مجله کودک 95 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 95 صفحه 4

د مثل دوست داستان دوست تو را دعا نمیکنم! مرد فقیر از فقر و تنگدستی خسته شده بود و به دنبال راهی میگشت تا شاید عاقبت کار و کسبش رونقی بگیرد. او پیش از این هیچگاه مثل آن روزها در دام فقر نیفتاده بود. وقتی که به گذشتهاش فکر میکرد، هیچ سالی را به خاطر نمیآورد که مانند آن سال درمانده و بیچاره شده باشد. مرد فقیر از همه کس و همه جا تنها پناه خود را خدا میدید و همواره دعا میکرد که ای کاش کار و کسبش مثل گذشته رونقی داشته باشد. اما این بار گویا دعای او هم قرار نبود مورد پذیرش خدا قرار بگیرد. عاقبت مرد تنگدست و وامانده از همه جا خود را به منزل امام صادق (ع) رساند تا شاید به دعای فرزند آخرین پیامبر خدا گرهای از مشکل بزرگش باز شود. مرد درمانده به حضور امام جعفر صادق (ع) رسید و بعد از احترام، از ایشان درخواست کرد تا در حق او دعایی کنند که به حرمت دعای امام ششم، پرودگار، روزی بیشتری به او عطا کرده و او از فقر و تنگدستی نجات دهد. بعد از پایان صحبتهای آن مرد، امام صادق (ع) نگاهی به او کردند و فرمودند: «هرگز من چنین دعایی نمیکنم»! مرد با تعجب پرسید: «چرا؟ مگر چه گناهی از من سرزده است که حتی مهربانترین انسان روزگار و حجت خدا بر روی زمین هم حاضر نیست مرا دعا کند؟» امام صادق (ع) پاسخ دادند: «خداوند امر فرموده که برای به دست آوردن روزی باید جستجو و تلاش کرد. اما تو میخواهی در خانه خود بنشینی و انتظار هم داری که با دعا، روزی تو از آسمان برسد که آن هم نمیشود. پس بهتر است به جای خانهنشینی، مثل گذشته کار و تلاش کنی تا خداوند هم مثل قدیم روزی تو را زیاد کند.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 95صفحه 4