مجله کودک 49 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 49 صفحه 29

متوجه می­شدید که اضطراب و نگرانی در چهره­شان موج می­زد. امام مثل همیشه نبودند. خدا به ایشان صبر دهد.)) در همین احوال صدای ناله و فریاد زنان منزل از اتاق مجاور به گوش رسید. مراجعه کنندگان که متوجه شدند کودک بیمار از دنیا رفته است، برخاستند تا خانه را ترک کنند و اهل خانه را به حال خود بگذارند. در همین میان امام محمدباقر (ع) وارد اتاق شدند. چهرۀ مبارکشان را آرامش و سکون خاصی فرا گرفته بود و دیگر از آن گرفتگی و اندوه قبل در چهره­شان نشانی نبود. امام ملاقات کنندگان را به نشستن دعوت کردند. حاضران ساکت نشستند و چشم به امام دوختند. امام با مهربانی از آنان دعوت کردند که مشکلاتشان را بازگو کنند. جمعیت با تعجب به هم نگاه کردند. صحبت از مشکلاتشان آن هم در آن شرایط و اوضاع کاری بسیار دشوار بود! در حقیقت از امام خجالت می­کشیدند و نمی­خواستند مزاحمشان شوند. امّا امام به آنها اطمینان دادند که مشکلی نیست و می­توانند صحبتهایشان را ادامه دهند. یکی از میان جمیعت برخاست و گفت: - یا امام! پرسشی دارم که از شما اجازه می­خواهم بپرسم. امام اجازه دادند. مرد گفت: ((ای امام! پیش از آنکه از اتاق خارج شوید، چهره­تان را اندوهگین و ناراحت دیدیم، فدای شما شویم، ما نگران حال شما بودیم. اما حالا می­بینیم که آرامش و سکون خاصی بر شما چیره شده. علت را نمی­فهمیم.)) امام نفسی تازه کردند و با متانت و آرامش فرمودند: ((به درستی که ما دوست داریم عزیزانمان را در بهبود و سلامت کامل ببینیم و رنج آنها برای ما سبب عذاب است، اما زمانی که فرمان و رضای خداوند بر کاری واقع شود، ما تسلیم آن خواهیم شد و راضی به رضای خدا هستیم)) دوست، ولادت با سعادت امام پنجم شیعیان، امام محمّد باقر (ع) را به شما تبریک می­گوید.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 49صفحه 29