مجله کودک 188 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 188 صفحه 18

قصه های قهرمانی داستان رستم و اسفندیار از قسه های شاهنامه فردوسی - 8 محمد علی دهقانی زال ، کمی فکر کرد و گفت : « به نظرم تنها راهش این است که از سیمرغ یاری بخواهم و چاره این کار را از او بجویم . چون او در این جهان راهنمای من است .» آنوقت زال سه مجمر* تهیه کرد و در آنها آتش ریخت و با عود و عنبر و دیگر عطرهای سوزاندنی خوشبو به دست سه مرد دلاور داد و خودش با آنها راهی شد . با دستور زال ، سه مرد دلاور به بالای کوهی بلند رفتند . در انجا عود و عنبر سوزاندند و هوا را خوشبو کردند و نام یزدان را به پاکی و نیک یاد کردند . سپس زال دستمال ابریشمی بزرگی را که در آن پرهای یادگاری سیمرغ را نگاه می داشت ، باز کرد و یک پر از پرهای سیمرغ را بیون آورد و در آتش گذاشت . بوی پر سوخته با بوی عود و عنبر آمیخت و به آسمان رفت . ساعتی گذشت . تا این که سیمرغ در آسمان پیدا شد و یکراست به نزد زال آمد و پرسید : « فرزندم ! چه شد که مرا طلب کردی ؟ آیا مشکلی پیش آمده است ؟ چه کاری از دست من ساخته است ؟ » زال . با احترام رفت و گوشه ای از بال دایه اش را بوسید و عرض ادب کرد . سپس داستان آمدن اسفندیار و گفتگوی او با رستم . و تمام ماجرایی را که برای رستم و رخش اتفاق افتاده بود ، مو به مو تعریف کرد . سیمرغ دستور داد تا رستم و رخش را به پای کوه باورند . وقتی سوار و اسب در پای کوه حاضر . سیمرغ ، یکی از پرهای خود را در ظرفی پر از شیر زد و روی زخم های آنها مالید . در همان دم تمام زخم های آن دو بهبودی یافت و چنان سالم و تندرست شدند که گویی اصلا" زخم و جراحتی در کار نبوده است ! آن وقت سیمرغ روبه رستم کرد و پرسید : « پهلوان ! تو چرا با اسفندیار جنگیدی ؟ مگر نمی دانی که او روئین تن ** است و سلاح و جنگ افزار تو به بدنش کارگر نیست ؟ » رستم ، که از این موضوع بی خبر بود ، با شندین سخن سیمرغ ، سخت تعجب کرد و کمی هم نگران شد . سیمرغ با دیدن آثار نگرانی و تعجب در چهره رستم ، به کمک او آمد : « من رازی را به تو می گویم که شاید چاره نهایی کار تو باشد و از این رنج برای همیشه خلاص شوی !» رستم با شنیدن این سخن خوشحال شد و آثار ترس و نگرانی ار چهره اش بیرون رفت . سیمرغ گفت : « تو باید از چوب گز ، شاخه ای انتخاب کنی که از همه شاخه های دیگر راست تر و بلند تر ابشد . با این چوب ، برای خودت تیری بساز و بر سر آن پیکانی نصب کن ، که از نام : آریو کارپوس تریگونوس محل اصلی رویش : مکزیک اندازه گل : 5 سانتی متر رنگ گل : زرد نور مورد نیاز : مستقیم دما : 13 درجه سانتی گراد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 188صفحه 18