مجله خردسال 71 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 71 صفحه 17

خرگوششیر قناری الاغ آواز لالایی میمون خروس یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. بالای درخت بود که صدای فریاد را شنید، گوشهای گیر افتاده بود و چیزی نمانده بود که او را بگیرد و بخورد. از بالای درخت گفت: « جــان اگر بــرای لالایی بخوانی، او خوابش میگیرد و دست از سر تو برمیدارد.» درحالی که از ترس به خود میلرزید گفت: «من بلد نیستم لالایی بخوانم.» گفت: «من این را خوب میشناسم. اگر کسی برایش لالایی بخواند خیلی زود خوابش میگیرد.» فریـاد زد: «پس کـاری بکن. کسـی را خـبر کن که لالایی بلد باشد.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 71صفحه 17