مجله خردسال 451 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 451 صفحه 21

بی خودی سر و صدا نکن! وگرنه تو را هم یک لقمه ی چپ میکنم!» اما بال بال میزد و سر و صدا میکرد. خواست به و حمله کند که دید نه هست و نه ! هم با تعجب به دور و بر نگاه کرد. حتی هم آنجا نبود. گفت:« پس کجا رفتند؟» گفت:« نمیدانم! اما میدانم با تو چه کنم!» این را گفت و پرید پشت نشست و شروع کرد به سر نوک زدن! بی چاره چهار تا پا داشت، چهار تا دیگر هم قرض کرد و از راهی که آمده بود، پا به فرار گذاشت. بعد از رفتن ، و و از پشت داری بیرون آمدند. با خوش حالی به گفت:« تو جان و را نجات دادی!» گفت:« نه! تو با سر و صدایی که راه انداختی، حواس را پرت کردی! تو جان آنها را نجات دادی!» بعد و و خندیدند و بازی کوچولو را تماشا کردند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 451صفحه 21