلی خوش حال و خندان بود!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 382صفحه 21